بریدههایی از کتاب ناقوسها به صدا درمیآیند
۴٫۵
(۴۱۴)
«از دین حصاری برای زندگی و اندیشههایت نساز پسرم! همهٔ ادیان الهی درونمایهٔ مشترکی دارند. تو میتوانی مغز و درونمایهٔ سایر ادیان الهی را بشناسی و از آنها پیروی کنی. این را بدان سرگئی که خدای همهِی ما یکی است و شاقول خدا بر روی اعمال ما میایستد.»
مَلِک گرسنه
هر بزرگی در تاریخ موصوف به صفتی است؛ یکی ریاضیدان بزرگی است، یکی دلاور و جنگجوی نامآوری است، یکی اندیشمند و فیلسوف قَدَری است، یکی جامعهشناس و روانشناس نادری است، یکی حاکم عدالت گستری است، اما به عقیدهٔ من در علی همهٔ این صفات جمع است و من نتوانستهام در تاریخ کسی را پیدا کنم که موصوف به این صفات بزرگ باشد.»
مَلِک گرسنه
جرج به کشیش نگاه کرد و گفت: «میبینید پدر؟ سخنان علی ژرفای تفکر او را برای ما به تصویر میکشد، علی میداند که اگر عدالت نباشد، اگر برتری نژاد و قومی حاکم باشد، بالاخره عقدههای حبس شده در سینههای کسانی که تحقیر شدهاند، روزی بهصورت عصیان و طغیان یا انقلابهای بنیانکن، بروز خواهد کرد. او در فکر آیندهٔ سرزمینهای اسلامی است. نمیخواهد که ایران به جرم ایرانی بودن و شامی به جرم غیرعرب بودن یا مصری به جرم آفریقایی بودن، نسبت به سایر مسلمانان و بهویژه عربها تحقیر شوند و با آنها مثل بردگان رفتار شود؛ زیرا این امر باعث تقابل مردم با نظام اسلامی شده و ریشهٔ حکومت و دین را خواهد خشکاند.»
مَلِک گرسنه
«فرزندان خود را به اخلاق خود تربیت نکنید، زیرا که آنان برای زمانی غیر از زمان شما، خلق شدهاند.»
مَلِک گرسنه
ای مردم! زهد یعنی کوتاه کردن آرزو و شکرگزاری در برابر نعمتها و پرهیز از گناه. پس اگر نتوانستید همهٔ این صفات را فراهم سازید، تلاش کنید که حرام بر صبر شما غلبه نکند و در برابر نعمتها، شکر یادتان نرود.
zareei
روزی که عدهای در محضر علی بودند، یکی از یاران او معاویه را دشنام داد. علی برافروخته شد و گفت: «بس کنید!»
گفتند: «یا امیرالمؤمنین! آیا ما بر حق نیستیم؟»
علی گفت: «چرا شما برحقید.»
پرسیدند: «آیا آنان باطل نیستند؟»
علی پاسخ داد: «چرا آنان باطلاند.»
گفتند: «پس چرا ما را از دشنام دادن به آنان منع میکنید در حالی که آنان پیوسته ما و شما را لعن میکنند و دشنام میدهند؟»
علی گفت: «دوست ندارم شما لعنتکننده و دشنامدهنده باشید. دلها و دهانهای خود را از آنچه خدا نمیپسندد، پاک کنید. دشنامهایی که به من میدهند، با دشنام پاسخ ندهید. به خدا سوگند، آنها کوردلاند و حقایق را نمیبینند
***
کشیش گفت: «ملتها و دولتهای اسلامی مانند کسانی هستند که گنج گرانبهایشان را دفن کردهاند یا اساساً از آن خبر ندارند. گمان میکنم آنها هم علی را نمیشناسند. من هنگام مطالعهٔ این کتاب و چند کتاب دیگر، به همین مسئله فکر میکردم. در آن دوران، علی خلیفهٔ مسلمانان بود و مردی هم به نام معاویه خود را خلیفهٔ مسلمانان نامیده بود. هر دوی اینها، داعیهٔ حکومت اسلامی داشتند، اما علی کجا و معاویه کجا! فکر کنم بیشتر رهبران کشورهای اسلامی، حکومتشان از جنس حکومت معاویه باشد، نه علی.
zareei
اگر حاکمی از حاکمان مسلمان، یکبار نهجالبلاغه را با دقت میخواند و به آن عمل میکرد، امروز روزگارشان این نبود که هست.»
zareei
«از دین حصاری برای زندگی و اندیشههایت نساز پسرم! همهٔ ادیان الهی درونمایهٔ مشترکی دارند. تو میتوانی مغز و درونمایهٔ سایر ادیان الهی را بشناسی و از آنها پیروی کنی. این را بدان سرگئی که خدای همهِی ما یکی است و شاقول خدا بر روی اعمال ما میایستد.»
Hadis🌸
سرگئی گفت: «اما من دوستان مسلمان بسیاری دارم؛ آنقدر که شما را شیفتهٔ علی میبینم، آنها را ندیدهام. چگونه است مردی چون شما که از کودکی در خدمت کلیسا بوده، از علی چنین یاد میکند و شیفتهٔ او میشود، اما مسلمانان اغلب چیزی از علی نمیدانند؟»
کشیش گفت: «ممکن است من تو را که پسرم هستی نشناسم یا تو مرا که پدرت هستم نشناسی؛ همانگونه که بسیاری از مسیحیان هم مسیح را نمیشناسند. برای همین است که میگویم باید حصارها را بشکنی و به انسانیت بندگان خدا، بیش از آبشخور دینشان بها بدهی.»
سرگئی گفت: «پسفردا که به مسکو برگشتی، کنار تابلوی کلیسایت، تابلوی دیگری هم نصب کن و بنویس: مسجد امام علی!»
کشیش این کنایهٔ سرگئی را به دل نگرفت و گفت: «اگر از امثال کسانی چون تو نمیترسیدم، حتماً این کار را میکردم.»
العبد
ای یاران من! مبادا پس از من دست به کشتار مخالفان بزنید و بگویید علی کشته شده است. بدانید جز کشندهٔ من، کس دیگری نباید قصاص شود. اگر از ضربت او مُردم، او را تنها یک ضربت بزنید و دستوپا و دیگر اعضای بدنش را نبرید که من از رسول خدا شنیدم که فرمود: «بپرهیزید از بریدن اعضای بدن؛ هر چند سگ هار باشد.»
العبد
نامهٔ ۴۷، وصیتنامهٔ او به پسرانش حسن و حسین.
شما را به ترس از خدا سفارش میکنم. به دنیاپرستی روی نیاورید، گرچه دنیا به سراغ شما آید. بر آنچه در دنیا از دست میدهید اندوهناک مباشید. همیشه حق را بگویید و برای پاداش الهی عمل کنید و دشمن ستمگران و یاور ستمدیدگان باشید. شما و تمام فرزندان و خاندانم و کسانی را که این وصیتنامه به آنها میرسد، به ترس از خدا، نظم در امور زندگی و ایجاد صلح و آشتی در میانتان سفارش میکنم؛ زیرا من از جد شما، پیامبر اسلام شنیدم که فرمود: «اصلاح امور مردم، از نماز و روزهٔ یک سال شما برتر است.» خدا را، خدا را! دربارهٔ یتیمان سفارشتان میکنم. مبادا آنان گاهی سیر و گاهی گرسنه بمانند و حقوقشان ضایع گردد.
خدا را، خدا را! دربارهٔ همسایگان! حقوق آنان را رعایت کنید که وصیت پیامبر شماست که همواره همه را به خوشرفتاری با همسایگان سفارش میکرد؛ تا آنجا که گمان بردیم برای آنان ارثی معین خواهد کرد.
العبد
کاری را بزرگ شمردن، نور حق را خاموش میگرداند
hanane sadat
مبادا هرگز دچار خودپسندی گردی و بهخوبیهای خود اطمینان کنی و ستایش دیگران را دوست داشته باشی؛ که اینها از بهترین فرصتهای شیطان برای هجوم آوردن به توست.
hanane sadat
«این نامه زمانی نوشته شده که دنیای مسیحیت و یهودیت، در وحشیگری کامل بودند.»
hanane sadat
«برای شناخت علی، باید به وجدان خودت مراجعه کنی پدر و تعصب مسیحیت را از خودت دور کنی. علی را با هیچکس قیاس نکنی مگر با خودش.»
hanane sadat
هر بزرگی در تاریخ موصوف به صفتی است؛ یکی ریاضیدان بزرگی است، یکی دلاور و جنگجوی نامآوری است، یکی اندیشمند و فیلسوف قَدَری است، یکی جامعهشناس و روانشناس نادری است، یکی حاکم عدالت گستری است، اما به عقیدهٔ من در علی همهٔ این صفات جمع است و من نتوانستهام در تاریخ کسی را پیدا کنم که موصوف به این صفات بزرگ باشد.»
