بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خودشناسی | صفحه ۸۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خودشناسی

بریده‌هایی از کتاب خودشناسی

۳٫۶
(۱۱۱۶)
ذهن اساساً به دو بخش آگاه و ناخودآگاه تقسیم می‌شود؛ یعنی بین آنچه بی‌واسطه در دسترس ما است و آنچه در سایه‌های ذهن واقع است، که وقتی به شکل علایم بیماری، رویاها، لغزش‌های زبانی و اضطراب‌ها، حسرت‌ها و ترس‌های فراگیر بروز می‌کند، سخت غافلگیر می‌شویم.
sareh
یکی از برجسته‌ترین مشخصه‌های ذهن ما انسان‌ها این است که فهم بسیار اندکی از آن داریم. با این که به تعبیری در وجود خودمان سکونت داریم، غالباً فقط موفق می‌شویم از بخشی از کیستیِ خودمان سر در بیاوریم. حتی گاه فهم دینامیک‌های سیاره‌ای در فضا برایمان ساده‌تر از درک سازوکاری است که در اعماق مغزمان در کار است.
sareh
هرگاه دچار از خودبی‌خبری باشیم معمولاً به سرگردانی و آشفتگی نیز مبتلا می‌شویم:
sareh
روان‌درمان‌گران برای بیان وراثت عاطفی از گذشته، اصطلاح ویژه‌ای پرورده‌اند: «ترابرد». از نگاه آنان، هر یک از ما همواره در معرض این خطر هستیم که الگوهای رفتاری و احساسی را از گذشته به حال حاضر «ترابرد» کنیم، در حالی که شرایط کنونی به هیچ وجه طالب چنین الگوهایی نیست. احساس می‌کنیم باید افرادی را تنبیه کنیم که در واقع تقصیری ندارند؛ نگران تحقیری هستیم که اصلاً محتمل هم نیست؛ اضطراری درونی به خیانت کردن احساس می‌کنیم، زیرا سه دهه قبل به ما خیانت شده است.
بنده خدا
نخستین سال‌های زندگی دورهٔ آسیب‌پذیری حاد و فراگیر است. ما به تمامی وابسته و تحت سیطرهٔ محیط مسلط اطرافمان بوده‌ایم. نمی‌توانستیم درست حرکت کنیم، درست حرف بزنیم، و خودمان را کنترل و اداره کنیم؛ نمی‌توانستیم خودمان را آرام کنیم یا تعادل خودمان را بازیابیم. در آن موقع هیچ انتخابی نداشتیم که احساساتمان را وقف چه کسانی کنیم و هیچ راهی برای دفاع کافی از خودمان در برابر کسانی نداشتیم که به ما آسیب زده بودند. ما حتی نمی‌توانستیم رشتهٔ افکارمان را مرتب کنیم، و نیازمند این بودیم که بالاخره دیگران به ما زبانی بیاموزند تا بتوانیم نیازهای خودمان را به زبان آوریم. حتی در مناسب‌ترین محیط نیز که همهٔ رفتارها کاملاً مبتنی بر خیرخواهی باشد، امکانِ تاب برداشتن و اعوجاج بسیار فراوان است. معدودی از ما این شانس را می‌یابند که از دورهٔ کودکی به شکلی سالم و سلامت خارج شوند.
بنده خدا
نکتهٔ طنزآمیز اما اساساً امیدبرانگیز این است که ما اغلب خیلی خوب می‌دانیم که چطور برای غریبه‌های اطرافمان دوستان خوبی باشیم، اما به خودمان که می‌رسد نابلد هستیم. وجه امیدبرانگیز این واقعیت آن است که بنابراین پیشاپیش واجد مهارت‌های لازم برای دوستی هستیم. تنها تفاوت این است که تاکنون این مهارت‌ها را در ارتباط با کسی که احتمالاً بیشترین نیاز را به آن‌ها دارد به کار نینداخته‌ایم؛ روشن است که آن شخصِ محتاج، خود ما هستیم.
Haniye
اما آرامش و تسکین بزرگ‌تر زمانی فرا می‌رسد که یک اضطراب را «واگشایی کنیم» و محتویاتش را بکاویم.
صدیقی
بازی کردن با وخیم‌ترین وقایع، یکی از بهترین راه‌ها است که یک نگرانی آزارنده را بالاخره خنثی کنیم. بایستی با بدترین نگرانی‌هایمان تک به تک روبه‌رو شویم تا دریابیم که اکثرشان چندان ناظر به هیچ خطر جدی‌ای نیستند.
m.abdollahi
زیرا سه چهارم پریشانی‌های ما ناشی از این نیست که چیزهایی نگران‌کننده وجود دارند، بلکه ناشی از آن است که به نگرانی‌هایمان فرصت لازم و کافی نمی‌دهیم که درک شوند و بدین ترتیب خنثی گردند.
deniro
بخش اعظمی از مشکلات ذهنی‌مان از افکار و احساساتی ناشی می‌شوند که گره‌شان باز نشده، بررسی نشده و با دقت کافی به آن‌ها توجه نشده است.
deniro
اموری که انکارشان کرده‌ایم، سیستم را تحت فشار و تنش قرار می‌دهند. دچار تیک‌های مضر می‌شویم؛ مثل حرکات غیرارادی در صورت، ناتوانی جنسی، ناتوانی شغلی، اعتیاد به الکل یا علاقهٔ مفرط به پورنوگرافی. هر آنچه به اصطلاح «اعتیاد» ش می‌خوانیم، اساساً علایم احساسات بسیار دشواری است که هیچ راهی برای مدیریتش نیافته‌ایم. فراموشی، انتقامِ آن افکاری است که طی روز از پرداختن به آن‌ها اجتناب کرده‌ایم.
deniro
این که نمی‌کوشیم عقب‌نشینی‌های ذهنمان را دقیق‌تر واکاوی کنیم، برای این است که همواره به شدت در حال محافظت از خودتصویری‌مان هستیم تا بتوانیم کماکان تصور خوبی از خودمان داشته باشیم. اما گریز از وظیفهٔ درون‌نگری به این سادگی هم نیست.
deniro
چه بسا در دورهٔ کودکی به شکلی ظریف، که حتی خودمان متوجه نیستیم، تصوراتی در ذهنمان نقش بسته باشد که چه تجربه‌هایی عادی‌اند و چه تجربه‌هایی غیرعادی محسوب می‌شوند.
deniro
نکتهٔ طنزآمیز اما اساساً امیدبرانگیز این است که ما اغلب خیلی خوب می‌دانیم که چطور برای غریبه‌های اطرافمان دوستان خوبی باشیم، اما به خودمان که می‌رسد نابلد هستیم. وجه امیدبرانگیز این واقعیت آن است که بنابراین پیشاپیش واجد مهارت‌های لازم برای دوستی هستیم. تنها تفاوت این است که تاکنون این مهارت‌ها را در ارتباط با کسی که احتمالاً بیشترین نیاز را به آن‌ها دارد به کار نینداخته‌ایم؛ روشن است که آن شخصِ محتاج، خود ما هستیم.
Fatemeh Mohammadi
نباید خودمان را سرزنش کنیم که چرا چندان از ذهن خودمان سر در نمی‌آوریم. این معضل در خودِ معماری مغز ما ریشه دارد؛ زیرا مغز ما اندامی است که طی هزاران سال نه برای غربال‌گریِ صبورانه و درون‌نگرانهٔ ایده‌ها و عواطف، بلکه برای تصمیم‌گیری‌های سریع و غریزی تکامل یافته است.
Ali
بخش سوم: هویت عاطفی شخصیت ما را می‌توان اغلب به طیفی از هویت‌های گوناگون تقسیم کرد که هر یک از آن‌ها بر جنبهٔ خاصی از وجودمان پرتو می‌اندازند: هویت سیاسی، هویتمان به لحاظ لباس و پوشش، هویت مالی، هویتمان به لحاظ آشپزی و خوراک، و غیره. شاید مهم‌ترین و گویاترینِ این هویت‌ها، هویت عاطفی باشد: یعنی شیوهٔ خاصِ بروز امیال و ترس‌هایمان و نیز شیوهٔ واکنش شخصیت ما به رفتارِ ــ مثبت یا منفی ــ دیگران. ساختار هویت عاطفی ما حول چهار مضمون اصلی بنا شده است: عشق به خویشتن صداقت و راستی ارتباط توکل شدت خاص هر یک از این مضامین و نیز نظم و ترتیب آن‌ها است که وجود عاطفی ما را شکل می‌بخشد.
بهرام
نکتهٔ طنزآمیز اما اساساً امیدبرانگیز این است که ما اغلب خیلی خوب می‌دانیم که چطور برای غریبه‌های اطرافمان دوستان خوبی باشیم، اما به خودمان که می‌رسد نابلد هستیم. وجه امیدبرانگیز این واقعیت آن است که بنابراین پیشاپیش واجد مهارت‌های لازم برای دوستی هستیم. تنها تفاوت این است که تاکنون این مهارت‌ها را در ارتباط با کسی که احتمالاً بیشترین نیاز را به آن‌ها دارد به کار نینداخته‌ایم؛ روشن است که آن شخصِ محتاج، خود ما هستیم.
