بریدههایی از کتاب عادتهای خوب عادتهای بد
۲٫۴
(۱۱)
«میتوانی این کار را بکنی! اگر یکی باشد که بتواند، آن یک نفر تویی.»
«هیچ کاری نیست که تو از پسش برنیایی.»
M.Taha
باور این مسئله آسان است که ثابتقدم بودن ناشی از تلاشهای مکرر و آگاهانه ما برای هدایت اعمال تا رسیدن به اهدافمان است.
M.Taha
گویی تلاش برای سرکوب یک فکر به آن انرژی خاصی داد بود که بعداً دوباره به ذهن خطور کند.
بهار
ما یک محرک ویژه و جالبِ مشترک میان افراد پیدا کردیم تا به عاداتشان آگاه شوند: بودن با دیگران. فقط بودن با بقیه کافی است که نور را به سمت درون برگرداند و شروع کنید به نظارت بر کاری که معمولاً بدون نیاز به هیچ ژرفنگری انجام میدهید. اگر احساس میکنید که چندان از خود عادتپذیرتان آگاه نیستید (و میخواهید که باشید) این کار احتمالاً سودمند است: وارد جمع بشوید. بلافاصله به درک بهتری از خود میرسید.
بهار
چه چیزی تلاشهای همه ما را از خط خارج میکند؟ پاسخ این است که ما واقعاً درک نمیکنیم چه چیزی محرک رفتارمان است. مشکل عمیقتر از اینهاست. باید دست بالا گرفتن خود معقولمان را متوقف کنیم و درعوض به این درک برسیم که از بخشهایی عمیقتر هم ساخته شدهایم.
shariaty
بافت محیطی بر درک ما از عادت سایه میافکند. اگر بافت ثابت باقی بماند – هنوز در همان جای قبلی زندگی کنید، از همان مسیر قبلی برای رفتن سر کار برانید، هر روز عصر روی مبلتان بنشینید – آنگاه خودبهخود اعمال گذشته را تکرار میکنید. اینها محیطهایی غنی برای ساختن و ماندگارکردن عادتها هستند.
بهار
زمانی که پاسخ خودکار ما، پاسخی مطلوب باشد، عادتها و اهدافمان در هماهنگیاند. دیگر مجبور نیستیم به اراده وابسته باشیم. این نتیجه نهایی این کتاب است: درک اینکه چگونه در میان تلههای زندگی روزمره، عادات خوبی بسازیم. میتوانیم یاد بگیریم عادتهایی بسازیم که به شکلی مؤثر کنارمان کار کنند نه در مقابلمان.
بهار
میتوانیم عادتهای ناخواسته را تغییر دهیم و عاداتی خوب بسازیم که با اهدافمان سازگارند.
بهار
عادتها آنقدر بیسروصدا کار میکنند که بهندرت درموردشان فکر میکنیم. کلمه عادت بهحدی خودبسنده است که عقلاً میتوان آن را نوعی خود ثانوی دانست – جنبهای از شما که در سایه ذهن اندیشهگر که اینقدر خوب میشناسیدش، زندگی میکند. درک اینکه چگونه کار میکند، به منابع کامل روانشناختی و عصبشناختی نیاز دارد.
بهار
در این مرحله، هنگامی که امیال برآوردهنشده ما زیاد میشوند و انگیزهمان افول میکند، خودِ آگاه و متفکرمان وارد میشود. خودآگاهی ما بهراحتی در دسترس است و به آسانی توجیهاتی برای رهاکردن تلاشهایمان میتراشد. دلیل تراشیدن استعدادی است که ذهن خودآگاهمان در آن استاد است. در چشم برهمزدنی میتوانید خوردن پیتزای دیشب را (ناهار نخوردهاید) یا صرفنظرکردن از باشگاهرفتن امروزتان را (زانویتان درد میکند) توجیه کنید. این استعداد درنهایت باعث میشود که از جنگیدن با خود و محیطمان دست برداریم. دوباره همان جایی هستیم که شروع کرده بودیم.
بهار
بعد از اینکه شرکتکنندهها سعی کردند به خرس سفید فکر نکنند، فکرش بارها و بارها برگشت. شرکتکنندههایی که در ابتدا فکر خرس سفید را سرکوب کرده بودند، هنگام درجهبندی تجربهشان گزارش کردند که احساس کردهاند مدام درگیر این فکرند.
این، پیچیدگیِ نامأنوس میل است. تلاش برای سرکوبش، قویترین قصدمان را تخریب میکند و کاری میکند که رسیدن به اهدافمان مشکلتر شود.
بهار
حجم
۴۶۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۴۳ صفحه
حجم
۴۶۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۴۳ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد