من یک چرایی در این زندگی دارم و لذا با هر چگونهای خواهم ساخت.
کاربر ۱۲۸۶۹۱۲
گویا ما شکاکان، خدا را میکشیم اما جانشینی بهجای آن برای پرستش پیدا میکنیم: استادان هنرمندان، زیبارویان و ...
حزین
((امید بزرگترین بدبختی است! حقیقت اشتباهی است که اما بدون آن نمیشود زندگی کرد. دشمن حقیقت نه دروغ که ایمان است! خوبی مرده این است که دیگر نمیمیرد! هیچ پزشکی نمیتواند حق مردن را از انسان سلب کند! دروغ همواره دروغهای بیشتری را به دنبال دارد! فکر سایهای از احساس است: ولی تیرهتر، تهیتر و سادهتر! این روزها حقیقت دیگر مرگبار نیست، چونکه پادزهرهای زیادی برایش آماده کردند!))
Ahmad
((خوبی مرده این است که دیگر نمیمیرد!))
Ahmad
ناامیدی در حقیقت بهایی است که فرد برای خودآگاهیاش میپردازد.
کاربر ۱۲۸۶۹۱۲
«وظیفه؟! آیا وظیفه میتواند بر عشق تو به خویشتن و تلاش برای رسیدن به آزادی کامل سبقت گیرد؟ تا به خویشتن دست نیافتهایم، وظیفه کلمهای پوچ است. با این کلمه از دیگران برای بزرگ نشان دادن خود استفاده خواهیم کرد. وظیفه و ایمان فریبی بیش نیست؛ پوششی است برای پوشاندن آنچه در پس آنها است!»
MariKa
نیچه میگوید: ((من هم بر این باورم که ما بیشتر عاشق اشتیاقیم تا عاشق آنچه در ما اشتیاق پدید میآورد!))
MariKa
بیماریم متعلق به حیطه جسم من است اما تمام من نیست. من یک چرایی در این زندگی دارم و لذا با هر چگونهای خواهم ساخت.
miracle
((کسی به زنده و مرده بودن من اهمیت نمیدهد! هیچکس)). این حرف میتواند نشانی از دلبستگی ناایمن نیچه در کودکی باشد که توسط والدینش مورد بیمهری قرارگرفته است.
amir7u
((من هم بر این باورم که ما بیشتر عاشق اشتیاقیم تا عاشق آنچه در ما اشتیاق پدید میآورد!))
کاربر mim_ alf