العبد
«رودلف ژایگر کارهای عمرانی و اداری علی را که در سالهای ۱۴ تا ۲۲ هجرت صورت گرفته بهخوبی شرح میدهد.
از جمله کارهای عمرانی علی با توجه به کمبود آب در عربستان، حفر قنات بود که از مقنیهای ایرانی استفاده کرد. وی اولین قنات را به هزینهٔ بیتالمال در جلگهای که در دامنهٔ کوههای شهر در مشرق مدینه واقع شده بود، جاری ساخت. در هر منطقه از عربستان که کوهی بود و در دامنهٔ آن مخزن آب زیرزمینی قرار داشت، از طرف علی برای حفر قنات مورد توجه قرار گرفت و امروز هم در عربستان قناتی به اسم قنات علی وجود دارد.
بذر گندم در مدینه و طایف، لاغر و نامرغوب بود. علی بذر گندم مدینه و طایف را بهکلی تغییر داد؛ از ایران گندم مرغوب وارد کرد و دستور داد که آن گندم را در مدینه و طایف بکارند و از آن پس، عربها از کشتزارهای خود محصول بیشتری به دست آورند.
آنروزها در عربستان گرمابه نبود و اولین گرمابه به دستور علی و باز هم بهدست یک معمار ایرانی از وجوه بیتالمال در شهر مدینه ساخته شد.
العبد
ژایگر پس از بیان وضعیت عربستان در پیش از اسلام، مینویسد: «در دورهٔ خلافت عمر، علی بنابیطالب قاضی بزرگ دنیای اسلام شد. گرچه دارای عنوان رسمی از سوی خلیفه نبود، اما مسئولیت ادارهٔ امور قضایی را در سراسر دنیای اسلامی بر عهده داشت. اولین رفورم بزرگ که علی در قضاوت اسلامی در عربستان به وجود آورد، این بود که اخطار کرد، بعد از این هر کس مورد ستم قرار گیرد، به قاضی مراجعه کند و هیچکس نباید خود مبادرت به قصاص کند. این دستور برای عربها که امور قضاییشان را بهصورت طایفهای و قبیلهای حل و فصل میکردند، دشوار آمد و علی مجبور شد برای اینکه مردم را به خانهٔ قاضی بفرستد مجازات وضع کند.»
علی عربستان را به پانزده منطقهٔ قضایی تقسیم و برای هر منطقه یک قاضی انتخاب کرد. قضات را نیز خودش انتخاب میکرد؛ یعنی کسانی را به این سمت انتخاب میکرد که خود آنان را میشناخت و میدانست که با تقوا هستند.
العبد
دنیای شما در چشم من، از دانهٔ تلخ درخت بلوط ناچیزتر است. من اگر میخواستم، میتوانستم از عسل پاک و مغز گندم و از بافتههای ابریشم برای خود غذا و لباس فراهم آورم، اما هیهات که هوای نفس بر من چیره گردد و حرص و طمع مرا وادارد که طعامهای لذیذ برگزینم؛ در حالیکه در سرزمین دور یا نزدیک، کسی باشد که به قرص نانی نرسد یا هرگز نتواند با شکمی سیر بخوابد. آیا به همین رضایت دهم که مرا امیرالمؤمنین بخوانند در حالیکه در تلخیهای روزگار با مردم شریک نباشم و در سختیهای زندگی الگوی آنان نگردم؟ آفریده نشدهام که غذاهای لذیذ مرا سرگرم سازد؛ چونان حیوانِ پرواری که تمام همت او علف و چریدن و پر کردن شکم است و از آیندهٔ خود بیخبر است.
العبد
حجم
۱۱۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۱۱۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
قیمت:
۳۰,۶۰۰
۱۵,۳۰۰۵۰%
تومان