بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بازگشت ساحره | طاقچه
کتاب بازگشت ساحره اثر کریس کالفر

بریده‌هایی از کتاب بازگشت ساحره

۴٫۸
(۱۳۳)
گاهی سادگی می‌تونه موفقیت زیادی نصیبمون کنه.»
فقط خدا
من از خاک هم پیرترم؛
آنه
«ما چه گزینه‌هایی داریم؟ اگه قرار باشه بین شک و امید یکی رو انتخاب کنیم، من امید رو انتخاب می‌کنم. مثبت‌بودن زحمتش کمتره.»
pottee head girl
در هوای خنک شب می‌لرزیدند و همان‌طور که از سرما بازوهایشان را محکم دور خودشان گرفته بودند، به اطراف نگاه می‌کردند.
فقط خدا
کودکی‌شان آن‌جا بود و بچه‌ها از این‌که کلبه آن‌قدر متروک به‌نظر می‌رسید، خیلی ناراحت شدند.
فقط خدا
در اعماق جنگل کوتوله‌ها، جایی که درختان و بوته‌زارها به پُرپشت‌ترین حد خود می‌رسیدند، آلونک کوچکی بود که به‌راحتی دیده نمی‌شد. سال‌ها پیش آن‌جا جادوگری به‌نام هاگاتا زندگی می‌کرد. جادوگر دورتادورِ آلونک را به‌عمد دیواری از بوته‌های خار کشیده بود تا نشود آن‌جا را به راحتی پیدا کرد. حالا، بااین‌که زمان زیادی از مرگ جادوگر می‌گذشت، ساکنان آلونک بیشتر از گذشته بودند.
آنه
نصف راه را رفته بودند که ایستادند تا قرمزی لباس شب بزرگش را که لازمهٔ نقشه‌شان بود، بپوشد.
فقط خدا
فوق‌العاده‌ترین ایده‌ها به ذهن بچه‌ها می‌رسه. اگه فقط می‌تونستیم این‌قدر باهوش باشیم، متوجه می‌شدیم که ساده‌ترین راه‌حل‌ها برای مشکلات بزرگ، درست جلوی چشم‌هامون هستن.»
arefe
الکس فریاد زد: «من از تو نمی‌ترسم!» تمام سالن در سکوتی مرگبار فرورفت؛ حتی به‌نظر می‌رسید که آتش هم بی‌صداتر می‌سوزد.  ساحره با تعجب پرسید: «چی گفتی؟» الکس می‌دانست وقتش رسیده که زخمش را بزند و زمان اضافی ندارد که تلف کند. تکرار کرد: «گفتم که از تو نمی‌ترسم. من تمام عمرم رو با دخترهایی مثل تو سر کرده‌م. اون‌ها همه چیز می‌خوان؛ چون هیچ چیز خوش‌حالشون نمی‌کنه. تو یه ساحرهٔ قدرتمند و ترسناک نیستی ازمیا؛ تو فقط یه بچهٔ لوس و نق‌نقویی! و اهمیتی هم نداره چه کسی رو می‌کُشی یا کجا رو فتح می‌کنی؛ مردم همیشه دلشون به حالت می‌سوزه و بهت می‌خندن!»
زهرا
الکس گفت: «ازمیا، من ازطرف همهٔ کسانی که تو این اتاق هستن، به‌خاطر بلاهایی که دنیا به‌سرت آورده، ازت عذر می‌خوام و تو رو به‌خاطر تموم ویرانی‌هایی که به‌بار آوردی تا زخمت رو ترمیم کنی، می‌بخشم. متأسفم که وقتی کوچولو بودی، خانواده‌ت کشته شدن. متأسفم که وقتی بارها و بارها قلبت شکست، هیچ‌کس نبود باهات همدردی کنه. متأسفم که پریان هیچ‌وقت محبتی رو که به بقیه نشون می‌دادن، به تو نشون ندادن و متأسفم که احساس کردی انتقام تنها راهیه که می‌تونی باهاش تکه‌های شکستهٔ وجودت رو دوباره سرهم کنی.»
زهرا

حجم

۹۲۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۵۰۴ صفحه

حجم

۹۲۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۵۰۴ صفحه

قیمت:
۱۱۳,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۵صفحه بعد