بریدههایی از کتاب تنها در سامسون
۴٫۰
(۵۹)
روی کاغذ نوشته:
سرها با دقت و لذّت بریده میشوند؛ زنده باد داعش، تکبیر.
تاریخش برای ۶ ماه گذشته است.
Marzieh □ soltani
_ یا خدا! این واقعاً روی من داشته حساب میکرده برای شهید شدن.
سپیده دم اندیشه
با خودم فکر میکنم چقدر خوب است که در کشور ما علیرغم همسایه بودن با ترکیه و عراق و افغانستان و نزدیکی به دل خطر، کسی نگران این اتّفاقات نیست. کسی تشویشهایی را که من هر شب تجربه کردم، تجربه نمیکند. کسی در مسیر رفتوآمدش به دانشگاه و محلّ کارش، از سایههای پشتسرش وحشت ندارد..
دختر کتابخوان
_ تصور کن این آدم منو تا حالا ندیده، حتّی وقتی باهم ملاقات کنیم هم منو نخواهد دید، من اونو میبینم؛ ولی اون بهخاطر پوشیه منو نمیبینه؛ اما میخواد با من ازدواج کنه. چون فکر و اعتقاداتمون شبیه همه. چون هدفمون خداست. به نظرت این عین عشق نیست؟
حالت تهوّع میگیرم،
سپیده دم اندیشه
وقتی شیما توی خانه است مدام دلهره دارم. دیگر برای پخش کردن آهنگهایش اجازه نمیگیرد. حسوحال و فضای خانه جوری است که من فکر میکنم هرلحظه قرار است جنگ شود یا کسی دست به حمله انتحاری بزند.
سپیده دم اندیشه
چه زود گذشت روزهایی که فکر میکردم قرار است دیر بگذرد
کاربر ۳۴۷۰۷۰۶
میگوید من خودم را شبیه یک پرنده در بلندای آسمان میدانم که تنهای تنهاست و باید پرواز کند تا به خدا برسد و از این تنهایی نجات پیدا کند.
واقعاً دارد باورم میشود که حالت طبیعی ندارد. شک کردهام نکند چیزی مصرف کرده باشد.
سپیده دم اندیشه
میدانم که میداند دارم چرتوپرت میگویم. زور میزنم که بحث را عوض کنم. مِنومِن میکنم.
_ چِ... چِ... چرا شبها تا دیر وقت چراغ اتاقت روشنه؟ دَ...دَ...درس میخونی؟
خندهٔ مضحکی تحویلم میدهد:
_ درس؟ نه! ترجمهٔ قرآن رو رونویسی میکنم؛ زبان اسپانیایی میخونم؛ در فضای مجازی تبلیغ میکنم.
_ اسپانیایی دیگه چرا؟
_ دلم میخواد برا تبلیغ برم
_ تبلیغ چی؟
_ تبلیغ اسلام واقعی، دین حقیقی...
ایکاش کسی بود جنازهٔ مرا از اتاقش بیرون میکشید.
سپیده دم اندیشه
واللّه امت، پسر پیامبر خود را در محرّم، در روز دهم به قتل میرسانند و هر آینه دشمنان حق، این روز را روز برکت قرار میدهند و همانا این کار شدنی است و در علم خدای تعالی گذشته. من آن را میدانم به عهدی که از مولایم امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به من رسیده. جبله میگوید گفتم: چگونه مردم شهات حسین (علیهالسَّلام) را روز برکت قرار میدهند؟ میثم گریست و گفت: حدیثی جعل میکنند که روز عاشورا روزی است که خدای تعالی توبهٔ آدم را در آن قبول کرد؛ بااینکه خدا توبهٔ آدم را در ذیحجّه پذیرفت و گمان میکنند که عاشورا روزی است که خدا یونس را از شکم ماهی بیرون آورد و گمان میکنند این روز، روزی است که کشتی نوح بر کوه جودی قرار گرفت؛ بااینکه این واقعه در روز هجدهم ذیحجّه رخ داده و گمان میکنند روزی است که خدا دریا را برای موسی شکافت درحالیکه این حادثه در ربیع الاول بوده.
سپیده دم اندیشه
به نوتیفیکیشنهای مسنجرم زل زدهام؛ به آخرین صفحهای که همهٔ امیدم را ناامید کرده است. در سامسون هیچ مسجدی که متعلق به شیعیان باشد وجود
نداشت!
سپیده دم اندیشه
انگار در ایستگاه مترو یا تراموا منتظر ایستادهای و همزمان میتوانی گلّهٔ گاو و گوسفندی را که همراه چوپانشان از کنارت رد میشوند؛ تماشا کنی
سپیده دم اندیشه
حجم
۶۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۶۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد