بریدههایی از کتاب قبر مادرم کجاست؟
۵٫۰
(۲)
زانوی غم بغل کرده بودند. بانوی خانه هم در گوشه حجره از غم و اندوه پدر و غصههای همسر و ضایع شدن دین هر لحظه آب میشد. درد سینه و پهلو و یاد فرزند از دست رفتهاش محسن از سوی دیگر او را میفشرد.
زهرای بیمار که میدانست ا
کاربر ۲۵۷۹۸۶۵
ـ آری دخترم باور کردنی نیست، ولی باید باور کرد و تو هم باور کن. اکنون هزار و اندی سال است که این سؤال مطرح است. نه دوست قبر مادرتان را میداند و نه دشمن، و اصلاً هیچکس نباید بداند و این خواسته خود مادر توست
محمدمهدی
یا رسول اللّه، درباره صفیه تو و دخترت صبرم کم شده، و توانم درباره سیدة النّسا ناتوان شدهاست. (چه کنم) جز اینکه از سنّت و روش تو پیروی کنم. حزن و اندوهی که از هجران و دوری تو به من رسیده، تسلّی و دلداری ندارد.
من خودم تورا بعد از آنکه در سینهام جای داشتی در لحد قبرت جای دادم، و با دستهایم چشم تورابستم، و خودم متصدّی امر تو شدم.
بلی ودر کتاب خدا است قبول این مصیبّت بر من ارزانی شده، آری ما از آن خدا و بسوی او برمیگردیم.
امانت برگردانیده شد، و آنکه به منش سپردی گرفته شد، و زهرا علیهاالسلاماز دستم ربوده شد.
(دیگر بعد از این مصیبت) یا رسول اللّه، آسمان و زمین جلوه ندارد، و زشت و قبیح گشته است.
محمدمهدی
وقتی خواستند مادرت را به خاک بسپارند ندایی شنیده شد که میگفت: «به سوی من، نزد من آورید که تربت او از من برداشته شده است»! وقتی نگاه کردند قبری کنده شده یافتند و تابوت مادرت فاطمه علیهاالسلام را به همان سو بردند تا بخاک بسپارند. جدّت علی علیهالسلام کنار قبر نشست و فرمود: ای زمین، امانت خود را به تو میسپارم، این دختر پیامبر است. از قبر صدایی شنیده شد که میگفت: «یاعلی، من بیش از تو نسبت به او مواظبم، برگرد و نگران مباش».
محمدمهدی
چنین میگفت: «فراق تو مهمترین مطلب نزد من است و فقدان تو ای فاطمه سختترین غمها است... ».
محمدمهدی
نفسی علی زفراتها محبوسة
یا لیتها خرجت مع الزفرات
لاخیر بعدک فی الحیاة و انّما
ابکی مخافة ان تطول حیاتی
* * *
لکلّ اجتماع من خلیلین فرقة
و کلّ الذّی دون الفراق قلیل
و انّ افتقادی فاطما بعد احمد
دلیل علی ان لایدوم خلیل
محمدمهدی
حبیب لیس یعدله حبیب
و ما لسواه فی قلبی نصیب
حبیب غاب عن عینی و جسمی
و عن قلبی حبیبی لایغیب
* * *
مالی وقفت علی القبور مسلّما
قبر الحبیب فلم یردّ جوابی
احبیب مالک لاترد جوابنا
انسیت بعدی خُلّة الاحباب
محمدمهدی
امیرالمؤمنین علیهالسلام فاطمه علیهاالسلام را مخاطب قرار میداد و درد دل میکرد:
زهرای عزیزم، جان من با نالههایم حبس و نهفته شده، ای کاش همانگونه که نالههایم (در فراق زهرا علیهاالسلام بیرون میآید) جانم نیز از بدنم خارج شود.
بعد از تو در زندگی دنیا خیری نیست، گریه میکنم که مبادا بعد از تو زندگی من به درازا بکشد.
فاطمهام، اگر نبود که صبح نزدیک شده و مردم قبرت را شناسائی میکنند، تا قیامت بر سر قبرت میماندم.
امیرالمؤمنین علیهالسلام اولین راز و نیازش بر سر قبر فاطمه علیهاالسلام آن وقت بود که فاطمه علیهاالسلام را دفن کرد، و قبرش را پنهان نمود. اینجا بود که یکباره حزن و اندوه آن چنان سراسر وجود حضرت را احاطه کرد که سیل اشگ بصورتش سرازیر شد.
محمدمهدی
بریده باد دستهایی که در اثر جنایت و خیانت به اسلام و اهانت و جسارت به دختر پیامبر صلیاللهعلیهوآله سبب شد قبر زهرا علیهاالسلام پنهان شود و همه از فیض زیارتش محروم گردند.
محمدمهدی
اگر از کنار تربتت برمیگردم نه آن است که خسته شدم و اگر بر سر قبرت اقامت کنم، نه آن است که به وعدههائی که خداوند به صابرین داده، سوء ظنّ دارم.
صبر کردن به این مصائب میمنتش بیشتر و زیباتر است، و اگر نبود غلبه چیره شدگان بر من ماندن نزد قبرت و ماندن سر تربتت را بر خودم لازم میکردم، و مانند زن جوان مرده به بزرگی مصیبت ناله میزدم.
خدا میبیند که دخترت از نظر پنهان شده، و حقّش با جبر و زور از بین رفت، و آشکارا از ارثش ممانعت گردید.
هنوز از عهدی که از این مردم گرفته شده زمان زیادی نگذشته و یاد تو کهنه نشده.
یا رسول اللّه، شکوهها را بخدا باید کرد، و در داغ و فراق تو تسّلی و بردباری زیباتر است، پس درود و رحمت و برکات خدا بر فاطمه علیهاالسلامو بر تو.
محمدمهدی
(بعد از فاطمه علیهاالسلام) حزن و اندوه من همیشگی شد، و شبها خواب از چشمانم ربوده شد، و این حزن و اندوه از دل من بیرون نمیرود، تا وقتی که خداوند مرا به تو برساند.
این غصّهای گلوگیر و غم و اندوهی پر تلاطم است.
چه زود بین ما جدائی افتاد، و به خداوند شکوه میکنم، و در همین زودی دخترت به تو خبر خواهد داد که امّت بر علیه او از یکدیگر پشتیبانی کردند و برای از بین بردن حقّش جمع شدند.
تفصیل ستمها را از او خبر بگیر. چه ناراحتیهای سوزنده که سینه او را به اضطراب انداخته، و راهی برای خالی کردن آن پیدا نکرد، و بزودی ماجرا را دخترت به تو خواهد گفت، و خداوند حکم میکند و او بهترین حکم کنندهها است.
محمدمهدی
و از همه اینها گذشته خودت قضاوت کن، کسانی که فاطمه علیهاالسلام همراه همسر و فرزندانش سه شب در خانه آنان برود و کمک خواهی کند و هیچ کدام جواب مثبت ندهند و یا جواب مثبت بدهند و فردا فاطمه را کمک و همراهی نکنند، در حالی که اینها خوبان و سابقهدارهایشان بودند، آیا ارزش آنرا داشتند که همراه جنازه زهرا علیهاالسلام بیایند.
محمدمهدی
من از شما میپرسم اگر جواب درست گفتید، اگر خواستم با شما حرف میزنم. آیا بیاد دارید شبی پدرم رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله شما را دعوت کرد؟ گفتند: بلی. فرمود: یادتان هست که فرمود: فاطمه پاره تن من است و من از فاطمهام، هرکس او را بیازارد مرا آزرده و کسی که مرا آزار دهد همانند آن است که خدا را اذیت کرده، و آن کسی که بعد از من فاطمه علیهاالسلامرا بیازارد همانند آن است که در زمان حیاتم چنین کرده است و کسی که در زمان زنده بودنم او را آزار دهد گوئی بعد از من او را آزرده است. گفتند: آری بخدا شنیدیم. فرمود:
الحمدللّه، بار الها شاهد باش و کسانی که در اینجا هستید شاهد باشید این دو نفر مرا آزردهاند در زمان حیاتم و هنگام مرگم. بخداقسم یک کلمه با شما سخن نمیگویم تا پدرم را ملاقات کنم، و از شما و آنچه کردید شکایت کنم.
محمدمهدی
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
این وصیت فاطمه دختر پیامبر خداست، وصیتش این است که:
شهادت میدهد خدائی جز خداوند نیست، و محمّد بنده و پیامبر اوست، و بهشت و آتش دوزخ حقّ است، و روز قیامت خواهد آمد و شکی در آن نیست، و خداوند مردگان را از قبرها بر میانگیزاند.
یا علی، من فاطمه دختر محمد هستم. خداوند مرا به تو تزویج کرده که من همسر تو در دنیا و آخرت باشم. تو از دیگران بر من سزاوارتری.
مرا حنوط کن، و غسل بده و شبانه کفن کن و بر من نماز بخوان و شب مرا دفن کن، و کسی را به قبرم آگاهی مده.
و تو را بخدا میسپارم، و به فرزندانم تا روز قیامت سلام میرسانم.
محمدمهدی
امام باقر علیهالسلام میفرماید:
روز شهادت فاطمه علیهاالسلام که فرا رسید، گریه میکرد. امیرالمؤمنین علیهالسلامبه او گفت: ای بانوی من، چرا گریه میکنی؟ عرض کرد: برای گرفتاری تو بعد از من گریه میکنم، فرمود: گریه مکن، بخدا قسم این مصیبتها برایم در راه خدا کوچک است.
محمدمهدی
پسر عمو جانم، در طول این نه سال زندگیمان نه دروغ گفتهام و نه خیانت و نه مخالفت تو را کردهام، امیدوارم از من راضی باشی.
امیرالمؤمنین علیهالسلام که به مقام فاطمه علیهاالسلام خوب عارف بود در جوابش گفت: بخدا پناه میبرم، تو داناتر به خدا و نیکوکارتر و پرهیزکارتر و بزرگوارتر از این هستی. خوف تو از خدا بیشتر از آن است که مرا مخالفت کرده باشی و من تو را سرزنش کنم.
بعد مثل اینکه نمیخواست در این باره حرف بزند، سخن را عوض کرد: زهرای من، جدائی تو بر من مشکل است، ولی چه کنم که باید این کار واقع شود. بخدا که از دست دادن تو مصیبت پیامبر صلیاللهعلیهوآله را تجدید میکند، و راستی که از دست دادن تو مصیبتی است بزرگ! حال از عمق جان میگویم: انّا للّه و انا الیه راجعون.
محمدمهدی
علی علیهالسلام هم در گوشهای از مسجد کمتر از حال او را نداشت که ناگهان قاصدی آمد و آخرین حرف را به او زد.
ـ بشتاب که گمان ندارم فاطمه علیهاالسلام را زنده ببینی.
با شنیدن این سخن، چند لحظه مات و مبهوت جلو پایش را نگریست. انگار کوهها را بر دوش او گذاشته بودند، و ای کاش چنین کرده بودند و این خبر را به او نمیدادند. همه شکستگی را در چهره او خواندند! گوئی خود را آماده میکرد که تا سالیان دراز مظلوم و محزون زندگی کند.
محمدمهدی
اخفاء قبر زهرا علیهاالسلام همه اینها را تشریح میکند. پنهانی قبر فاطمه علیهاالسلامدریا دریا اشگ و گریه و شرحهشرحه سوز و گداز دارد، ولی آن همه برکات هم در پی دارد.
محمدمهدی
پنهانی قبر زهرا علیهاالسلام به جهانیان فهمانید که نه یکراه است و نه سه راه، بلکه فقط دو طریق مساوی مانند کفّه میزان است: تولّی، تبرّی که تولّی و تبرّی چیان در صف خلیفهای باشند که با دستور قرآن به وسیله پیامبر صلیاللهعلیهوآله با تصریح «یا ایها الرّسول بلغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته» تعیین شده است، وصف مقابل پیرو خلیفهای هستند که در کارخانه خلیفهسازی سقیفه با ضرب تازیانه ابنحنتمه وصهّاک و تزویر ابنابیقحافه روی کار آمده است.
محمدمهدی
مگر نه این است که گریه بر امام حسین علیهالسلام نشانگر تولّی است و گریه بر فاطمه زهرا علیهاالسلام نمایانگر تولّی است و هم تبّری چون تبّری از خلیفه اوّل و دوّم باید شروع شود و آن با گریه به زهرا علیهاالسلام تثبیت میگردد.
محمدمهدی
حجم
۷۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۰
تعداد صفحهها
۱۲۷ صفحه
حجم
۷۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۰
تعداد صفحهها
۱۲۷ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان