بریده‌هایی از کتاب رهبر و مدیر لایق

رهبران بزرگ می‌دانند که با مردم چه طور برخورد کنند، چه طور صحبت کنند و چه طور با آنها تا کنند و قدرت این را دارند که افراد را با یکدیگر سازگار کنند تا با همدلی بیشتر با یکدیگر کار کنند. در عین حال اگر لازم باشد، موضع قاطع خود را نیز، با تمامی مخالفت‌ها ابراز می‌کنند. رهبری که شجاع باشد، موجب می‌شود پیروانش نسبت به فرامین او متعهد و غیرتمند شوند و اشخاص را وامی‌دارد تا عمل درست را انجام دهند.

شجاعت یعنی بهتر انجام دادن کارها، نه سرهم کردن و ماست‌مالی کردن آنها!

هر کجا که پیشرفتی چشمگیر را در شرکت یا سازمانی می‌بینیم، می‌توانیم مطمئن باشیم که رهبر آن سازمان از شجاعت بسیار بهره‌مند است، زیرا چنین پیشرفتی مستلزم گرفتن تصمیم‌های شجاعانه است.

شجاعت پایه هرم صفات انسانی است، زیرا این صفت تکیه‌گاه صفت‌های دیگر است. وینستون چرچیل

« بدانید اگر هنگام بازی تمام تلاش خود را نکنید و همه توان خود را بکار نگیرید، یک نفر دیگر پیدا خواهد شد که این کار را انجام می‌دهد و بالاخره روزی فرا خواهد رسید که شما در بازی، رو در روی هم قرار بگیرید و او از شما خواهد بُرد ».

زمانی که رهبری یا مدیریت گروه یا شرکتی را بر عهده می‌گیرید، قطعاً با مخالفت‌ها و کارشکنی‌های زیادی مواجه خواهید شد، تنها زمانی که قلباً به رسیدن به هدف خود متعهد باشید، این محرک (تعهد) انگیزه، شور و اشتیاق شما برای رسیدن به هدف را زنده نگه خواهد داشت.

اگر می‌خواهید جزو آن دسته از رهبرانی باشید که می‌توانند زندگی دیگران را متحول کنند و تغییر دهند، به قلب خود نگاه کنید و ببینید که آیا واقعاً توانایی عمل به تعهدات خود را دارید؟

قول دادن کار سختی نیست، عمل کردن به آن مشکل است. مردم از رهبرانی که به عهد خود وفا نمی‌کنند، پیروی نمی‌کنند.

اولین گام جهت اصلاح نقایص و شکاف‌های شخصیت، پذیرفتن اشتباهات و نقایص است. از کنار اشتباهات خود به سادگی گذشت نکنید. اگر موجب رنجش خاطر کسی شده‌اید، حق کسی را پایمال کرده‌اید یا موجب یأس و سرخوردگی کسی شده‌اید از او معذرت‌خواهی کنید. گام بعد از جهت اصلاح خود تنظیم طرح و برنامه‌ای است که به شما کمک کند از تکرار خطاهای گذشته جلوگیری کنید.

در خود نگاه کنید و ببینید آیا حرف و عمل‌تان یکی هست؟

وجود شکاف‌های کوچک در شخصیت فرد، اگر به حال خود رها شوند، هیچ گاه پُر نخواهند شد و به تدریج عمیق‌تر و مهلک‌تر خواهند شد.

روانشناسان معتقدند کسانی که به اوج قله‌های موفقیت می‌رسند، اما پایه و اساس شخصیتی لازم برای چنین سطحی یا برای حفظ آن را ندارند، فشار روانی زیادی را متحمل شده و به سوی فاجعه قریب‌الوقوع گام برمی‌دارند. چنین شخصی در یک یا چند دام ویرانگر زیر خواهد افتاد، کبر و غرور، احساس تنهایی، ماجراجویی یا هرزگی جنسی.

آن چیزی که موجب می‌شود دل مردم پذیرای رهبر یک نفر شود، شخصیت اوست.

یک رهبر باید همیشه این نکته را در ذهن خود داشته باشد که سر و کار او دائماً با مردم و آنهایی است که از او پیروی می‌کنند. پیروانی که ضعف و خطاهایی در شخصیت رهبران خود می‌بینند اعتماد خود را از دست می‌دهند و از او رویگردان می‌شوند. آن چیزی که موجب می‌شود دل مردم پذیرای رهبر یک نفر شود، شخصیت اوست.

هر بار که بر سر دو راهی قرار می‌گیریم و انتخاب می‌کنیم، چه صحیح چه اشتباه، گامی در جهت تشکیل و تغییر شخصیت خود برمی‌داریم.

معنای حیات دنیوی، برخلاف آنچه به ما آموخته‌اند، در رفاه، رونق و آسایش تن نیست، در پرورش روح و جان است.