بریدههایی از کتاب داس مرگ
۴٫۴
(۲۰۸)
انسانیت، بیگناه است؛ انسانیت، گناهکار است و هر دو، حقایقی غیرقابل انکارند.
Fateme Soltani
«خیلی میترسم، سیترا.»
«میدونم. من هم همینطور. ترسیدن عیبی نداره.»
Z.B
چرا آدم عاقل باید دلش بخواهد بیشتر از یک بار نوجوان باشد؟
FARY
داشتند اما به همان شیوهٔ خودخواهانهٔ والدین که وانمود میکنند هر مشکلی که آنها نتوانند حل کنند، یک مشکل واقعی نیست، نادیدهاش میگرفتند.
G.H.M
شایعهها، به هیچ منطقی جز منطق خودشان نیاز نداشتند.
کاربر... :)
ما خردمند هستیم اما از کمال به دوریم، روشنبین هستیم اما همهچیزبین نیستیم. ما میدانیم که با بنیان نهادنِ داسشهر، کاری بسیار حیاتی را انجام دادهایم ولی ما، نخستین داسها، هنوز تردیدهایی داریم. ذات بشر هم قابل پیشبینی است و هم اسرارآمیز؛ توانایی دستیابی به پیشرفتهای بزرگ و ناگهانی را دارد اما همچنان در منجلاب منافع شخصی گرفتار است. امید ما این است که با تعیین مجموعهای از قوانین دهگانه که از فرمانهایی ساده و قابل درک تشکیل شدهاند، بتوانیم از سقوط در خطاهای بشری دوری کنیم. بزرگترین امید من این است که در گذر زمان، خِرد ما هم مانند دانشمان به کمال برسد. و اگر این آزمایش ما با شکست مواجه شود، راهی برای فرار از آن نیز تدارک دیدهایم.
اگر روزی به آن راه فرار محتاج شویم، ابرِ تُندر بهمان رحم کند.
mah_s
ذات بشر هم قابل پیشبینی است و هم اسرارآمیز؛ توانایی دستیابی به پیشرفتهای بزرگ و ناگهانی را دارد اما همچنان در منجلاب منافع شخصی گرفتار است.
معصومه
ترس، به ایمان جان میداد. درماندگی به نشاط معنا میداد.
Ben.Ali
طبق قانون، جان هر بیگناهی را که میگیریم باید ثبت کنیم.
و به نظر من، همه بیگناه هستند؛ حتی گناهکاران. همهٔ آدمها گناهانی دارند و با اینحال، همهشان خاطرهای از معصومیت کودکی را به یاد دارند، فرقی نمیکند چند لایه زندگی دورِ آن پیچیده باشد. انسانیت، بیگناه است؛ انسانیت، گناهکار است و هر دو، حقایقی غیرقابل انکارند.
•°•(TF)•°•
که در آن روزها جان همهٔ انسانهایی را که به وجود میآمدند میگرفت. طبیعت بر این عقیده بود که متولد شدن به معنای حکم مرگ است و بعد هم مرگ را با ثبات سنگدلانهای اجرا میکرد.
ما این وضع را تغییر دادیم.
ما حالا نیرویی عظیمتر از طبیعت هستیم.
نویسنده
طعمه همیشه شکارچی رو به شکل هیولا میبینه. به چشم غزال، شیر یه موجود پلیده. به چشم موش، عقاب تجسم شیطانه
KAVİON
رشد تمدن، کامل شده بود
امیررضا عابدین پور
من ترجیح میدم هر کسی که خوشهچینی میکنم رو به عنوان یک فرد خاص در نظر بگیرم که لایق یک پایان مخصوص به خودشه.
• Strawberry🍓
«نه که نخوام، امروز وقتش رو ندارم. نمیشه یه وقت دیگه هُلت بدم جلوی وانت؟»
yasin.B
از تو میخوام که همین کار رو با من بکنی.» گلویش را صاف کرد. «میخوام هُلم بدی جلوی وانت.»
راندا در جواب این حرف قهقهه زد. از قصد این کار را نکرد؛ ناخودآگاه اتفاق افتاد. «واقعاً؟ ازم میخوای هُلت بدم جلوی وانتی که با سرعت بالا حرکت میکنه؟»
yasin.B
بیفایده بود ـ او محاکمه و محکوم شده بود ـ و هر چه بیشتر انکار میکرد، از گناهکاریاش مطمئنتر میشدند.
yasin.B
بعضیها میخوان به شهرت برسن که بتونن دنیا رو عوض کنن و بعضیها برای اینکه دنیا رو به بند بکشن
AliAM
«دنیا دوست داره از کسانی که رفتار زشت دارن ستاره بسازه.»
AliAM
مفهوم زمان در شکل دادن به آن بود و نه فقط گذراندن آن.
TIAM
«یه بار عذرخواهی کافیه. مخصوصاً وقتی از ته قلبت باشه.»
TIAM
حجم
۳۷۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه
حجم
۳۷۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه
قیمت:
۱۴۳,۰۰۰
۷۱,۵۰۰۵۰%
تومان