بریدههایی از کتاب امام حسین (ع)َ؛ قصههای زندگی
۴٫۵
(۱۲)
«السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.»
ali__2003
است: اسارت خاندان حسینی و گسترش بیداری و آگاهی و حقخواهی در کوفه و شام و جاهای دیگر.
چنانکه گفتهاند در بیست سال قبل از قیام امامحسین (ع)، حتی یک انقلاب به وقوع نپیوست، حال آنکه در مدت بیست سال پس از نهضت حسینی، بیش از بیست انقلاب روی داد که در سال دوم آن، دولت بنیامیه سقوط کرد و در سال بیستم، دولت بنیمروان بهدست عباسیان برچیده شد!
ali__2003
فطرس که آمادهٔ پرواز است، رو به پیامبر (ص) میکند و میگوید: «ای رسولخدا! چیزی نخواهد گذشت که افرادی از امت تو، حسینت را میکشند...؛ اما من که از برکت وجود او شفا یافتهام، تعهد میکنم که سلام و دعای همهٔ زائران را به حضرت حسین (ع) برسانم.»
ali__2003
بنا به فرمایش امامباقر (ع)، هنگامیکه آن مصیبتهای ناگوار بر حسین (ع) وارد آمد، بر پیکر مبارکش جای سیصدوبیستواندی ضربهٔ نیزه و تیر و شمشیر، یافت میشد. همچنین روایت شده است که تمامی این زخمها از روبهرو به آن حضرت وارد آمده است؛ زیرا امامحسین (ع) هرگز پشت به دشمن نمیکرد.
ali__2003
...همانا که من از روی کبر و غرور و سرمستی و بهانگیزهٔ فساد و ستم، بیرون نیامده و بهپا نخواستهام؛ بلکه هدفم از این قیام، سروسامانبخشیدن به اوضاع پریشان امت جدّم رسولخدا (ص) است.
میخواهم بر امربهمعروف و نهیازمنکر تأکید کرده و بدان عمل کنم. اراده کردهام که به سیرهٔ جدّم و روش پدرم رفتار کنم.
بر این اساس هرکه مرا به قبولِ حق پذیرا شد، خداوند بهحق شایستهتر است و هرکه اقدام مرا مردود دانست، صبوری پیشه میسازم تا خداوند خود، میان من و این جماعت به داوری بنشینید. بیگمان، او برترین حکمکنندگان است.
ali__2003
- آری، فطرس. او یکی از فرشتگان خداوند است که در انجام مأموریت خود و اجرای فرمان خداوند کوتاهی کرده است. بههمینجهت بالهایش شکسته است و او را به جزیرهای دورافتاده افکندهاند. فطرس صدها سال به نیایش خداوند پرداخته است؛ ولی بهدلیل نافرمانی، سخت در عذاب است.
یک روز، فطرس در همان جزیره، چشمش به جبرئیل میافتد که همراه هزار فرشته، بهسوی زمین فرود میآید. میپرسد: «برادرم جبرئیل! عازم کجا هستی؟» و پاسخ میشنود: «نزد پیامبر اسلام (ص) میرویم تا از جانب خداوند و از سوی خویش، میلاد نوهاش، حضرت حسین (ع)، را به ایشان شادباش بگوییم.»
ali__2003
رسول خدا (ص) میفرمودند: «از هرکسی بهاندازهٔ شناخت و داناییاش چیزی خواسته میشود.»
کاربر ۲۴۰۱۰۰۳
بدینگونه بود که امام شهید (ع) به زندگانی جاودانه دست یافت. آن بزرگوار چه زیبا و درست گفت:
- اگر دین محمد (ص)، جز با کشتهشدن من تقویت نمیشود، پس ای شمشیرها مرا در میان بگیرید!
و چه نیکو، رهنمود داد:
- من مرگ را جز سعادت و خوشبختی، و زندگی با ستمکاران را جز ملالت و دلتنگی نمیدانم!
ali__2003
حسینبنعلی (ع) به یاران دستور میدهد آمادهٔ بازگشت بهسوی حجاز شوند. حر پیش میآید و نمیگذارد! امام با ناراحتی خطاب به حر میگوید:
- مادرت به عزایت بنشیند! از جان ما چه میخواهی؟
حُر که بهشدت عصبانی شده است، پاسخ میدهد:
- اگر جز تو یا حسین، شخص دیگری نام مادرم را بر زبان میآورد، پاسخش را همانگونه میدادم؛ اما چه کنم که در حق مادر تو، جز با تواضع و احترام، نمیتوان سخنی بر لب آورد.
ali__2003
جبرئیل در گاهواره با من سخن گفته و اسرافیل به دیدار من شتافته است.
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
سوگند به آنکه جانم در دست اوست که حسین در بهشت است و دوستان او نیز بهشتیاند!
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
«چه کسی بهپای من میرسد، حال آنکه من آزادشدهٔ امامحسین (ع) و مادرش فاطمه (س) و جدّش حضرت محمد (ص) هستم.»
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
حجم
۳۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۳۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۸,۵۰۰
۳,۴۰۰۶۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد