آنان که گذشتهٔ خود را به یاد نمیآورند، مجبور به تجربهٔ دوبارهٔ آن هستند.
سیّد جواد
بر اساس مکاتبات سفارت انگلیس در تهران، برای آنکه ازدواج میان ناصرالدینشاه و جیران در دربار و همچنین عوام موجّه جلوه کند، یکی از مورّخان درباریــ که نامش را نمیدانیمــ مأمور شد تباری جعلی و منتسب به شاهان باستانی ایران برای جیران فراهم کند.
سیّد جواد
دوران اقامتِ تقریباً دهساله در تهران، چیزی جز پریشانی فکر نصیب ناصرالدین و منسوبانش نساخت. آنگونه که از روایات تقریباً غیررسمی استنباط میشود، رفتار شاه با ولیعهد رسمیمملکت به شیوهٔ معمول پدری و پسری و شاهی و ولیعهدی نبوده است و گویا نقاری عظیم از ناصرالدین یا مادرش در دل شاه جای گرفته بود. البته میتوان حدس و گمانهایی را در این باب مطرح ساخت مانند اینکه ناصرالدین فرزندِ ناخواستهٔ محمدشاه و ملکجهان بوده یا اساساً ناصرالدین فرزند محمدشاه نبوده است که این روایت آخری البته در میانِ درباریان بیشتر دهانبهدهان میچرخید.
سیّد جواد
تودهٔ مردم تصویری مثبت از شاهی در سر دارند که مطابق با روایتهای تاریخی، یکی از عوامل اصلی عقبماندگی ایران در دورهٔ معاصر و مسئول از دستدادن قلمرو وسیعی از سرزمین اصلی ایران به شمار میرود. جالب است که مردم چگونه این چنین توانستهاند علاقه به امیرکبیرِ مصلح را با تمایل و یا نوعی همدلی با ناصرالدینشاه بهعنوانِ آمر قتل امیر جمع کنند. این هم از آن دست مسائل بغرنج روانشناختی تودههای ایرانی است که همچنان توجه جدّی به آن نشده است
سیّد جواد