بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خوب‌های بد، بدهای خوب ۲ | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خوب‌های بد، بدهای خوب ۲

بریده‌هایی از کتاب خوب‌های بد، بدهای خوب ۲

۴٫۵
(۲۴۴)
او تبدیل به نسخه‌ای نیرومند از خودش شده بود
B.A.H.A.R
یه آرزو بود که این جنگ رو شروع کرد،
B.A.H.A.R
«نکتهٔ عجیبی که دربارهٔ معلم‌ها وجود داره اینه که ما معمولاً چیزهایی رو درس می‌دیم که خودمون دیگه نمی‌تونیم انجامشون بدیم.
B.A.H.A.R
چیزی که دخترها بهش نیاز دارن حق انتخاب سرنوشت خودشونه
B.A.H.A.R
آرزوها توی روح آدم ریشه دارن.
B.A.H.A.R
سفیدبرفی داشت با مشت تابوت شیشه‌ای‌اش را خرد می‌کرد، شنل‌قرمزی داشت گلوی گرگ را پاره می‌کرد، زیبای خفته داشت دوک نخ‌ریسی‌اش را آتش می‌زد... دیگر خبری از شاهزاده‌های اصیل و شکارچی‌ها و مردانی نبود که به دادشان می‌رسیدند و جانشان را نجات می‌دادند..
B.A.H.A.R
«حتماً یه راهی وجود داره که پایانمون رو پس بگیریم.
B.A.H.A.R
جادو از احساس پیروی می‌کنه. بهمون این‌جوری گفتن.»
B.A.H.A.R
«ولی هیچ‌کس به اون خوبی که ظاهرش نشون می‌ده نیست، عزیزم
Dorian
همون‌طور که همه‌مون می‌دونیم، بهترین راه برخورد با پسرها کتک‌زدن و محروم کردنشون از غذاست.»
☆پرسابت☆
سوفی رو به آگاتا کرد. «ولی اسم دختر رو که نمی‌شه گذاشت فیلیپ.»
PARI
آگاتا فریاد زد: «ولی اون‌ها ما رو می‌کشن!» و کلاه‌سرخ‌ها را نگاه کرد که حالا در دیدرس بودند... «می‌تونین شرایط خاص رو به شکل مکتوب با استفاده از فرم شمارهٔ ۷۷ به ادارهٔ ثبت اسناد فِلاورگِراند ارائه بدین که دوشنبه‌درمیون از ساعت سه تا سه‌ونیم بعدازظهر بازه...» آگاتا او را از روی درخت قاپ زد. «بذار بریم تو، وگرنه می‌خورَمت.»
=o
گاهی یه داستان باعث باز شدن داستان‌های دیگه می‌شه
KAVİON
واقعاً باید مراقب باشید چه آرزویی می‌کنید.
B.A.H.A.R
نگاه سوفی و آگاتا برای آخرین بار در هم گره خورد، ولی این بار هیچ‌کدامشان با فریاد همدیگر را صدا نزدند. دو دختر که روزگاری دوستان حقیقیِ هم بودند، حالا مثل غریبه‌ها از هم جدا می‌شدند، هر کدام کنار یک پسر، خوب با خوب، شرور با شرور... و آرزوی هر دو برآورده شد.
ayli ahmadian
تدروس، غضبناک از آن سوی شکاف فریاد زد: «دوست خوب؟ دوستی‌ای که بر پایهٔ دروغ باشه، دوستی نیست. رئیس مدرسه دنیا رو زیرورو کرد تا کسی رو پیدا کنه که به اندازهٔ خودش شرور باشه. حالا می‌فهمیم اون چرا تو رو انتخاب کرد، سوفی. تو تا وقتی زنده هستی، همیشه شرور باقی می‌مونی.» سوفی فریاد زد: «من ش... ش... شرور نیستم! من دارم سعی می‌کنم خوب باشم! نمی‌بینین؟ دارم سعیم رو می‌کنم! رئیس مدرسه اشتباه می‌کرد! اون در مورد من اشتباه می‌کرد!» آگاتا به عجوزهٔ وحشتناک توی کتاب‌داستان خیره بود و همین‌طور عقب‌عقب به سمت تدروس می‌رفت. «داستان‌نویس دروغ نمی‌گه، سوفی...»
ayli ahmadian
دو دختر که روزگاری دوستان حقیقیِ هم بودند، حالا مثل غریبه‌ها از هم جدا می‌شدند، هر کدام کنار یک پسر، خوب با خوب، شرور با شرور... ‫و آرزوی هر دو برآورده شد.
Aysa

حجم

۳٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۷۲ صفحه

حجم

۳٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۷۲ صفحه

قیمت:
۱۴۶,۰۰۰
۷۳,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۳
۴
صفحه بعد