بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب غیرزمینی | طاقچه
تصویر جلد کتاب غیرزمینی

بریده‌هایی از کتاب غیرزمینی

۳٫۸
(۱۹)
حس سیندرلا را دارم که وسط جاده با یک کدو و تعدادی موش نشسته است، درحالی‌که شاهزاده چارمینگ، مسئولیت نجات دختر دیگری را قبول کرده است.
StarShadow
می‌گوید: «جا افتادن خوبه.» با نگرانی می‌گویم: «از جدا افتادن بهتره.»
StarShadow
زمان چیز خنده‌داری است. گاهی به‌طوری تمام‌نشدنی آرام حرکت می‌کند. مثل کلاس فرانسه یا منتظر ماندن برای گیر کردن یک ماهی به قلاب. دیگر وقت‌ها سرعت می‌گیرد، روزها می‌گذرند.
StarShadow
باید با حقیقت تلخ روبه‌رو شوم: من ماهی‌گیر افتضاحی هستم. می‌دانم که گفتنش چیز عجیبی است اما این چیز خوبی است. برای یک‌بار از عالی‌نبودن در همه‌چیز لذت می‌برم
StarShadow
چشمانش دوستانه و دلسوز هستند. از میان همهٔ کسانی که می‌شناسم، جفری کسی است که می‌تواند واقعاً وضعیتم را درک کند. او هم همان وضعیت را دارد یا حداقل، وقتی مأموریتش بیاید، دچارش خواهد شد.
StarShadow
به‌نظر می‌رسد مستقیم به درونم نگاه می‌کند، انگار که چیزی را که واقعاً هستم، می‌بیند. در آن لحظه، می‌خواهم حقیقت را به او بگویم. می‌دانم دیوانگی، حماقت و اشتباه است.
StarShadow
۱. مأموریت نخستین‌بار- اگر بخواهم دقیق باشم، ششم نوامبر- ساعت دو صبح با حس مورموری در سرم بیدار می‌شوم، انگار که کرم‌های شب‌تاب کوچک جلو چشمانم می‌رقصند. بوی دود را احساس می‌کنم. بلند می‌شوم و از اتاقی به اتاق دیگر بی‌هدف پرسه می‌زنم تا مطمئن شوم هیچ‌کدام از قسمت‌های خانه آتش نگرفته‌اند.
جودی‌آبــوت

حجم

۳۴۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

حجم

۳۴۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

قیمت:
۲۵۵,۰۰۰
۱۲۷,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد