بریدههایی از کتاب امامان اهل بیت (ع)؛ مرزبانان حریم اسلام
۴٫۳
(۲۱)
گریه به تنهایی ضامن نیست، عاطفه به تنهایی ضامن نیست تا ثابت کند این ـدارنده عاطفهـ در موقعیتی قرار ندارد که امام حسین (ع) را یا اهداف امام حسین (ع) را بکُشد.
باید آزمود، باید تأمّل کرد، باید تدبر کرد، باید اندیشید؛ تا بلکه مطمئن شویم که ما از قاتلان حسین (ع) نیستیم.
neroshi
همین که امام حسین (ع) را دوست بداریم، همین که امام حسین (ع) را زیارت کنیم، همین که بر امام حسین (ع) بگرییم، همین که پیاده به زیارت امام حسین (ع) برویم، همه اینها کارهایی والاست، خوب است، عالی است، ارزشمند است، اما این کار ارزشمند، ضامن و دلیل کافی نیست تا ثابت کند که ما در قتل امام حسین (ع) همدست نیستیم؛ زیرا امکان دارد انسانی همه این کارها را از روی عاطفه انجام دهد و در همان هنگام در قتل امام حسین (ع) همدست شود.
باید از خود حساب بکشیم، باید در کردارمان تأمل کنیم، باید در زندگیمان با میزان بیشتری از اندیشه و ژرفنگری و همهجانبگی موضعگیری کنیم و برای همه پیامدها و شرایط آماده باشیم؛ تا مطمئن شویم که ما ـاز دور یا نزدیک، بهطور مستقیم یا غیرمستقیمـ در قتل امام حسین (ع) حضور نداریم.
neroshi
همچنانکه کوفیان حسین (ع) را میکشتند و گریه میکردند، این خطر بزرگ هست که ما هم به همان بدبختی دچار شویم. که حسین (ع) را بکشیم درحالیکه میگرییم. باید مطمئن شویم که دستکم قاتل گریان حسین (ع) نباشیم.
neroshi
در چنین روزی بود که بر این پدیده فرخنده و خجسته، مُهر پایان زده شد. در برخی روایات آمده: چون جبرئیل (ع) به همراه فرشتگان آسمان، روح حضرت محمد (ص) را خرسند و خشنود به سوی پروردگارش فراز بُردند، به نشانه وداع رو سوی زمین گرداند و آنگاه سوی آسمانها پرواز کرد. این روز، پایان زندگیِ آخرینِ پیامبران و رسولان و روز انقطاع انسان از ارتباط مستقیم با خداوند متعال بود.
کاربر ۱۴۱۵۰۲۲
گریستن به این معنا نیست که ما از قاتلان حسین (ع) نیستیم؛ زیرا اگر گریه به تنهایی به این معنا باشد که کسی از قاتلان حسین (ع) نیست، بنابراین عمر بن سعد هم قاتل حسین (ع) نبود، چون عمر بن سعد خودش هم گریست.
neroshi
میخواهد انسانی نو در چارچوب عقیده خود بسازد و میخواهد برای انسانیت از نظر فکری و روحی و اجتماعی نشانههای نوینی بر پا کند، این رویکرد عقیدتی ـبرای آنکه پیروز شود و به سرانجام برسد و گذرگاه خود را در خط تاریخ بیابدـ مشروط است به اینکه رهبریِ عهدهدار اجرایش معصوم باشد.
شرط رهبری که مارکسیسم را ـبهعنوان یک رویکرد عقیدتی که میخواهد انسان را بسازد و او را در چارچوب ویژه خود متبلور سازدـ به اجرا میگذارد، این است که معصوم باشد. اما معیارهای عصمت گوناگون است. در رویکرد مارکسیستی رهبری که این رویکرد را به اجرا میگذارد، باید بر پایه معیارهای مارکسیستی معصوم باشد، و رهبری که
کاربر ۴۷۰۵۶۱۲
یعنی برای یک زندگی در سطح آسودگی و تنبلی، در سطح رفاه و آسایش، در سطح تهی از مسئولیتپذیری، برای یک زندگی در چنین سطحی بهتر است من وزیر باشم تا امیر؛ چراکه اگر من امیر شوم، شما را به ستوه خواهم آورد و خسته خواهم کرد و پیش رویتان درهای مسئولیتهای بزرگی را خواهم گشود و در دلهایتان دغدغههای بزرگی میکارم که شب و روزتان را یکی میکند؛ دغدغههایی که شما را وامیدارد تا همواره و همیشه با مشکلات امت در جایجای جهان اسلام به سر برید؛ دغدغههایی که شما را برمیانگیزد تا ـبدون هیچ نیاز مادیـ برای پاک کردن سرزمین اسلام از کژرویهایی که در آن روی داده، سلاح برگیرید.
مرا در جایگاه وزیر واگذارید که من برای چنین روندی از زندگی اینگونه بهترم تا اینکه در جایگاه امیر باشم؛ چراکه اگر وزیر باشم، بر گردن من نیست که برنامه بریزم و رویّهای بنیان بگذارم و راه را مشخص کنم. من تنها از خطاها جلوگیری میکنم و پند میدهم و راه را نشان میدهم. در این صورت همان وضعیتی که پس از درگذشت پیامبر بر پا شد، پایدار برجا میمانَد.
عبدالحبیب
حجم
۵۱۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۶۶۲ صفحه
حجم
۵۱۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۶۶۲ صفحه
قیمت:
۱۵۶,۰۰۰
۷۸,۰۰۰۵۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد