بریدههایی از کتاب فلسفه در سرزمین نبوت
نویسنده:سید حسین نصر
مترجم:بیت الله ندرلو
انتشارات:انتشارات ترجمان علوم انسانی
دستهبندی:
امتیاز:
۲.۸از ۱۱ رأی
۲٫۸
(۱۱)
کندی میگوید: «ما نباید از تصدیق و قبول حقیقت شرمسار باشیم قطع نظر از اینکه از چه منبعی به دست ما میرسد، حتی اگر این حقیقت توسط نسلهای پیشین و بیگانگان به ما عرضه شده باشد. برای کسی که حقیقت را جستوجو میکند هیچ چیزی باارزشتر از خود حقیقت نیست. حقیقت هرگز از قیمت کسی که بدان دست مییابد نمیکاهد، بلکه او را شرافت میبخشد و تکریم میکند.»(۱۶)
محمد طاهر پسران افشاریان
مشهورترین مکتب فلسفهٔ اسلامی، یعنی مکتب مشایی، تألیفی است از اصول عقاید اسلامی، مذهب ارسطویی، نوافلاطونگرایی مکتب آتنی و نیز مکتب اسکندرانی. این مکتب در قرن سوم/نهم در جوّ فکری غنی بغداد به دست ابویعقوب کندی (متوفای حدود ۸۷۳/۲۶۰) بنیان نهاده شد.
محمد طاهر پسران افشاریان
بیشتر یادآور وجودشناسی ابنسیناست تا مذهب جزء لایتجزای اشعری. (۱۲) سپس کتاب بحث را با موضوع ماهیت پی میگیرد که جزو مکمل وجود است. نهایتاً، نخستین مقصد اثر دربارهٔ علیت، بهطور کلی، و نسبت میان علت و معلول به بحث میپردازد. باز در این موضوع اساسی، کتاب حقیقت علیت عرضی را، برخلاف دیدگاه اشعری، تأیید میکند.
دومین مقصد کتاب به بحث جوهر و اعراض میپردازد. بار دیگر در تقابل با مذهب اشعری، تجرید تمام صور اصالت جزء لایتجزا را رد میکند و بهمانند ابنسینا مدعی است که یک جسم میتواند بهنحو بالقوه تا بینهایت تقسیم شود، هرچند چنین تقسیمی هرگز نمیتواند فعلیت یابد.
محمد طاهر پسران افشاریان
دغدغهٔ اولیهٔ متفکران شیعی اثناعشری اغلب حدیث، تفسیر قرآن و فقه بود، هرچند اندیشمندان شیعی متقدم، ازجمله شیخ مفید (متوفای ۱۰۲۲/۴۱۳)، باید متکلم نیز قلمداد شوند. در هر صورت، تنها در قرن هفتم/سیزدهم بود که ریاضیدان و فیلسوف برجستهای به نام نصیرالدین طوسی (متوفای ۱۲۷۳/۶۷۲) نخستین رسالهٔ نظاممند دربارهٔ کلام شیعی اثناعشری را به رشتهٔ تحریر درآورد. شاید این تنها نمونه در تاریخ است که مهمترین متن کلامی یک اجتماع مذهبی توسط یک دانشمند در رتبهٔ شیخ طوسی تألیف میگردد. این اثر طوسی با عنوان تجریدالاعتقاد به سرعت به متن کلامی معیار تبدیل شد و تا پیش از این قرن بیش از صد شرح بر آن نگاشته شده است. شاید برجستهترین شرح کشفالمراد بهقلم علامه جمالالدین حلی (متوفای ۱۳۲۶/۷۲۶) است که بزرگترین متکلم شیعی پس از طوسی است.
محمد طاهر پسران افشاریان
مذهب اشعری تمام علل عرضی را در یک علت طولی واحد، که ارادهٔ الهی است، منحل میکند. در نتیجه این مذهب کل عالم را به تعدادی اجزای لایتجزا فرو میکاهد که در زمان و فضایی ناپیوسته حرکت میکنند که در آن هیچ چیزی دارای طبیعت خاصی نیست. جای هیچ تعجبی نیست که مذهب اشعری بهشدت با فلسفهٔ اسلامی مخالف بود، زیرا شناخت علل اشیا و نهایتاً علت نهایی تمام علل یکی از دغدغههای اصلی این فلسفه است. مذهب اشعری هیچ مساهمتی در شکوفایی علوم اسلامی نکرد، زیرا اکثر دانشمندان مسلمانْ فیلسوف نیز بودند، و تعداد بسیار اندکی از آنها متکلم یا اشعری بودند. علاوهبراین، همانطور که پیشتر دیدیم، مذهب اشعری تا قرنها همچنان مخالف فلسفه بود.
