بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مقدس | طاقچه
کتاب مقدس اثر سینتیا هند

بریده‌هایی از کتاب مقدس

نویسنده:سینتیا هند
انتشارات:نشر ویدا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۱۱ رأی
۴٫۶
(۱۱)
از اینکه می‌گوید نگران نباش، متنفرم. معمولاً همان موقع‌هایی این را می‌گوید که یک دلیل نکبتی خیلی خوب برای نگرانی دارم.
StarShadow
با اینکه می‌دانم خنده‌دار نیست، به اینکه ابلیس دارودسته داشته باشد، می‌خندم.
StarShadow
احمق‌ها از همراهی همدیگر لذت می‌برند.
StarShadow
می‌دانم دوستم دارد. اما همچنان دارد چیزی را از من مخفی می‌کند. رازها هرگز تمام نمی‌شوند.
StarShadow
توی بعضی فیلم‌ها و رمان‌های عشقی همهٔ پسرها دور یک دختر می‌گردند، با اینکه اصلاً چیز خاصی توی وجود آن دختر نمی‌بینید. اما باز هم احساس می‌کنی هر دو طرف حق دارند دختر را داشته باشند. و دختره هم این‌طوری است که اوه خدایا، چطور انتخاب کنم؟ ویلیام خیلی حساس است، او من را می‌فهمد، پاهای من را گرفت و بلندم کرد، اوه! چه بدبختی‌ای و این‌ها! اما چطور بدون ریف و کارهای جسورانه و عشق تاریک و اندکی سوءاستفاده‌گرش زندگی کنم؟ همیشه فکر می‌کردم این فیلم‌ها چقدر حال‌به‌هم‌زن و غیرواقعی هستند.
StarShadow
توی فیلم‌ها، شخصیت اصلی همیشه صورتش را می‌چسباند تا آخرین ردّ باقی‌ماندهٔ بوی آن آدم مرده را استنشاق کند. بعد گریه می‌کند. کاش نمی‌دانستم که چقدر آن حس‌ها واقعی هستند. چقدر آن لحظه غیرقابل‌باور بود. آنجا ایستاده بودم و به تمام چیزهایی که یک مرده می‌تواند به جا بگذارد، نگاه می‌کردم. فکر کردم چطور کفش‌ها می‌توانند هنوز اینجا باشند؟ چطور لباس‌ها زنده می‌مانند، درحالی‌که صاحب‌شان مرده؟ تار مویی روی شانهٔ یکی از بلوزهای فلانل پیدا کردم و آن را به‌آرامی میان شست و انگشت اشاره‌ام نگه داشتم، این مو زمانی به کسی که خیلی دوستش داشتم، وصل بود. مدتی طولانی نامطمئن از اینکه با آن چه‌کار کنم نگهش داشتم، بعد در نهایت رهایش کردم. اجازه دادم معلق شود. درد داشت.
StarShadow
کم‌کم دارم حس می‌کنم هر کسی که می‌آید با گفتن «خیلی متأسفم کلارا. اگه چیزی لازم داشتی بی‌معطلی زنگ بزن» یک تکه از من را خرد می‌کند.
StarShadow
وقتی کسی که دوست دارید می‌میرد، مردم غذا می‌آورند. محتوای یخچال گاردنر این است: لازانیایی بزرگ، دو پای سیب و یک کیک سیب، یک ظرف مرغ سرخ‌کردهٔ سرد، یک ظرف طاس‌کباب اسرارآمیز، یک ظرف سالاد اسفناج، کرانبری و گردو همراه یک شیشهٔ دربستهٔ سسِ پنیر آبی، و یک قرص نان گوشت. قفسه‌های یخچال بیچاره‌مان زیر بار این‌همه غذا گود افتاده‌اند. این هم چیز دیگری که از پیش بهتان نمی‌گویند: مردم آن‌قدر غذا می‌آورند که با آن می‌شود یک یتیم‌خانه در چین را سیر کرد، اما شما گرسنه نخواهید بود.
StarShadow
ـ برای این که اسب جدید بخری؟ ـ و یه تراک جدید، و منظورم از جدید دست‌دومه، منظورم از دست‌دوم تراکیه که احتمالاً سال‌های آخر عمرش رو بگذرونه، چون این تموم پولیه که می‌تونم بدم.
StarShadow
همیشه از آقای فیبز خوشم می‌آمد؛ او یک جورهایی برای ما مثل گندالف یا دامبلدور شخصی‌مان یا شخص جالب دیگری مانند این‌هاست، که با عینک شیشه گرد و دسته‌سیمی و موهای دُم‌اسبی سفیدی که به پشت گردنش چسبیده، تکمیل شده. اما در حال حاضر دارد من را می‌کشد.
StarShadow

حجم

۳۳۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۲۰ صفحه

حجم

۳۳۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۲۰ صفحه

قیمت:
۲۱۰,۰۰۰
۱۰۵,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد