بریده‌هایی از کتاب هنر دستیابی به تمرکز

تلاش کنید هر روز برای فکرکردن وقتی بگذارید. چه ایده‌هایی واقعاً برایتان اهمیت دارند؟ چه احساسی دارید؟ به خود فضا بدهید و به روزتان فکر کنید: به تصمیمات روزانه‌تان، بردها، باخت‌ها، ایده‌ها، بینش‌ها و هر چیز دیگری که آن روز را منحصربه‌فرد می‌کنند. این تمرین گوشزد می‌کند به دلیلی بزرگ‌تر متصلید و در جزئیات زندگی گم نمی‌شوید. محکم متصل ماندن به دلیلتان بهتان انرژی و قدرت می‌دهد؛ قدرتی که هر روز برای تمام‌کردن کار و مسابقه‌تان به آن نیاز دارید.

زندگی‌تان درنهایت چه خواهد بود، جز مجموع تمام چیزهایی که بر آن‌ها تمرکز کرده‌اید؟

اگر خودتان به مرزهایتان احترام نگذارید، هیچ‌کس نخواهد گذاشت.

بهره‌وری به‌معنی انجام کارهای بیشتر نیست، به‌معنی انجام کارهای درست است؛ به‌معنی شروع هر روز با دید باز و پایان‌دادن به آن با احساس رضایت، دستاورد و انرژی اضافه است و به‌معنی دستیابی به چیزهای بیشتر با انجام کار کمتر است.

هر چیزی اگر چند دقیقه از برق کشیده شود، مجدداً کار خواهد کرد. شما نیز مستثنا نیستید. ــ آن لاموت

سِنِکا، فیلسوفی رومی که در زمان مسیح زندگی می‌کرد، دربارهٔ چالشی که همه‌مان با آن مواجهیم نوشت. او گفت: «مسئله این نیست که زمان کوتاهی برای زندگی داریم، این است که بسیاری از آن را هدر می‌دهیم. زندگی طولانی است، اگر بدانید چطور از آن استفاده کنید.»

افرادی که به‌دنبال دستاوردهای بزرگ‌اند، اغلب اوقات روی کاستی‌هایشان، یعنی چیزهایی که به دست نیاورده‌اند، به‌جای پیروزی‌هایشان تمرکز می‌کنند. تمرکز گمراه‌شده می‌تواند اعتمادبه‌نفستان را بکشد؛ به‌جای آن، تمرکزکردن روی پیروزی‌ها احساس قدردانی، هیجان و کارایی شخصی ایجاد می‌کند

تمرکز روی همه‌چیز به‌معنی تمرکز روی هیچ‌چیز است. وقتی می‌خواهی با سرعت از بین فهرستی نامتناهی از وظایف و کارهای اضطراری عبور کنی، دست‌یافتن به چیزهای مهم تقریباً غیرممکن است؛ بااین‌حال، این سبکی است که بسیاری از ما روزها، هفته‌ها، ماه‌ها، سال‌ها و گاهی تمام عمرمان را در آن می‌گذرانیم.

این استدلال غلط ایلان ماسک، بنیان‌گذار و مدیرعامل تسلا و اسپِیس ایکس است: «اگر دیگر افراد چهل ساعت در هفته کار می‌کنند و شما صد ساعت و اگر هر دو کار مشابهی انجام می‌دهید، شما درعرض چهار ماه به چیزی دست خواهید یافت که برای آن‌ها یک سال زمان می‌برد.» ب

. در سال ۱۹۶۹ و ۱۹۷۰، دانشگاه جان هاپکینز و مؤسسهٔ بروکینگز حامی مالی مجموعه‌ای از اجلاس‌ها با موضوع تأثیر فناوری اطلاعات شدند. نام یکی از سخنران‌ها هربرت سایمون بود. او پروفسور علم کامپیوتر و روان‌شناسی دانشگاه کارنِگی مِلون بود که بعداً به‌خاطر کارش درزمینهٔ اقتصاد برندهٔ جایزهٔ نوبل شد. او در ارائه‌اش بهمان هشدار داد که رشد اطلاعات می‌تواند به مانعی تبدیل شود. چرا؟ او توضیح داد: «اطلاعات توجه دریافت‌کننده‌شان را مصرف می‌کنند و غنای اطلاعات فقر توجه به بار می‌آورد.»

به یاد آورید هربرت سایمون در آغاز چه گفت: «اطلاعات توجه دریافت‌کننده‌شان را مصرف می‌کنند.» ما در اقتصاد حواس‌پرتی کار می‌کنیم. توجه منبعی کمیاب است و تقریباً همه درحال جلب تمرکزتان‌اند. اگر مراقب نباشید، باارزش‌ترین منبعتان را خرج دستیابی به اهداف شخص دیگری خواهید کرد

هزینهٔ مالی بهره‌وری هدررفته مهم است، اما این چیزی نیست که واقعاً درد دارد، بلکه تمام رؤیاهایی که کشف‌نشده مانده‌اند، استعدادهایی که تلاشی نکرده‌اند و اهدافی که دنبال نشده‌اند از همه دردناک‌ترند.

کارتان آزاد بوده‌اید؟ که بنشینید و با توجه کامل به کاری مشغول شوید: بدون حواس‌پرتی، بدون تماس، پیامک یا ایمیل. هیچ‌کس سر نزند که سلام کند یا سؤالی دربارهٔ چیزی که واقعاً برایتان مهم نیست بپرسد. اگر شبیه اکثر ما هستید، شک دارم اخیراً زمان زیادی شبیه به این داشته‌اید.

غنای اطلاعات فقر توجه به بار می‌آورد

تلاش کنید هر روز برای فکرکردن وقتی بگذارید. چه ایده‌هایی واقعاً برایتان اهمیت دارند؟ چه احساسی دارید؟ به خود فضا بدهید و به روزتان فکر کنید: به تصمیمات روزانه‌تان، بردها، باخت‌ها، ایده‌ها، بینش‌ها و هر چیز دیگری که آن روز را منحصربه‌فرد می‌کنند. این تمرین گوشزد می‌کند به دلیلی بزرگ‌تر متصلید و در جزئیات زندگی گم نمی‌شوید. محکم متصل ماندن به دلیلتان بهتان انرژی و قدرت می‌دهد؛ قدرتی که هر روز برای تمام‌کردن کار و مسابقه‌تان به آن نیاز دارید.

همان‌طورکه ویرجینیا پُسترلِ نویسنده می‌گوید: «بازیْ ذهن منعطف را تغذیه می‌کند: میل به فکرکردن در مباحث جدید و توانایی برای ایجاد ارتباطات غیرمنتظره. روح بازی‌کردن نه‌تنها حل‌کردن مسائل را تقویت می‌کند، بلکه ازطریق قیاس‌های بدیع، ابتکار و شفافیت را می‌پروراند.» بازی موفقیت‌های خلاقانه ایجاد می‌کند.

مردم اغلب می‌گویند برای ورزش وقت ندارند. اما تحقیق نشان می‌دهد افرادی که ورزش می‌کنند درواقع در ایجاد تعادل بین نیازمندی‌های کار و خانه از افرادی که ورزش نمی‌کنند بهترند.

وقتی آزادی برای خودجوش‌بودن را کشف خواهید کرد که بدانید مهم‌ترین وظایف را پوشش داده‌اید و از پذیرش بیش‌ازحدِ کارها که به‌راحتی قادر به انجامشان نبودید خودداری کردید.

من به کارایی‌ای که تنها به من زمان بیشتری برای بیشتر کار کردن بدهد یا موفقیتی که وقتی باید بازی کنم من را سراغ کار بفرستد علاقه ندارم. من دنبال بهره‌وری‌ام، نه کارایی. بهره‌وری به‌معنای اطمینان از وجود حاشیهٔ قابل‌توجهی است که من را قادر می‌سازد هرجا که هستم، کاملاً حضور داشته باشم. وقتی سر کارم، به این معنی است که کاملاً در کار حضور دارم. وقتی سر شام با همسرم گیل هستم، به این معنی است که کاملاً در حضور او هستم. افراد مهم زندگی‌ام لیاقت بهترین حالت من را دارند و من نمی‌خواهم بهشان کم‌فروشی کنم؛ فقط به این خاطر که بتوانم زمان و انرژی بیشتری را صرف نگرانی کاری کنم.

تخصص یعنی نه‌تنها در کاری مهارت دارید، بلکه نتایجی را تولید می‌کنید که مردم می‌توانند آن را بسنجند و به آن پاداش دهند.