محمد طاهر پسران افشاریان
هیچگونه علیت عرضی وجود ندارد. آتش ازآنرو نمیسوزاند که طبیعتش سوزاندن است، بلکه خدا چنین اراده کرده است، فردا او میتواند طور دیگری اراده کند و در نتیجه ممکن است آتش از سوزاندن بازایستد. اصلاً چیزی به نام طبیعت آتش وجود ندارد. در واقع آن چیزی که در نظر ما علت و معلول مینماید -برای مثال، آتشی که سبب سوختن تکهای پنبه میشود- چیزی جز عادت ذهن نیست، زیرا ما همیشه دیدهایم که، با نزدیک کردن آتش به تکهای پنبه، پنبه در شعلههای آتش میسوزد. (۷) خداوند در حقیقت تنها علت است، ارادهٔ اوست که موجب سوختن پنبه توسط آتش میشود. معجزهها در واقع چیزی جز شکسته شدن این عادت ذهنی نیستند که از آن به خرق عادت تعبیر میشود.
محمد طاهر پسران افشاریان
اشعری در این موضوع (مرجئه) نیز دیدگاهی مقابل معتزله و مخالفان سرسخت آنها داشت، وی بر این باور بود که مسلمانی که گناه میکند در اختیار خداوند است که یا او را ببخشد و به بهشت برد یا برای مدتی او را در جهنم عقاب کند. پیامبر (ص) نمیتواند مسلمانان را نزد خداوند شفاعت کند و شیعیان افراطی بر این باور بودند که پیامبر (ص) و علی (ع) خودشان میتوانند بهتنهایی مسلمانان را شفاعت کنند، اشعری، برخلاف این دو گروه، بر این عقیده بود که پیامبر (ص) میتواند با اذن خداوند گناهکار را شفاعت کند.
محمد طاهر پسران افشاریان
اشعری، برخلاف این دو گروه، بر این عقیده بود که پیامبر (ص) میتواند با اذن خداوند گناهکار را شفاعت کند.
محمد طاهر پسران افشاریان
اشعری برای پیکار با دیدگاههای افراطی زمان، برخلاف رأی معتزله، بر این عقیده بود که صفات الهی واقعی هستند اما برخلاف ادعای اهل تشبیه این صفات هیچ شباهتی به صفات بشری ندارند. او معتقد بود که در روز قیامت انسان میتواند خدا را ببیند، البته بیآنکه خداوند در صورتی بشری یا غیربشری حلول یافته باشد. او اعتقاد داشت که قرآن قدیم است، ولی جوهر، کاغذ، حروف و کلمات آن حادثاند. اشعری در این موضوع (مرجئه) نیز دیدگاهی مقابل معتزله و مخالفان سرسخت آنها داشت، وی بر این باور بود که مسلمانی که گناه میکند در اختیار خداوند است که یا او را ببخشد و به بهشت برد یا برای مدتی او را در جهنم عقاب کند.
محمد طاهر پسران افشاریان
اشعری کوشید تا موضعی متوسط اتخاذ کند میان موضع عقلگرایان معتزلی، که وحی را تابع استدلال میدانستند، و موضع اهل ظاهر با گرایشهای مختلف که نقش استدلال را بالکل رد میکردند و صرفاً دل در گرو معنای ظاهری آیات قرآن و تعالیم روایی داشتند. یکی از بزرگترین متکلمان اشعری قرون متأخر به نام جوینی گفته است که اشعری در واقع نه یک متکلم بلکه آشتیدهندهٔ دو دیدگاه افراطی شایع در جامعهٔ اسلامی در زمان خود بوده است.
محمد طاهر پسران افشاریان
اخباریون و فقها، خصوصاً پیروان امام احمد ابن حنبل، با تمام براهین عقلی مربوط به عقاید ایمانی به مخالفت پرداختند. از مسلمانان خواسته میشد که تعالیم دینی را بدون پرسش از چگونگی (بلا کیف؟) آنها بپذیرند، اما این واکنش افراطی، برعلیه رویکردهای عقلگرایانهٔ کلام معتزلی، نتوانست تا ابد دوام آورد
محمد طاهر پسران افشاریان
که بنیانگذار یکی از بزرگترین مکاتب فقهی اهل سنت نیز بود، میشد. این آثار بیش از هر چیز دیگری بر توحید و تسلط خداوند بر حیات بشر تأکید دارند. آنها همچنین بنابر معمول بر اهمیت کسب معرفت دربارهٔ خداوند به قدر طاقت تأکید میکنند. از میان متکلمان متأخر کسانی بودند که اصرار داشتند بر اینکه هر مسلمان باید هر تعداد از براهین اثبات وجود خداوند را که میتواند یاد بگیرد بداند.
محمد طاهر پسران افشاریان
علاوهبراین، مناظراتی که در سوریه و عراق میان مسلمانان و پیروان ادیان دیگر -خصوصاً مسیحیان و مزداییان و مانویان که همگی براهین فلسفی و کلامیای برای دفاع از عقاید و اصول دین خود بسط داده بودند- برگزار میشد باعث شد تا مسلمانان عمارت عقلی خودشان را برای حراست از اسلام بنا کنند. این واکنش در برابر الهیات ادیان دیگر، بهویژه در مورد مسیحیت، صادق است که الهیات آن چالش اصلی اسلام برای بنا کردن عمارت کلامی خود بود. فلسفهٔ یونانی-اسکندرانی عامل مهمی در شکلگیری مکاتب اولیهٔ کلامی بود، متفکران مسیحی متقدم پیشتر با این فلسفه مواجه شده بودند و مسلمانان نیز در حال آشنا شدن با آن بودند.
محمد طاهر پسران افشاریان
بسط الهیات عقلی به دست معتزله، بیش از همه، مایهٔ شهرت ایشان در تاریخ تفکر اسلامی است. بدین نحو، ایشان نهتنها بر تفکر کلامی متأخر سنی بلکه بر تفکر شیعی و فلسفهٔ اسلامی نیز تأثیر نهادند. علاوهبراین، آنها فضای کلامیای را فراهم ساختند که فلسفهٔ اسلامی متقدم در آن نضج یافت.
محمد طاهر پسران افشاریان
سلطهٔ سلجوقیان بر آسیای غربی از قرن پنجم/ یازدهم تا قرن هفتم/ سیزدهم به کسوف فلسفه در سرزمینهای شرقی اسلام انجامید. خلافت مورد حمایت سلجوقیان آموزش کلام در مدارس دینی را بر فلسفه ترجیح داد. باوجوداین، همانطور که پیشتر بیان شد، خود کلام در گذر زمان چهرهای فلسفیتر یافت. در این دوره، تنها فیلسوف برجسته در سرزمینهای شرقی اسلام شاعر و ریاضیدان ایرانی عمر خیام بود که ما در همین کتاب به او خواهیم پرداخت. متکلمان مهم این عصر، از قبیل ابوحامد محمد غزالی (متوفای ۵۰۵/ ۱۱۱۱)، ابوالفتح شهرستانی (متوفای ۱۱۵۳/۵۴۸) و فخرالدین رازی (متوفای ۶۰۶/ ۱۲۱۰)، رسالاتی برعلیه فلسفهٔ مشایی و فلسفهٔ اسماعیلی، چنانکه در مورد غزالی و رازی شاهد آن هستیم، به نگارش درآوردند و بدینوسیله دامنهٔ فعالیت فلسفی را در سرزمینهای شرقی اسلام محدود ساختند.
محمد طاهر پسران افشاریان
مکتب فلسفی اسماعیلی، که با شاخهٔ اسماعیلی تشیع در ارتباط است، با تأکید بر تأویل، فلسفه را بهعنوان معرفتی باطنی در پیوند با معنای درونی دین دانست. (۴) این مکتب ایدههای محوری خود را از مذهب باطنی اسلامی و مذهب نوافلاطونی، و نیز از مذهب هرمسی و مذهب نوفیثاغوری، برگرفت. نخستین اثر این مکتب، یعنی امالکتاب، به قرن دوم/هشتم تعلق دارد و بنابر مشهور دربردارندهٔ مباحثات امام پنجم شیعیان حضرت امام محمدباقر (ع) است
محمد طاهر پسران افشاریان
پس از فارابی، خراسان بهتدریج به مرکز اصلی فعالیت فلسفی بدل شد، اما در سرتاسر قرن چهارم/ دهم بغداد، به دنبال فعالیتهای اولیهٔ کندی، همچنان بهعنوان یک مرکز مهم [فلسفی] باقی ماند. بااینحال، در نیمهٔ دوم قرن دهم صحنهٔ فلسفی در بغداد تحت هدایت ابوسلیمان سجستانی معروف به المنطقی بیشتر به سمت مطالعهٔ منطق گرایش پیدا کرد. در این بین ابوالحسن عامری خراسانی در حال بسط بیشتر آموزههای فارابی و افزودن فصل جدید خویش به فلسفهٔ اسلامی بود، از رهگذر تلاش برای وارد کردن برخی اندیشههای ایرانی پیش از اسلام به فلسفهٔ سیاسی او.
محمد طاهر پسران افشاریان
عنوان جانشین واقعی کندی باید به ابونصر فارابی (متوفای ۳۳۹ ه.ق/ ۹۵۰ م) داده شود، مردی از خراسان در آسیای مرکزی. بسیاری فارابی را بنیانگذار حقیقی فلسفهٔ مشایی اسلامی میدانند. بیش از کندی او بود که به تدوین زبان فلسفی عربی پرداخت و دربارهٔ نسبت میان زبان عربی و بیان منطق ارسطویی قلمفرسایی کرد. او ارغنون ارسطو را مورد شرح و تفسیر قرار داد و پدر منطق صوری در جهان اسلام است. علاوهبراین، وی کوشید تا فلسفهٔ سیاسی افلاطون و اندیشهٔ سیاسی اسلامی را در شاهکار خودش، یعنی کتاب آراء اهل المدینة الفاضله، با هم درآمیزد و از این جهت بسیاری وی را بنیانگذار فلسفهٔ سیاسی اسلامی میدانند.
محمد طاهر پسران افشاریان
قرون ابتدایی فلسفهٔ اسلامی شاهد ظهور مکاتب مختلف فکری بود. برجستهترین مکتب، که اغلب در منابع غربی با خود فلسفهٔ اسلامی یکی پنداشته میشود، مکتب مشایی است. این مکتب، برخلاف آنچه نام آن ممکن است القا کند، صرفاً ارسطویی نیست، بلکه نشانگر تألیفی است از عقاید اسلامی، ارسطوگرایی و مذهب نوافلاطونی. بنیانگذار آن ابویعقوب کندی (متوفای ۲۶۰ ه.ق/ ۸۷۳ م)، «فیلسوف اعراب»، است
محمد طاهر پسران افشاریان
تفکر متفکران اسلامی دربارهٔ متون یونانی را تحت تأثیر قرار داد. (۱) در فلسفهٔ اسلامی متأخر، خصوصاً در آثار صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، روایتهای امامان شیعه نیز نقش عمدهای را ایفا کرد. فلسفهٔ اسلامی، بهجای آنکه صرفاً فلسفهٔ یونانی به زبان عربی و فارسی باشد، برخی از عناصر فلسفهٔ یونانی را وارد چشمانداز اسلامی کرد و مکاتب فلسفی جدیدی را به وجود آورد. هرچند فلسفهٔ اسلامی از منابعی یونانی بسیار تأثیر پذیرفت که مسلمانان آنها را ثمرهٔ الهامات وحیانی کسانی همچون ادریس پیامبر (هرمس) میپنداشتند، اما این فلسفه به عالم گفتمان فلسفی مستقلی تعلق داشت. یک بررسی کامل دربارهٔ خاستگاههای فلسفهٔ اسلامی باید بتواند به منابع اسلامی و نیز یونانی و تعاملات آنها بپردازد.
محمد طاهر پسران افشاریان
حجم
۵۱۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
حجم
۵۱۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
قیمت:
۷۹,۰۰۰
تومان