میدانید نوشتن یک رمان، مثل ازدواجکردن است، ماهها یا سالها درگیر و متعهد به یک کار میشوی، درحالیکه فقط یک داستان است،
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
حس درونی انسان بهسمت کسانی کشش دارد که به رؤیاهای زندگیشان اهمیت میدهند
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
بهایی که میبایست برای بودن در این دنیا پرداخت کنیم. به همین دلیل است که باید همین حالا زندگی کرد... و باید خوب هم زندگی کرد. در همهٔ لحظهها.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
بیدادگری آنجا مشهود است کورمان میکند. درخشش واژهها، ظلمت جهان را میشکافد.
کریستین بوین
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
فقط خستهام. گاهی اوقات دلم میخواهد همهچیز را کنار بیندازم و باقی روزهای عمرم فقط چوب ماهیگیری در دست بگیرم و کنار رودخانه بنشینم. میتوانی تصورش را بکنی؟
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
دنیا جای زیاد خوشایندی نیست
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
من سوگوار زندگیام هستم
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
چه کسی میداند از حالا تا یکصدوبیستوپنج سال بعد چه چیزهایی باقی میماند؟
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
«ای کاش میتوانستم. من برای یک برنامهٔ بهداشت جهانی، آمادهباش هستم. ویروس بیماری ابولا شایع شده. معلوم نیست چه اتفاقی میافتد!»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
اگر همهٔ ما حس ناامیدی نسبتبه زندگی داشتیم، دنیا بهسمت هرجومرجی فاجعهبار سقوط میکرد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
هیچگاه در یک صحنه تپانچهای را نیاورید مگر اینکه قصد داشته باشید جایی در داستان از آن استفاده کنید.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
آنچه ما را به یک انسان تبدیل میکند، از راههای غیرمادی، احساسات و عواطف و زبان است
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