بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کشتن مرغ مینا | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کشتن مرغ مینا

بریده‌هایی از کتاب کشتن مرغ مینا

۴٫۶
(۱۱۴)
می‌دانیم که برخلاف آنچه بعضی‌ها قصد دارند به ما بقبولانند، همهٔ مردم مساوی خلق نشده‌اند. بعضی‌ها زیرک‌تر از دیگرانند، بعضی‌ها از امتیازهای بیشتری برخوردارند، زیرا با آن‌ها به دنیا آمده‌اند، بعضی مردها بیشتر پول درمی‌آورند، بعضی زن‌ها بهتر شیرینی می‌پزند و مردمی هستند که با استعدادهایی بالاتر از حدود انسان معمولی خلق شده‌اند. اما سازمانی هست که فقیرترین مردم را با رکفلر، کودن‌ترین خلایق را با اینشتین و جاهل‌ترین آن‌ها را با استادان دانشگاه برابر می‌سازد و این سازمان، آقایان عزیز، یک محکمه است. خواه عالی‌ترین دادگاه ایالات متحدهٔ امریکا، خواه امین صلح یک دهکده و یا دادگاه محترمی که شما در آن انجام وظیفه می‌کنید. دادگاه‌های ما به‌نوبهٔ خود مثل هر سازمان دیگری که مخلوق انسان است، ضعف‌هایی دارند و بااین‌همه منادی بزرگ مساواتند و به همه به یک چشم می‌نگرند.
13
جیم، چطور ممکنه آدم این‌قدر از هیتلر بدش بیاد، اون‌وقت تو مملکت خودش به یک عده از مردم این‌قدر ظلم بکنه؟...
13
هرکس حق داره هرطور میخواد فکر کنه و توقع داشته باشه که دیگران هم به عقایدش احترام بگذارند. اما من قبل از اینکه با دیگران زندگی کنم، باید بتونم با خودم زندگی کنم. وجدان آدم تنها چیزیه که نمیتونه تابع نظر اکثریت باشه.
atiye
آتیکوس حق داشت. می‌گفت آدم نمی‌تواند کسی را بشناسد مگر اینکه واقعاً در کالبد او جا بگیرد و از نظرگاه او به دنیا نگاه کند. تنها روی ایوان ردلی ایستادن هم، کافی بود.
fr
لازم بود عوض اینکه خیال کنی شجاعت در وجود یک مرد تفنگ به دست تجسم پیدا میکنه، شجاعت واقعی را ببینی. آدم از پیش میدونه که شکست میخوره و بااین‌همه شروع میکنه، اعم از اینکه موفق بشه یا نه، نتیجه هرچه باشه تلاش میکنه و جلو میره. احتمال برد خیلی کمه، اما گاهی هم آدم میبره، خانم دوبز با جثهٔ کوچک چهل و چهار کیلوییش برنده شد. چیزی که می‌خواست به دست آورد. وقتی مرد به هیچ‌چیز و به هیچ‌کس وابستگی نداشت. او شجاع‌ترین آدمی بود که می‌شناختم.
fr
هرکس حق داره هرطور میخواد فکر کنه و توقع داشته باشه که دیگران هم به عقایدش احترام بگذارند. اما من قبل از اینکه با دیگران زندگی کنم، باید بتونم با خودم زندگی کنم. وجدان آدم تنها چیزیه که نمیتونه تابع نظر اکثریت باشه.
fr
آدم‌هایی پیدا می‌شند که... که اون‌قدر غصهٔ اون دنیا رو دارند که هیچ‌وقت یاد نمی‌گیرند تو این دنیا چه‌جور باید زندگی کرد.
فاطمه مینایی
آتیکوس میگه خدا بنده‌هاشو همون‌قدر دوست داره که اون‌ها خودشون رو.
فاطمه مینایی
چیزهایی که از پیش سرخ‌پوست‌ها میاد، سحر شده. این چیزها شانس میاره. نه اینکه مثلاً واسه شام یک مرغ سرخ‌کرده از غیب میرسه، نه، شانس‌هایی مثل عمر دراز، سلامتی، نمرهٔ قبولی در امتحان.
فاطمه مینایی
چرا آلمان‌ها به‌جای اینکه بگذارند هیتلر دست و پایشان را ببندد، خودشان دست و پای هیتلر را نمی‌بندند؟ نه، حتماً کار از جای دیگری عیب دارد... باید از پدرم دراین‌باره سؤال کنم.
missmary
آتیکوس حق داشت. می‌گفت آدم نمی‌تواند کسی را بشناسد مگر اینکه واقعاً در کالبد او جا بگیرد و از نظرگاه او به دنیا نگاه کند.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎

حجم

۶۰۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۴۸ صفحه

حجم

۶۰۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۴۸ صفحه

قیمت:
۱۹,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۴
۵
صفحه بعد