بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بازگشت ساحره | طاقچه
تصویر جلد کتاب بازگشت ساحره

بریده‌هایی از کتاب بازگشت ساحره

۴٫۸
(۱۳۱)
گاهی سادگی می‌تونه موفقیت زیادی نصیبمون کنه.»
فقط خدا
من از خاک هم پیرترم؛
آنه
«ما چه گزینه‌هایی داریم؟ اگه قرار باشه بین شک و امید یکی رو انتخاب کنیم، من امید رو انتخاب می‌کنم. مثبت‌بودن زحمتش کمتره.»
pottee head girl
در هوای خنک شب می‌لرزیدند و همان‌طور که از سرما بازوهایشان را محکم دور خودشان گرفته بودند، به اطراف نگاه می‌کردند.
فقط خدا
کودکی‌شان آن‌جا بود و بچه‌ها از این‌که کلبه آن‌قدر متروک به‌نظر می‌رسید، خیلی ناراحت شدند.
فقط خدا
الکس گفت: «ازمیا، من ازطرف همهٔ کسانی که تو این اتاق هستن، به‌خاطر بلاهایی که دنیا به‌سرت آورده، ازت عذر می‌خوام و تو رو به‌خاطر تموم ویرانی‌هایی که به‌بار آوردی تا زخمت رو ترمیم کنی، می‌بخشم. متأسفم که وقتی کوچولو بودی، خانواده‌ت کشته شدن. متأسفم که وقتی بارها و بارها قلبت شکست، هیچ‌کس نبود باهات همدردی کنه. متأسفم که پریان هیچ‌وقت محبتی رو که به بقیه نشون می‌دادن، به تو نشون ندادن و متأسفم که احساس کردی انتقام تنها راهیه که می‌تونی باهاش تکه‌های شکستهٔ وجودت رو دوباره سرهم کنی.»
زهرا
در اعماق جنگل کوتوله‌ها، جایی که درختان و بوته‌زارها به پُرپشت‌ترین حد خود می‌رسیدند، آلونک کوچکی بود که به‌راحتی دیده نمی‌شد. سال‌ها پیش آن‌جا جادوگری به‌نام هاگاتا زندگی می‌کرد. جادوگر دورتادورِ آلونک را به‌عمد دیواری از بوته‌های خار کشیده بود تا نشود آن‌جا را به راحتی پیدا کرد. حالا، بااین‌که زمان زیادی از مرگ جادوگر می‌گذشت، ساکنان آلونک بیشتر از گذشته بودند.
آنه
فوق‌العاده‌ترین ایده‌ها به ذهن بچه‌ها می‌رسه. اگه فقط می‌تونستیم این‌قدر باهوش باشیم، متوجه می‌شدیم که ساده‌ترین راه‌حل‌ها برای مشکلات بزرگ، درست جلوی چشم‌هامون هستن.»
arefe
الکس فریاد زد: «من از تو نمی‌ترسم!» تمام سالن در سکوتی مرگبار فرورفت؛ حتی به‌نظر می‌رسید که آتش هم بی‌صداتر می‌سوزد.  ساحره با تعجب پرسید: «چی گفتی؟» الکس می‌دانست وقتش رسیده که زخمش را بزند و زمان اضافی ندارد که تلف کند. تکرار کرد: «گفتم که از تو نمی‌ترسم. من تمام عمرم رو با دخترهایی مثل تو سر کرده‌م. اون‌ها همه چیز می‌خوان؛ چون هیچ چیز خوش‌حالشون نمی‌کنه. تو یه ساحرهٔ قدرتمند و ترسناک نیستی ازمیا؛ تو فقط یه بچهٔ لوس و نق‌نقویی! و اهمیتی هم نداره چه کسی رو می‌کُشی یا کجا رو فتح می‌کنی؛ مردم همیشه دلشون به حالت می‌سوزه و بهت می‌خندن!»
زهرا
نصف راه را رفته بودند که ایستادند تا قرمزی لباس شب بزرگش را که لازمهٔ نقشه‌شان بود، بپوشد.
فقط خدا
درد اگه بیش از حد باشه دیوونه‌ت می‌کنه؛ به کسی تبدیلت می‌کنه که نیستی؛ بدذاتت می‌کنه.»
arefe
کل زندگی تو ممکنه بین دوتا خیابون خلاصه بشه؛ ولی بعد متوجه می‌شی که اون دوتا خیابون فقط دوتا رگ کوچکن تو بدن دنیا. این باعث می‌شه حس کنی خیلی کوچک‌تر از اونی هستی که فکرش رو می‌کردی.»
arefe
«همهٔ این‌ها قرن‌ها پیش، توی یکی از دیدارهای من از دنیادو شروع شد. اون‌جا زمونهٔ وحشتناکی بود. همه جا پر بود از جنگ و طاعون. امروز به اون دوران عصر تاریکی می‌گن
pottee head girl
درد اگه بیش از حد باشه دیوونه‌ت می‌کنه؛ به کسی تبدیلت می‌کنه که نیستی؛ بدذاتت می‌کنه.»
Elahe
«ظالمانه‌ترین کاری که می‌شه در حق کسی کرد، اینه که بذاری تنهایی غصه بخوره و شماها بارها من رو به حال خودم گذاشتین که تنهایی غصه بخورم. هر بار که قلبم می‌شکست، می‌اومدم پیشتون تا شاید کمی تسکینم بدین؛ ولی شما گذاشتین حسادتتون راه بروز هر جور حس همدردی رو ببنده. شما عملاً با دیدن رنج من خوش بودین. از این حقیقت که چیزی مضطرب یا ناراحتم می‌کرد، لذت می‌بردین.»
arefe
رفیق داشتن بهترین دستاورد تو دنیاست؛ ولی حسادت فقط کمبودهایی رو نشون می‌ده که آدم‌ها تو وجودشون حس می‌کنن
arefe
«همیشه یه نقشهٔ دوم داشته باشین
arefe
«مقاوم دربرابر زندگی؟ کسی تا حالا همچین شانسی داشته؟»
arefe
«این‌که هرکسی می‌تونه کاری رو انجام بده، معنیش این نیست که همه باید اون کار رو بکنن. گذشته از این، این روزها هرکسی که به اینترنت دسترسی داره، حس می‌کنه شایستگی نقد و تحقیر هر چیزی رو داره.»
arefe
«دنیا به دست کسانی که کارهای شیطانی انجام می‌دهند، نابود نخواهد شد، بلکه به دستان کسانی نابود می‌شود که آن‌ها را می‌بینند و هیچ کاری نمی‌کنند.»
arefe

حجم

۹۲۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۵۰۴ صفحه

حجم

۹۲۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۵۰۴ صفحه

قیمت:
۱۷۶,۰۰۰
۸۸,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد