بریده‌هایی از کتاب بهترین خودت باش

اگر خودم را بخوبی نمی شناختم، خیالپردازی‌های دیگران درباره من، مرا می‌بلعید و نابود می‌کرد.

آنچه برای تو نیست، هرگز نمیتونه برای تو باشد.

بهترین خبر بد: هیچ کس قرار نیست بیاید و شما را نجات بدهد.

همهٔ ما احتیاج داریم که به ما یادآوری شود در مسیر درست حرکت کنیم،

وقتی موسیقی عوض می‌شود، نحوهٔ رقصیدنت هم باید عوض شود.

وقتی موسیقی عوض می‌شود، نحوه رقصیدنت هم باید عوض شود. این زیباترین حقیقت بیان شده بود، یک درس عمیق که به من یادآوری می‌کرد که به غرایزم اعتماد کنم، به زندگی اجازه دهم که مرا راهنمایی کند و هرگز در جایی نمانم که همان کارهایی را که طولانی تر از آنچه که انتظار می‌رود انجام دهم

تا وقتی خودمان نباشیم، تلاش می‌کنیم مثل بقیه باشیم.

«اتفاقات بد اتفاقی و بی‌دلیل برایت رخ نمی‌دهند؛ بلکه دلیلی دارند».

تغییر و تحولات زندگی، بزرگترین فرصتهای ما برای رشد هستند. آنها ما را تحت فشار قرار می‌دهند تا قهرمانان سرسخت داستانهای خودمان شویم. آنها ما را به سرزمین‌های جدید سوق می‌دهند و از ما می‌خواهند که نسخه‌های بزرگتر و شجاع تر از خودمان باشیم.

«من یاد گرفته ام که کسی که هستم را دوست بدارم، با وجود این که پاره‌هایی از وجودم در کورهٔ سختی‌های زندگی، شکل گرفته اند.»

«وقتی همه میگن که جایی برای تو نیست، بگذار دنیا از شکوفایی استعدادت متعجب بشه.»

«وقتی کسی به شما خود واقعی‌اش را نشان می‌دهد، همان بار اول او را باور کنید.»

برای آنچه که هستید ارزش قایل باشید (مهم نیست که دیگران چه می‌گویند)

هیچ چیزی تحت عنوان اتفاقی بد برایم پیش نمی‌آید. بلکه تمام اتفاقات باعث یادگیری و رشد من می‌شوند.

گاهی وقت‌ها چیزهایی که بیشترین صدمه را به شما وارد می‌کنند، باعث می‌شوند به بهترین جاها برسید.

اکثر ما چنین لحظاتی را تجربه کرده‌ایم. اجازه می‌دهیم که انتظارات دیگران از ما، انتظارات خودمان را شکل دهد.

ما برنامه می‌ریزیم و خدا می‌خندد

«هنگامی که یک دختر متولد می‌شود، جهانی از احتمالات با او متولد می‌شود.»

«او بهترین چیزی است که تا بحال برام اتفاق افتاده است»

اگر خودم را به‌خوبی نمی‌شناختم، خیال‌پردازی‌های دیگران دربارهٔ من، مرا می‌بلعید و نابود می‌کرد.