بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کاروان‌ها و طوفان‌ها | طاقچه
کتاب کاروان‌ها و طوفان‌ها اثر جبران خلیل جبران

بریده‌هایی از کتاب کاروان‌ها و طوفان‌ها

انتشارات:کلیدر
امتیاز:
۵.۰از ۳ رأی
۵٫۰
(۳)
به‌ کنج‌ عزلت‌ آمده‌ام‌ تا با نیمه‌ دانایانی‌ که‌ در خواب‌، پندار دانش‌ را می‌بینند و در دایره‌ی‌ وجود، خود را نقطه‌ی‌ پرگار می‌پندارند، همنشین‌ نشوم‌ و کسانی‌ را که‌ در بیداری‌، شبحی‌ از جلوه‌های‌ حقیقت‌ را می‌نگرند و گمان‌ می‌کنند که‌ جوهره‌ی‌ حقیقت‌ مطلق‌ را در اختیار خود دارند، نبینم‌.
Mohammad
بدان‌ سبب‌ مردمان‌ را ترک‌ گفتم‌ که‌ اخلاقم‌ با آنان‌ سازگار نیست‌ و رؤیاهایم‌ با رؤیاهای‌ آنان‌ شباهتی‌ ندارد. از آدمیان‌ دامن‌ کشیدم‌، زیرا خود را همچون‌ چرخی‌ دیدم‌ که‌ در جهت‌ خلاف‌ دیگر چرخ‌ها حرکت‌ می‌کند.
Mohammad
ریشخند کردن‌ آدمیان‌ را از شیاطین‌ آموخته‌ام‌. اسرار وجود و عدم‌ را نیز از همنشینی‌ با پادشاهان‌ جنّی‌ و توانگران‌ شب‌
Mohammad
در این‌ شهر، خوانندگان‌ و نغمه‌سرایان‌ و موسیقی‌دانان‌ و شاعران‌ بسیاری‌ هستند که‌ صدا و اندیشه‌ و احساس‌؛ و حتی‌ روح‌ و جان‌ خود را در برابر مشتی‌ پول‌ یا جامی‌ لبریز از باده‌ می‌فروشند. ثروتمندان‌ و بزرگان‌ نیز این‌ نکته‌ را دریافته‌اند و هنرمندان‌ و ادیبان‌ را به‌ بهای‌ اندک‌ می‌خرند و آنان‌ را همانند اسبان‌ و کالسکه‌هاشان‌ در منازل‌ و کاخ‌ها و خیابان‌ها به‌ نمایش‌ می‌گذارند.
Mohammad

حجم

۱۵۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۱۷۹ صفحه

حجم

۱۵۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۱۷۹ صفحه

قیمت:
۲۲,۵۰۰
۱۱,۲۵۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد