بریدههایی از کتاب حماسه حسینی (جلد اول)
۴٫۵
(۲۴۸)
خدا رحمت کند مرحوم آیتی (رضواناللّه علیه) را، چه مرد بزرگواری بود، چه عالم متقیای بود که از دست ما رفت. ایشان کتابی دارد به نام «بررسی تاریخ عاشورا» که شاید خیلی از شما دیده باشید. کسانی هم که ندیدهاند، ببینند و بخوانند. مجموعه سخنرانیهایی است که ایشان در رادیو کرده است. بعد از فوت ایشان این سخنرانیها را چاپ کردند. در میان کتابهایی که به زبان فارسی در این زمینه نوشته شده است اگر نگوییم بهترین آنهاست، قطعا از بهترین آنهاست.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
تو حق نداری احتمال اثر بدهی یا ندهی. تو که اصلاً مطالعه نداری، تو که از اوضاع خبر نداری، جریانات را نمیدانی، تو که نمیدانی راه امر به معروف و نهی از منکر چیست، تو که روانشناسی نمیدانی که برای نفوذ در بشر از چه راهی باید با روح او مواجه شد، تو که جامعهشناسی نمیدانی، تو که چیزی نمیدانی، حق نداری بگویی من احتمال اثر میدهم یا احتمال اثر نمیدهم. این است که دو رکن این اصل اساسی، قدرت و آگاهی است، و هر دو را هم باید تحصیل کرد و به دست آورد؛ غیر از این نمیشود.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
یک فریضهای که در اسلام چنین مقام و ارزشی را دارد، آیا میشود احتمال داد که دربارهاش گفتهاند اگر یک روزی دیدی اتفاقا، تصادفا، یک نیرویی، یک قدرتی داری انجام بده و اگر قدرت نداری دیگر تکلیف ساقط است؟ این «تکلیف ساقط است» یعنی اسلام ساقط است، چون امر به معروفی که اسلام برای ما معرفی میکند به منزله پایه خیمه اسلام است. چطور ممکن است که خود اسلام بگوید اگر تصادفا دیدی میتوانی اسلام را نگه داری، نگه دار، اگر تصادفا دیدی نمیتوانی، دیگر نمیخواهد، خیالت راحت باشد؟!
در مورد احتمال اثر هم همینطور است. بنده بروم در اتاقم بنشینم، بگویم من که احتمال اثر نمیدهم.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
کتب فقهی ما میگوید امر به معروف آن چیزی است که زمین بدان آباد میشود (وَ تُعْمَرُ الاَْرْضُ)، «وَ ینْتَصَفُ مِنَ الاَْعْداءِ» با امر به معروف و نهی از منکر میشود از دشمن انتقام گرفت؛ یعنی امر به معروف و نهی از منکر را زنده کن تا بتوانی در مقابل اسرائیل بایستی. اگر در مقابل اسرائیل ناتوانی، ریشهاش را از چند صد سال پیش پیدا کن که امر به معروف و نهی از منکر را از میان بردی، در نتیجه دشمن بر تو مسلط شد. «وَ یسْتَقیمُ الاْمْرُ» بدین وسیله است که کارها همه بر روی اساس استواری قرار میگیرد.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
ببینید چه نظاماتی در دنیای اسلام بوده و اصلاً امر به معروف و نهی از منکر چه معنیای داشته و چه میکرده است! از آن مهمتر کتابی است به نام «معالم القربة فی احکام الحِسبة» که خوشبختانه این کتاب را ظاهرا یک مستشرق فرنگی از یکی از کتابخانههای ترکیه درآورده و چاپ کرده است. این کتاب در قرن نهم نوشته شده. «حِسبه» در آنجا یعنی همان امر به معروف و نهی از منکر. اصطلاحی بوده که از قرن دوم هجری، امر به معروف و نهی از منکر را «حسبه» میگفتهاند. «محتسِب» که شما میبینید در اشعار ما آمده است، یعنی آمر به معروف و ناهی از منکر
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
شما از اینجا بفهمید که حوزه امر به معروف و نهی از منکر تا کجاست؛ تا حدود آبادشدن زمین. خدا میداند آدم گاهی که یک چیزهایی را میبیند و در تاریخ اسلام مطالعه میکند، دود از کلّهاش بلند میشود که ما چه بودیم و چه شدیم! دلم میخواهد این کتاب الاحکام السُّلطانیه ماوردی را ـ که یکی از معتبرترین کتابهای اسلامی است و مخصوصا اروپاییها و مستشرقین روی آن خیلی حساب میکنند ـ مطالعه کنید. این کتاب، نظامات اجتماعی اسلام را در حدود هزار سال پیش بیان کرده است.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
پیغمبر فرمود: «مَنْ سَمِعَ مُسْلِما ینادی یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یجِبْهُ فَلَیسَ بِمُسْلِمٍ» هر کس بشنود صدای مسلمانی را که فریاد میکند: «یا لَلْمُسْلِمینَ» مسلمانان به فریاد من برسید، و او را کمک نکند، دیگر مسلمان نیست، من او را مسلمان نمیدانم. چه مانعی دارد که ما برای اینها حساب باز کنیم؟ چه مانعی دارد که مقدار کمی از درآمد خودمان را اختصاص به اینها بدهیم؟ چرا یهودیان دنیا حتی یهودیان ایران کمک بکنند و ملتهای دیگر آنها را تحسین کنند، بارکاللّه بگویند، ملتِ بیدار بگویند، ولی ما نکنیم؟ مردم بیدار آن مردمی هستند که فرصتشناس باشند، دردشناس باشند، حقایقشناس باشند.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
اگر حسین بن علی بود میگفت: اگر میخواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمرِ امروز موشهدایان است. شمرِ هزار و سیصد سال پیش مُرد، شمرِ امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان میخورد. مرتّب دروغ در مغز ما کردند که این یک مسئله داخلی است، مربوط به عرب و اسرائیل است. باز به قول عبدالرحمن فرامرزی اگر مربوط به اینهاست و مذهبی نیست، چرا یهودیان دیگر دنیا مرتب برای اینها پول میفرستند؟
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
زبان عربی زبان عرب نیست، زبان اسلام است. اگر قرآن نبود، اصلاً این زبان در دنیا وجود نداشت. از اهمّ وظایف ما این است که این زبان را حفظ کنیم. هر فرهنگی، هر تمدنی اگر بخواهد زنده بماند، باید زبانش زنده بماند؛ اگر زبانش مرد خودش مرده است. این مبارزه علنی را که با زبان عربی میبینید، باید بیدار بشوید، باید بفهمید، باید شعور داشته باشید، عقل داشته باشید؛ واللّه این، مبارزه با اسلام است. با حروف الفبا که کسی مبارزه ندارد. به خدا قسم ما در مقابل زبان عربی وظیفه داریم که این زبان اسلام را حفظ کنیم، نگهداری کنیم. چه کسی جلوی شما را گرفته است؟ کلاسهایی تشکیل بدهید و از کسانی که زبان عربی را میدانند دعوت کنید؛ خودتان، همسرتان، فرزندانتان این زبان را یاد بگیرید.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
ممکن است شما بگویید: چرا علی علیهالسلام آنگونه پاسخ داد؟ او باید میگفت من بیعت میکنم بر کتاباللّه و سنّت رسول اللّه، و بعد دیگر نمیگفت روشی که خودم انتخاب میکنم؛ فقط روش دو خلیفه را رد میکرد، میگفت ما غیر از کتاب خدا و سنّت رسول اللّه، شئ سومی نداریم. ولی شئ سوم را علی علیهالسلام قبول داشت اما نه به آن شکلی که آنها میخواستند. این امر سوم، در شکلی که ابوبکر و عمر عمل کردند غلط بود؛ شکل دیگری دارد که پیغمبر به آن شکل عمل کرد و علی هم میخواست به آن شکل عمل کند. این امر، مسئله رهبری است.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
الان که حساب میکنم، میبینم نهضتهایی که یکی بعد از دیگری در جهان اسلام پیدا شد، مرهون زحمات او بود (بعضی از قسمتهای این مطلب، هنوز درست رسیدگی نشده است.) یعنی تخمهایی که او کاشت، یکی از آنها هم در زمان خودش ثمر نداد، ولی بعد از مرگش همه آنها ثمر دادند. نهضتهایی که بعد در مصر شد، نهضتهایی که در هند شد، نهضت مشروطیت و حتی نهضت تنباکو در ایران از ثمرات تلاشهای اوست. و از جمله مطالبی که در شرح حال او ننوشتهاند این است که نهضت استقلال عراق ـ که بعد از مشروطیت روی داد ـ مدیون اوست، چون اکنون ما در تاریخ کشف میکنیم که کسانی که این نهضت را رهبری میکردهاند، از دوستان سید جمال بودهاند.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
سید جمال در زمان خودش شناخته نشد. البته در مصر عدهای روشنفکر دورش را گرفتند ولی بعد انگلیسیها او را تبعید کردند. مدتها در هند و مدتها در نجف بود. اصلاً چهار سال ابتدای حیات علمی این مرد در نجف بوده است. فرهنگ سید جمال، فرهنگ اسلامی است (و اهمیت او هم به همین است) یعنی تحصیلات عالیهاش تحصیلات عالیه اسلامی است. در نجف در درس استاد الفقهاء، شیخ مرتضی انصاری که در زهد و تقوا و علم و تحقیق مرد فوقالعادهای بود، شرکت داشته و اخلاق و فلسفه و عرفان را نزد مرد بزرگ دیگری به نام آخوند ملاّ حسینقلی همدانی خوانده است. کمکم آن محیط را که در آنوقت تعلق به عثمانی داشت، تحمل نمیکرد و استادانش به او گفتند بهتر این است که تو مهاجرت کنی و بروی دنبال ایدههایی که داری.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
گاهی ما امر به معروف و نهی از منکر میکنیم، ولی نه تنها به این اصل ارزش نمیدهیم بلکه ارزشش را پایین میآوریم. الان در ذهن عامه مردم، به چه میگویند امر به معروف و نهی از منکر؟ یک مسائل جزئی، نمیگویم مسائل نادرست (بعضی از آنها نادرست هم هست)، ولی اینها وقتی در کلّش واقع شود زیباست. مثلاً اگر امر به معروف و نهی از منکرِ کسی فقط این باشد که آقا! این انگشتر طلا را از دستت بیرون بیاور، این در جای خودش درست است، حرف درستی است اما نه اینکه انسان هیچ منکری را نبیند جز همین یکی، جز مسئله ریش، جز مسائل مربوط به مثلاً کت و شلوار.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
امام حسین میخواست در این منطق که منطق هجوم و منطق شهید و منطق انقلاب است، دامنه این قضیه گسترش پیدا کند. اینکه خاندانش را هم آورد برای همین بود، چون قسمتی از پیامش را خاندانش باید برسانند. خود امام حسین کوشش میکرد حالا که قضیه به اینجا کشیده شده است، هر چه که میشود داغتر بشود، برای اینکه بذری بکارد که برای همیشه در دنیا ثمر و میوه بدهد. چه مناظری، چه صحنههایی در کربلا بهوجود آمد که واقعا عجیب و حیرتانگیز است!
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
روزی که از مدینه حرکت کرد مهاجم بود. در آن وصیتنامهای که به برادرش محمّد بن حنفیه مینویسد، میگوید: «اِنّی لَمْ اَخْرُجْ اَشِرا وَ لا بَطِرا وَ لا مُفْسِدا وَ لا ظالِما، اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فی اُمَّةِ جَدّی، اُریدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ وَ اَنْهی عَنِ الْمُنْکرِ وَ اَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی وَ اَبی» مردم دنیا بدانند که من یک آدم جاهطلب، مقامطلب، اخلالگر، مفسد و ظالم نیستم؛ من چنین هدفهایی ندارم. قیام من قیام اصلاحطلبی است. قیام و خروج کردم برای اینکه میخواهم امت جدّ خودم را اصلاح کنم. من میخواهم امر به معروف و نهی از منکر بکنم. در نامه به محمّد حنفیه نه نامی از بیعت خواستن است، نه نامی از دعوت مردم کوفه، و اصلاً هنوز مسئله مردم کوفه مطرح نبود.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
در حالی که همه اصحابش کشته شدهاند و تنها خودش است، فریاد میکشد: این ناکس پسر ناکس، این حرامزاده پسر حرامزاده، یعنی این امیر و فرمانده شما، این عبیداللّه بن زیاد به من پیغام داده است که حسین مخیر است میان یکی از دو کار: یا شمشیر یا ذلت. حسین و تحمل ذلت؟! «هَیهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ» ما کجا و ذلت کجا؟ خدای ما برای ما نمیپسندد (این پیام شهید است) خدای من برای من ذلت نمیپسندد؛ پیامبر من برای من ذلت نمیپسندد؛ مؤمنین جهان، نهادها و ذاتهای پاک (تا روز قیامت، مردم خواهند آمد و در این موضوع سخن خواهند گفت)، مؤمنینی که بعدها میآیند، هیچکدامشان نمیپسندند که حسینشان تن به ذلت بدهد.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
تا حالا که امر به معروف و نهی از منکرهای ما در اطراف دگمه لباس و بند کفش مردم بوده است، در حول و حوش موی سر و دوخت لباس مردم بوده است! ما اصلاً معروف چه میشناسیم که چیست؟ منکر چه میشناسیم که چیست؟
احسان برهان
اینکه یک عالمی مردم را به زهد و تقوا دعوت کند ولی همان که مردم را به زهد و تقوا دعوت میکند خودش بر خلاف زهد و تقوا عمل کند، توبه فرما باشد اما توبه فرمایان خود توبه کمتر کنند، و مردم عوام هم اینها را ببینند که میگویند و بر ضد گفته خودشان عمل میکنند، آیا آین آدم باید درسخوانده و معلمدیده باشد و کلاس طی کرده باشد تا بفهمد که یک چنین آدمی لایق پیروی نیست؟
mahdieh
شمرِ هزار و سیصد سال پیش مُرد، شمرِ امروز را بشناس
¥عاشق مطالعه¥
به قول اقبال لاهوری: «هیچوقت مسلمانان اسلام را نگهداری نکردهاند، همیشه اسلام بوده است که مسلمانان را نگهداری کرده است.»
¥عاشق مطالعه¥
حجم
۴۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۹۹ صفحه
حجم
۴۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۹۹ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۹,۶۰۰۶۰%
تومان