- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب پدرم
- بریدهها
بریدههایی از کتاب پدرم
۴٫۴
(۱۱)
انسان مثال گیاهی است که خشک شده و از بین میرود و تمام زیباییهای انسان نیز همچون گلی است که پژمرده میشود.
آری؛ گیاه خشک و پژمرده میشود و انسان نیز مانند گیاه از بین میرود اما تنها کلام، افکار و آثار او باقی میماند.
nila
من فکر میکردم از همه عاقلترم و بهترین گزینهها را انتخاب میکنم اما حالا رفتارم و گذشتهام مانند یک شلاق دو سر بر بدنم کوبیده میشد.
دلم میخواست زنجیری را که به دور خودم بسته بودم پاره کنم و مانند یک پرنده آزاد و رها باشم، اما نمیتوانستم و نیاز به کمک داشتم. چه کسی میتواند کمکم کند؟ دیگر کسی برایم نمانده بود، همه پلهای پشت سرم را خراب کرده بودم و در بیابان تنهایی خودم را بیپناهتر از همیشه میدیدم؛ اما گویا این تنهایی بیش از همه من را به خدا نزدیک کرده بود. نمیدانم چرا، ولی حس میکردم ندایی از سوی پروردگار من را به سمت خودش میخواند. قرآن زیبایی را که فقط برای تزیین اتاقم روی میز گذاشته بودم را برداشتم و شروع به خواندن کردم. اولین آیهای را که خواندم بدنم را به لرزه در آورد «آیا من برای بندهٔ خویش کافی نیستم»(الزمر ۳۶)
nila
دخترم همیشه یادت باشه، وقتی انسان از روی غرور یا عصبانیت به قضایا نگاه میکنه خیلی از چیزهای با اهمیت رو نمیبینه.
nila
به قول پادشاه غزل، حضرت لسانالغیب که میفرماید:
یک قصه بیش نیست غم عشق و وین عجب
کز هر زبان که میشنوم نامکرر است
اما آیا عشق مقام والاتر و مقدستری دارد یا دوست داشتن؟ و اصلا تفاوت عشق و دوست داشتن در چه چیزی است؟
nila
پدرم جون خودش رو به خطر میندازه تا نوزادی به دنیا بیاد که در تقدیرش محافظت از جون من نوشته شده! سپس ریحانه آهی از عمق وجود کشید و ادامه داد: تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز...
nila
از خوشحالی دلم میخواست فرشته را در آغوش بگیرم و با تمام وجودم فریاد بزنم خدایا ممنونم، ممنون، اما دیگر فرشته آنجا نبود. از پنجره کلاس به سمت حیاط نگاه کردم، فرشته با قدمهای بلند و با سرعت در حال ترک دانشگاه بود. من هم رفتم تا وسایلم را جمع کنم. که تازه متوجه شدم استاد در داخل کلاس است و شاهد کل ماجرا بوده، خیلی خجالت کشیدم تا حدی که گونههایم سرخ شده بود.
استاد گفت: مبارک باشه آقای آریان، این محصول توکل به خداست که امروز به بار نشست. به حاج آقا سید هم سلام برسون و از قول من بگو با اینکه مجبور شدم روش تدریسم رو عوض کنم اما دستور شما به نحو احسن اجرا شد.
تازه اونجا بود که متوجه شدم همگروه شدن من با فرشته و انتخاب موضوع حجاب برای ما، اتفاقی نبوده و با برنامهریزی قبلی انجام شده است!
nila
آقای آریان شما بهتر از من میدونید که در گذشته بیشتر آدمها یک جور لباس میپوشیدن ولی امروزه ما صنعتی داریم به نام مُد که باعث زیباتر شدن پوشش شده و برای مراسمهای مختلف لباسهای متفاوتی رو معرفی میکنه و حتی با توجه به امیال روحی هر انسان برای او یک تیپ خاص رو پیشنهاد میکنه. حال سؤال من از شما اینه که آیا حجاب موافق مُده یا مخالف اون؟
nila
حجم
۲۱۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۳۴ صفحه
حجم
۲۱۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۳۴ صفحه
قیمت:
۲۶,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد