آمریکا دیالوگ نیست. بگومگو هست. حرف زدن هست، اما حرف زدن، در جستوجوی رابطه با دیگری نیست. بلکه در جستو جوی بیان خویشتن است. و تحمیل خویشتن. و دلیلش؟ دیروز توی اتوبوس، با یک جوانکی همصندلی بودم، در راه Ipswich، که سروکلهٔ انگریزیداشت و قد کوتاه و فرانسه خوب حرف میزد و گفت:
«من نمیدانم چرا ملتهای کوچک، زبانشان را عوض نمیکنند...والخ، که به انگریزی حرف بزنند؟»
که البته حسابش را تا آن جا که زبانم قد میداد، رسیدم. که:
«خودبسندگی ملتهای بزرگ...والخ. ولی برج بابل و غیره. و کوشش بشری برای ایجاد تفاهم. همچنان که من و تو الان در این اتوبوس. و غیره.»
sadra shamaii
مرد غربی که توی ماشینش دارد دِر دروازهٔ مریخ را میزند، گمان کرده به ملکوت راه پیدا کرده است. غافل از این که برای فرار از مشکلاتی که روی زمین برای خودش و دیگران ساخته، دارد در کرات دیگر پناهگاه میجوید.
sadra shamaii
متأسفانه دلایل وقفهٔ بیست و دو سالهٔ بعدی، از سال ۱۳۵۸ تا امروز، حدیث مفصلی دارد که بازگویی آن را به وقتی مناسب وا میگذاریم
علیرضا کتانی