بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مایکل وی (جلد اول) | طاقچه
تصویر جلد کتاب مایکل وی (جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب مایکل وی (جلد اول)

۴٫۸
(۱۳۰)
آن زمان‌هایی که کسی داوطلب جواب‌دادن نمی‌شد، زمان‌های خطرناکی بودند، چون او شروع به شکارکردن بچه‌هایی می‌کرد که از همه کمتر احتمال داشت جواب درست را بلد باشند
83 FATEMEH❤️
گاهی اوقات احساس می‌کردم تابلویی به من وصل است که رویش نوشته، من رو اذیت کنین.
🕊️📚kerm ketab
گاهی‌اوقات احساس می‌کردم تابلویی به تن دارم که رویش نوشته شده است، من رو اذیت کنین.
سهیل
همیشه این مهم نیست که می‌خواستی چه کاری انجام بدی، مهم کاریه که انجام داده‌ای.
🕊️📚kerm ketab
در مریدیان هیچ‌کس از آقای دالستروم خوشش نمی‌آمد، البته به‌جز خانم دانکن، که مدیر باشگاه گیلی بود. او روی میزش عکسی از آقای دالستروم داشت که بعضی وقت‌ها با حالتی رویایی به آن خیره می‌شد. هر بار که آقای دالستروم پشت میکروفون می‌رفت، خانم دانکن با خشونت چوبش را روی پایهٔ نُت می‌کوبید تا ما را ساکت کند. سپس، بعد از این‌که آقای دالستروم حرفش را می‌زد، خانم دانکن صورتش سرخ و خیس از عرق می‌شد
𝗌𝖺𝗁𝖾𝗅
این حرف مانند این است که کسی را که رعدوبرق بهش خورده است به‌خاطر این‌که سر راه رعدوبرق ایستاده، سرزنش کنید.
Game-keeper
زنگِ آخر وقتی سر کلاس تاریخ، بخش اسطوره‌شناسی یونان را می‌خواندیم و به فصلی دربارهٔ مدوزا (زن گورگن که می‌توانست با نگاه‌کردن به چشم مردم آن‌ها را به سنگ تبدیل کند) رسیدیم، فهمیدم رگ‌وریشهٔ آقای دالستروم به چه کسانی برمی‌گردد.
ªmįñ
انگار کسی را که صاعقه بهش خورده است سرزنش کنید که چرا سر راه صاعقه ایستاده است.
🕊️📚kerm ketab
همیشه این مهم نیست که می‌خواستی چه کاری انجام بدی، مهم کاریه که انجام داده‌ای.
𝐁𝐨𝐨𝐤 𝐋𝐨𝐯𝐞𝐫༆
وقتی راه می‌رفتیم، هوای خنک را تنفس می‌کردم و آن را مانند آب می‌نوشیدم. به‌رغم دردم، نمی‌توانم بگویم چه‌قدر حس می‌کردم درحال‌حاضر زندگی‌ام مجلل است.
𝗌𝖺𝗁𝖾𝗅
بهترین کار اینه که هیچ رازی رو از بهترین دوست‌هامون مخفی نکنیم.
سهیل
او به‌خوشحالی خوکی بود که در گِل‌ولای بازی می‌کند. اوستین عاشق امتحان بود. او گاهی اوقات محض تفریح، آزمون‌هایی از اینترنت دانلود می‌کرد و از خودش امتحان می‌گرفت. قطعاً مغزش یک اشکالی داشت.
𝗌𝖺𝗁𝖾𝗅
آقای دالستروم مردی کچل و مانند مترسک، لاغر است و شکمی قلمبه دارد. آبراهام لینکولن را باردار، بدون ریش و به‌جای یک کلاه، با یک کلاه‌گیسِ زرد تصور کنید تا قشنگ متوجه منظورم بشوید.
ªmįñ
اگر از من بپرسید، می‌گویم کلاس نهم زیربغلِ زندگی است و من در بدبوترین بخش این زیربغل بودم، یعنی در دفترِ مدیر
83 FATEMEH❤️
هتچ لبخند زد و گفت: «مسائل همیشه اون‌طوری که اول به‌نظر می‌آن نیستن.»
𝗌𝖺𝗁𝖾𝗅
«مهم؟» «اون از ناهارش گذشته تا باهامون حرف بزنه.» «پس باید واقعاً مهم باشه.
🕊️📚kerm ketab
سوئیتی زیبا و روشن که آن‌طرف سالنی بود که سوئیتِ تارا در آن قرار داشت. اتاق کفِ چوبی داشت با فرش ایرانی کلفت و گنجهٔ فرانسوی دویست ساله‌ای که مقابل تخت دو نفره‌اش که چهارچوبِ چوبی داشت قرار گرفته بود.
ªmįñ
«خطوط هوایی امارات. به‌محض این‌که اون‌ها سقوط خطوط هوایی بریتانیایی رو ببینن به مطالباتمون جواب می‌دن. اولین پرداخت هفتاد و پنج میلیون دلاره. با اون همه پولی که از نفت به‌دست میارن حتی متوجه کم‌شدن پوله هم نمی‌شن.»
ªmįñ
بدن انسان طی فرایندی به نام برق‌زایی زیستی، از نقاط متمرکزی درون عصب‌ها، جریان الکتریسیته تولید می‌کنه. هر بار که یه فرمان از عصب ارسال می‌شه، یون‌های پتاسیم از سلول‌های عصبی به بیرون و یون‌های سدیم به درون سرازیر می‌شن. بار هر دوی این یون‌ها کمی متفاوته و اختلاف در نقاط متمرکز یونی، درون و بیرون سلول‌های عصبی باعث ایجاد باری می‌شه که بدن ما اون رو به شکل الکتریسیته پردازش می‌کنه.»
Samin
او در دنیایی بسیار متناقض قرار داشت که نیمی رؤیا بود و نیمی کابوس.
Hani

حجم

۲۹۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

حجم

۲۹۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
۷۰,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد