بریدههایی از کتاب برگریزان
نویسنده:ویل دورانت
مترجم:پویان رجایی
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۲از ۱۴ رأی
۳٫۲
(۱۴)
شاید خیلی دیر دریابیم که گرانبهاترین جزء تمدنمان ـ عشق وفادارنه مرد به زن ـ را در ازای امنیت متروکی که بزدلها در طلا مییابند فروختهایم. جوان اگر خردمند بود عشق را بر همهچیز دیگر ارج مینهاد، جسم و جان را برای ورودش پاک نگه میداشت، با ماههای نامزدی آن را به درازا میکشاند، با ازدواجی رسمی تثبیتاش میکرد و راسخانه آن را مافوق همه چیزها جای میداد. خرد اگر جوان بود عشق را ارج مینهاد، متعهدانه از آن نگهداری میکرد، با ایثار بر ژرفایش میافزود، پدرانه و مادرانه به آن حیات میداد، و آن را تا به آخر مافوق همهچیز جای میداد. گرچه عشق ما را در خدمت خود از پا درمیآوَرَد و غرقه در تراژدیمان میکند، گرچه با جداییها درهم میشکندمان، بگذار مقدم بر همه باشد. چه اهمیتی دارد که برای عشق چه بهایی میپردازیم؟
پویا پانا
آن که بر «فسادِ اخلاقیِ» جوانان خُرده میگیرد، و سپس وقتی محافظهکاریِ اقتصادی باعثِ تعویقِ ازدواج میشود، دست روی دست میگذارد، و بنابراین بیبندوباری جنسی را میگستراند، و از جنسیتی که عشق برایش معادل زندگی است تقاضاهایی غیرطبیعی دارد ـ چنین فردی یا ریاکار است و یا نادان.
پویا پانا
در گذشته، در دورانِ جوانی ازدواج میکردیم چون داستانِ عشقْ ما را به تعهد وامیداشت، اما اکنون زندگیِ پیچیده و بیثباتمان ازدواج را بیشتر و بیشتر، به پس از دوران عشق، به تأخیر میاندازد. تکلیف جوان مابین سالهای ظهور روزافزون امیال تا بهدستآورن جایی در دنیای اقتصادمحور که بتواند زمینه ازدواج را فراهم بیاورد، چه میشود؟ جوابش را کسی می دهد که شهامتش را دارد. و آیا اکنون زمان آن نیست که شجاعت کافی داشته باشیم و با این مسئله رودررو شویم و بفهمیم که تمدن یا باید راهِ ازدواج زودهنگام را باز کند یا عشق را کنار بگذارد؟
پویا پانا
تمام چیزهایی که از یک کتاب آموخته میشود، مادامی که در زندگی بهعمل درنیاید، هیچ ارزشی ندارد. این زندگی است که تعلیم میدهد، و شاید بیش از هرچیز دیگری در زندگی، عشق.
پویا پانا
تراژدیِ زندگی این است که تنها زمانی خِرد را به ما میدهد که جوانیمان را ربوده است. «آه، اگر در جوانی دانا بودیم، و در پیری توانا».
پویا پانا
زندگی همان چیزی است که نارضایتی است، آنکه تلاش میکند و میجوید، رنج میبرد و میآفریند. هیچ فلسفه مادی یا مکانیکی نمیتواند آن را بهدرستی تشریح کند، رشد تدریجی آرام و شکوهمند درختی را بفهمد، یا اشتیاق و خنده کودکان را درک کند.
کودکی را میتوان دوران بازی تعریف کرد. از این جهت، برخی کودکان هیچگاه بچه نیستند و برخی بزرگسالان هیچگاه پیر نمیشوند.
پویا پانا
دانش رشد میکند اما خِرد اگرچه طی سالیان میتواند افزون شود، همپا با گذشتِ قرنها پیش نمیرود.
پویا پانا
درباره اعتقاد دینی چه میتوان گفت اکنونکه داروین و علم، خدا را از تخت حکمرانیاش در آسمان پایین کشیده و بهجایش چیزی جز تشویش حزنانگیز اگزیستانسیالیستهایی چون ژانپل سارتر باقی نگذاردهاند؟
پویا پانا
مجازات اعدام لازم نیست، اما احکام زندان برای جُرمهای بزرگ نباید بهراحتی با اعمال نفوذها و دریافت عفوهای مشروط کوتاه شوند، و نباید بگذاریم مجرمان با دادخواهیهای مبتنی بر «جنون آنی» از مجازات بگریزند
imaanbaashtimonfared
ژرفترین تجربههای مسیر زندگی، پس از شریک بودن در شادی و اندوه همسرمان، رنجها و لذتهایی است که فرزندان ما و فرزندان آنها به ما میدهند
imaanbaashtimonfared
اعتراف میکنم که محبوسشدن دو شخص در یک منزل یا اتاق، چهره به چهره یا رودررو با دکوراسیون مشابه، هر روز پس از روزِ دیگر، روی نیروهای تعدیلکننده ما فشاری غیرطبیعی است؛ اما گسستنِ آسانِ پیمان ازدواج، با تمام گسستهایی که به دنبال دارد و سختیهای روانی و اقتصادیای که عاید کودکان می کند، اغلب به مشکلات بیشتری دامن میزند تا اینکه راهگشا باشد
imaanbaashtimonfared
از آنجا که نامزدی، این روزها، با خودمانیشدن جنسی همراه است، و خودمانی شدنْ بیتفاوتی به همراه دارد، بسیاری از این پیمانها از سوی جوانانی که برای ماجراجویی در زمینههای جدید آزادند، گسسته میشوند. به باور من، والدین باید بلوغِ اقتصادی به تأخیر افتاده فرزندان را با کمک مالیِ بهمرور کمتر و کمتر، در سالهای اول ازدواج یاری برسانند، با این شرط که فرزندان نباید بیرضایت پدر و مادر ازدواج کنند
imaanbaashtimonfared
نیاکانمان برای تشویق آمیزشپرهیزی در جوانی، راه بهتری جز سکوت و پنهانداری نیافتند. این خود به تزویری دوچندان میانجامید، اما احتمالاً از هوسهای تند شهوانی میکاهید، باعث میشد محدودیتهای پیش از ازدواج قابل تحملتر باشد، و در کل روابط میان دو جنس را با نزاکتی متمدنانه و حرف و عمل غیرمستقیم که در میان فریبندگیهای جامعه قرن هجدهم بود آن را دلپذیر میکرد. امروزه ما از آن سوی بام افتادهایم: هزاران اشاره و نمایه از رابطه جنسی، بهنجار و نابهنجار، را در سینماها، نمایشها، مجلهها و کتابها، مقابل چشمان و در ذهن جوانان میکاریم؛ و خیلی کم پیدا میشود که کسی بتواند پیشنهادی برای محدودسازی این آزادی پولساز بدهد.
imaanbaashtimonfared
با اینکه خود بهطورکلی به اصول قدیمی وفادارم، از جوانان چنین انتظاری ندارم. از تکانها و جستوخیزهایی که رقصشان را تشکیل میدهد به لرزه میافتم؛ از موسیقی و هنرشان که شبیه عتیقهجات دوران پیش از آفرینش است گریزانم. گوشهایم را به بددهنیشان میبندم؛ و ناشکیبانه انتظار میکشم دریابند که قلندرمآبیشان هم خودنمایانه و ساختگی است، و اینکه انحراف از هنجارهای پذیرفتهشده، حاکی ازتردیدی پنهان نسبت به ارزش درونیشان است
imaanbaashtimonfared
باشد که در هر مقطع آموزشی، از مهدکودک تا درجه دکترا، هفتهای یک ساعت آموزش اخلاقی گذاشته شود، و در این کار، ترتیبی از جزوههایی که بهمرور دشوارتر میشوند، از اصول پایهای ساده تا رسالههای ساخته و پرداخته فیلسوفان، روحانیون، مردانِ درستکار، و بازنویسی شده و برخوردار از موهبت ِفصاحت و روشنگویی استفاده شود. باشد که این دورهها با زندگینامههایی خوانا از رهبران اخلاقی، رنگی انسانی بگیرند: کنفوسیوس، بودا، سقراط، عیسی، قدیس فرانسیسِ آسیزی، ابن میمون، اسپینوزا، فلورانس نایتینگل، شوایتزِر. رویای من این است که تمامی کلیساها هفتهای یک ساعت، همه انسانها را، دیندار یا غیردیندار، برای گفتگو درباره راههایی عملی که با آنها بتوان حتی در دنیای سکولار به ایدهآلهای مسیح نزدیک شد، به خود دعوت کنند.
imaanbaashtimonfared
رادیکالهای امروز به لیبرالهای فردا و محافظهکارانِ هراسزده سالهای رو به زوال تبدیل خواهند شد.
imaanbaashtimonfared
کلیسا کارش را با شهریار صلح آغاز کرد که از پیتر خواست شمشیرش را در غلاف بگذارد؛ و کارش بدانجا رسید که جنگجویی شد که از شمشیرها، نیزهها و تفنگها در برابر آلبیگاییهای فرانسه و یهودیان اسپانیا استفاده کرد. نجار فرودست ناصری جایش را به پاپی داد که منزلگاهش از بیشتر امپراتورها مجللتر بود و ثروتِ دستگاه حکومتش از اغلب دیگر کشورها بیشتر. در منازعات میان ستمگران و ستمدیدگان، دستگاه کلیسا تقریباً همیشه جانبِ ستمگران را گرفته و ستمدیدگان را سرکوب کرده است. پیروزیِ انسانباوران و انساندوستان در آزادسازی ذهنها و رعیتها، به انسان جسارت داد تا خواهانِ افسارزدن بر این نیروی جزمی تاریکاندیش، ناروادار و ارتجاعی شود. آیا تضعیف این قدرت، دلیل اصلی زوال اخلاقی ما بوده است؟ خیر. این یکی از بسیار عوامل موجود بوده است، اما نه عامل اصلی. دلیل اصلی و عمده «زوال» اخلاقی ما انقلاب صنعتی بوده است.
imaanbaashtimonfared
تقریباً هرگز نتوانستم در مورد خودم بفهمم که آیا قهرمان دینسالاریستیزی هستم یا عاشقی که مِهر پنهان آرمانی طردشده را در دل دارد.
imaanbaashtimonfared
من هم به نوبه خود به کلیسا سنگاندازی کردهام و حالا بههیچروی مطمئن نیستم که امکان کنترل انگیزشهای جامعهستیزانه انسان با اصولِ اخلاقیای که از باورهای دینی تهی شده است وجود داشته باشد.
imaanbaashtimonfared
جوان اگر خردمند بود عشق را بر همهچیز دیگر ارج مینهاد، جسم و جان را برای ورودش پاک نگه میداشت، با ماههای نامزدی آن را به درازا میکشاند، با ازدواجی رسمی تثبیتاش میکرد و راسخانه آن را مافوق همه چیزها جای میداد. خرد اگر جوان بود عشق را ارج مینهاد، متعهدانه از آن نگهداری میکرد، با ایثار بر ژرفایش میافزود، پدرانه و مادرانه به آن حیات میداد، و آن را تا به آخر مافوق همهچیز جای میداد. گرچه عشق ما را در خدمت خود از پا درمیآوَرَد و غرقه در تراژدیمان میکند، گرچه با جداییها درهم میشکندمان، بگذار مقدم بر همه باشد. چه اهمیتی دارد که برای عشق چه بهایی میپردازیم؟
imaanbaashtimonfared
حجم
۲۶۶٫۳ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۲۶۶٫۳ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
قیمت:
۹۱,۰۰۰
تومان