:)
دوستان خوب، بی آنکه در حرف‌هایشان تملقی در کار باشد، تمام دغدغه‌شان این است که مشکلات حل و فصل شوند. آنان هیچ اشکالی در این نمی‌بینند که به شکلی نامتعارف از نقاط قوت ما تعریف کنند و بر آن‌ها تأکید کنند. بسیار آزارنده است که وقتی دچار مشکلات می‌شویم چه ساده نقاط قوتمان را فراموش می‌کنیم و آن‌ها را نمی‌بینیم. اما دوست خوب در چنین دامی نمی‌افتد؛ آنان می‌توانند دشواری‌ها را تصدیق کنند، ولی در عین حال خاطرهٔ فضایل و شایستگی‌های ما را نیز در ذهن داشته باشند. دوست خوب دلسوز ما است. وقتی شکست می‌خوریم، که تردیدی نیست برای همگان چنین چیزی پیش می‌آید، آنان ما را درک می‌کنند و با والاطبعی در مصیبت‌ها همراهی‌مان می‌کنند. بلاهت‌های ما باعث نمی‌شود از حلقهٔ دوستی و محبت آنان طرد شویم. دوست خوب با درایت تمام به ما تذکر می‌دهد که اشتباه کردن، شکست خوردن و خراب کردن برای همهٔ ما انسان‌ها پیش می‌آید. همهٔ ما دوران کودکی را با اعوجاج‌های گوناگونی در وجودمان به پایان می‌بریم که قرار بوده کمک‌مان کنند با والدینی کنار بیاییم که هیچ گاه کامل و بی‌نقص نیستند.
:)
یک رویکرد این است که صدایی دلپذیر را تشخیص دهیم که در گذشته‌مان وجود داشته و به آن پر و بال دهیم. شاید این صدا متعلق به مادربزرگ یا خاله‌ای مهربان بوده که نحوهٔ نگاه ما به امور را سریع تشخیص می‌داده و حرف‌های تشویق‌آمیز و درایت‌مندانه‌ای به ما می‌زده است. وقتی کارها آن‌طور که می‌خواهیم پیش نمی‌روند، می‌توانیم از خودمان بپرسیم که اگر آن شخص می‌بود چه می‌گفت؛ و سپس به شکلی فعالانه آن حرف‌های تسکین‌بخش را با خودمان تکرار کنیم که به احتمال زیاد در چنین شرایطی به ما می‌گفتند (به تدریج حرف‌های احتمالی آنان را سریع تشخیص خواهیم داد). راهبرد عمدهٔ دیگر برای تغییر نداهایی که در سرمان هستند این است که بکوشیم برای خودمان به یک دوست خیالی تبدیل شویم. وقتی با خودمان دوست باشیم، به نحو غریزی خواهیم دانست که چگونه راهبردهای حکیمانه و تسکین‌بخشی را به میان آوریم که تا پیش از آن با کله‌شقی تمام مانع می‌شدیم که در درون‌مان جریان یابند.
:)
نداهای درونی‌مان را تغییر دهیم شاید وسوسه شویم که به خودمان بگوییم نباید به هیچ وجه خودمان را قضاوت کنیم. فقط باید خودمان را تأیید کنیم و همان‌طور که هستیم خودمان را دوست داشته باشیم. اما یک ندای درونیِ خوب نسبتاً شبیه (و البته به اهمیتِ) یک قاضی حقیقتاً عادل است؛ کسی که باید بین خوب و بد فرق بگذارد، اما همچنین باگذشت و منصف است و از جزئیات ماجرا به طور دقیق باخبر است و قصدش این است که به ما کمک کند مشکلاتمان را به بهترین شکل حل و فصل کنیم. نکته این نیست که دیگر هیچ گاه خودمان را قضاوت نکنیم، بلکه نکته این است که بیاموزیم برای خودمان قاضی بهتری باشیم. یکی از راه‌های بهبود خودقضاوت‌گری این است که ــ به شکلی آگاهانه و هشیارانه ــ با خودمان به شکلی تازه و متفاوت حرف بزنیم، و این یعنی خودمان را در معرض صداهای بهتری قرار دهیم. لازم است به قدر لازم و درباره مشکلاتی به قدر کافی بغرنج، صداهایی سازنده و مهربانانه را بشنویم تا جایی که به واکنش‌های عادی و طبیعی ما تبدیل شوند و سرانجام جزئی از افکار خودمان شوند.
:)

حجم

۴۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۴۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۳۱,۰۰۰
۱۵,۵۰۰
۵۰%
تومان