بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بازگشت ساحره | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بازگشت ساحره

بریده‌هایی از کتاب بازگشت ساحره

۴٫۸
(۱۳۱)
قرمزی از ذوق بالا و پایین پرید و گفت: «زدمش! زدمش!» گلدی‌لاکس داد زد: «باید حدوداً هزار برابر محکم‌تر از اون بزنی!» گربه که می‌دید آن پنج نفر به زمین نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوند، مضطرب شد و دوباره تندتر از قبل شروع به پایین‌آمدن کرد. چشمان براق سبزش را از آن‌ها برنمی‌داشت. قرمزی ضربهٔ دیگری به ساقهٔ لوبیا زد که فقط کمی جایش روی آن ماند. قرمزی هِن‌هِن‌کنان گفت: «نمی‌تونم!» فراگی او را تشویق کرد: «می‌تونی، قرمزی! به‌خاطر کشورت! به‌خاطر مامانیت! به‌خاطر من!» کانر داد زد: «فکر کن ساقهٔ لوبیا گلدی‌لاکسه!» همه خشکشان زد و به کانر خیره شدند. قرمزی مصمم‌تر از قبل به تبر نگاه کرد. کلک کانر کارساز بود. قرمزی با اعتمادبه‌نفس تبر را تاب داد و تقریباً با قدرتی فراانسانی، تنهٔ لوبیای سحرآمیز را از بیخ قاچ کرد. همه شوکه شده بودند؛ ولی نه به‌اندازهٔ خود قرمزی. حتی گربه هم شگفت‌زده بود.
زهرا
مردم قهرمان یا یاغی به‌دنیا نمیان؛ اون‌ها رو آدم‌های دوروبرشون خلق می‌کنن.
Elahe
«خشونت هیچ‌وقت راه‌حل نیست.
arefe
تو فکر می‌کنی با دزدیدن خوشبختی دیگران، می‌تونی خوشبختی خودت رو پیدا کنی؛ ولی راهش این نیست. تو تا آخر عمرت دنبال خوشبختی می‌گردی، ولی هیچ‌وقت پیداش نمی‌کنی، چون نمی‌دونی خوشبختی چیه؛ حتی اگه به صورتت چنگ بندازه.»
arefe
قرمزی گفت: «خب، مگه واضح نیست؟ خود ساحره.» انگار چیزی راه گلویشان را بست؛ حق با قرمزی بود. «خب، چوب‌دستی شگفت‌انگیز ایدهٔ خوبی بود.» گلدی‌لاکس این را طوری گفت که انگار برای همه روشن بود ایدهٔ ناممکنی است.
طاها
«من سوژهٔ غم‌انگیز دنیا نیستم. من خود دنیام؛ ظالم، بی‌انصاف، و نه از قصهٔ پریان. مردم قهرمان یا یاغی به‌دنیا نمیان؛ اون‌ها رو آدم‌های دوروبرشون خلق می‌کنن. یه روز، وقتی تصور شسته‌ورفته‌ت از دنیا برای اولین‌بار با چشیدن طعم حقیقت خرد می‌شه، وقتی تلخی و خشم اولین‌بار توی رگ‌هات جاری می‌شه، متوجه می‌شی که تو هم درست مثل منی و این به حد مرگ می‌ترسوندت.»
arefe
تا زمانی که کسی با قلب شریف روی زمین باشه، همیشه یه راهی هست که خوبی بر بدی پیروز بشه.»
arefe
«متأسفم که هیچ‌وقت نتونستم برادری باشم که می‌خواستین؛ ولی یه روز اوضاع بینمون رو درست می‌کنم. یه روز برادری می‌شم که بهش افتخار کنین.
arefe
اگه قرار باشه بین شک و امید یکی رو انتخاب کنیم، من امید رو انتخاب می‌کنم. مثبت‌بودن زحمتش کمتره.»
arefe
حتی تو بی‌روح‌ترین مکان‌ها، چیزی تو سایه‌ها کمین کرده که غافل‌گیرتون می‌کنه.
arefe
بخشیدن یعنی بهشون اجازه بدیم به زندگی ادامه بدن، آزاد از عواقب کارهایی که کردن؛ ولی اگه روحشون رو بگیرم و نذارم به خوشی‌های پیش روشون برسن...
arefe
«گاهی کمک‌کردن می‌تونه به‌اندازهٔ صدمه‌زدن ویران‌گر باشه؛
arefe
بد رو با بد جواب دادن لذتش خیلی بیشتر از حفظ ادب و اخلاقه.»
arefe
بی‌خبری بهترین خبر است.
arefe
گاهی سادگی می‌تونه موفقیت زیادی نصیبمون کنه.»
pottee head girl
«این همون جاییه که اشتباه می‌کنی. حتماً درک می‌کنی؛ من هم درست همون طوری به این دنیا اومدم که به‌گمونم تو اومدی: پر از هیجان و تعهد. می‌خواستم تا می‌تونم کارهای خوب انجام بدم؛ به مردم کمک کنم و هرچقدر که می‌تونم به کسایی که بهم محتاجن ببخشم. ولی بعد درس خیلی ناگواری گرفتم: دنیا در ازای خوبیت چیزی بهت نمی‌ده.
arefe
بخشش تنها چیزیه که همهٔ ما بهش احتیاج داریم تا بتونیم گذشته رو فراموش کنیم؛ حتی اگه لایقش نباشیم.»
arefe
خیلی جالبه که همه‌چی این‌قدر راحت می‌تونه عوض بشه.»
arefe
هوش یه‌جور رقابت نیست؛ راه‌های زیادی برای پنهان‌کردنش هست و راه‌های زیادی هم برای نشون‌دادنش
Mahdiyeh Mahlooji
«مواظب باش. مرز بین شجاعت و حماقت مرز خیلی باریکیه.»
Nahan

حجم

۹۲۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۵۰۴ صفحه

حجم

۹۲۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۵۰۴ صفحه

قیمت:
۱۷۶,۰۰۰
۸۸,۰۰۰
۵۰%
تومان