بریدههایی از کتاب حماسه حسینی (جلد اول)
۴٫۵
(۲۴۸)
قول عبدالرحمن فرامرزی این اسرائیلی که من میشناسم، فردا ادعای شیراز را هم میکند، میگوید شاعرهای خود شما همیشه در اشعارشان اسم شیراز را گذاشتهاند مُلک سلیمان! هر چه بگویی آقا! آن تشبیه است، میگوید سند از این بهتر میخواهید؟! مگر ادعای خیبر را که نزدیک مدینه است، ندارند؟ مگر روزولت به پادشاه وقت عربستان سعودی پیشنهاد نداد که شما بیایید این شهر را به اینها بفروشید؟
سحر
قول عبدالرحمن فرامرزی این اسرائیلی که من میشناسم، فردا ادعای شیراز را هم میکند، میگوید شاعرهای خود شما همیشه در اشعارشان اسم شیراز را گذاشتهاند مُلک سلیمان! هر چه بگویی آقا! آن تشبیه است، میگوید سند از این بهتر میخواهید؟! مگر ادعای خیبر را که نزدیک مدینه است، ندارند؟ مگر روزولت به پادشاه وقت عربستان سعودی پیشنهاد نداد که شما بیایید این شهر را به اینها بفروشید؟
سحر
هر مصلحی اول باید صالح باشد تا بتواند مصلح باشد. او باید برود به پیش، به دیگران بگوید پشت سر من بیایید. خیلی فرق است میان کسی که ایستاده و به سربازش فرمان میدهد: برو به پیش، من اینجا ایستادهام، و کسی که خودش جلو میرود و میگوید: من رفتم، تو هم پشت سر من بیا.
سحر
بزرگترین خیانتها را ما به امام حسین علیهالسلام کردهایم. اگر امام حسین علیهالسلام در عالم ظاهر هم بیاید ببیند، به ما چه میگوید؟ میگوید: آن که در آنجا بود که این نیست؟ شما که بکلی قیافه را تغییر داده و عوض کردهاید، آن امام حسینی که شما در خیال خودتان رسم کردهاید که من نیستم!
mahdi mahdii
شما باید روضه راست را بشنوید و معارف و سطح فکرتان بالا بیاید، به طوری که اگر در یک کلمه روحتان اهتزاز پیدا کرد، یعنی با روح حسین بن علی هماهنگی کرد، و اشکی ولو ذرهای، ولو به قدر بال مگس [جاری شد،] اگر یک چنین اشکی در حالت هماهنگی روح شما با حسین بن علی از چشم شما بیرون بیاید، واقعا مقام بزرگی برای شماست. اما اشکی که از راه قصّابی کردن بخواهد از چشم شما بیاید، اگر یک دریا هم باشد ارزش ندارد. «داد بکشید» یعنی چه؟! چرا داد بکشید؟!
mahdi mahdii
و دیگر این تمایلی است که صاحب مجلسها و مستمعین به گیراندن مجلس دارند، مجلس باید بگیرد، باید کربلا بشود. روضهخوان بیچاره میبیند که اگر بنا بشود هرچه میگوید از آن راستها باشد مجلسش نمیگیرد، بعد همین مردم هم دعوتش نمیکنند، ناچار یک چیزی هم اضافه میکند. این انتظار را مردم باید از سر خودشان بیرون کنند، [نگویند] فلان روضهخوانی که مجلس او میگیرد، فلان روضهخوانی که کربلا میکند. کربلا میکند یعنی چه؟! شما باید روضه راست را بشنوید و معارف و سطح فکرتان بالا بیاید
mahdi mahdii
ما میبینیم در شب عاشورا زینب یکی دو نوبت حتی نمیتواند جلوی گریهاش را بگیرد. یک بار آنقدر گریه میکند که بر روی دامن حسین بیهوش میشود و حسین علیهالسلام با صحبتهای خودش زینب را آرام میکند: «لا یذْهِبَنَّ حِلْمَک الشَّیطانُ» خواهر عزیزم! مبادا وساوس شیطانی بر تو مسلط بشود و حلم را از تو برباید، صبر و تحمل را از تو برباید. وقتی حسین به زینب میفرماید که چرا اینطور میکنی، مگر تو شاهد و ناظر وفات جدم نبودی؟ جد من از من بهتر بود، پدر ما از ما بهتر بود، برادر همینطور، مادر همینطور، زینب با حسین اینچنین صحبت میکند: برادر جان! همه آنها اگر رفتند بالأخره من پناهگاهی غیر از تو داشتم، ولی با رفتن تو برای من پناهگاهی باقی نمیماند.
mahdi mahdii
روح کوچک به دنبال لقمه برای بدن میرود اگرچه از راه دریوزگی و تملّق و چاپلوسی باشد. روح کوچک دنبال پست و مقام میرود ولو با گرو گذاشتن ناموس باشد. روح کوچک تن به هر ذلت و بدبختی میدهد برای اینکه میخواهد در خانهاش فرش یا مبل داشته باشد، آسایش داشته باشد، خواب راحت داشته باشد.
اما روح بزرگ به تن نان جو میخوراند، بعد هم بلندش میکند و میگوید شبزندهداری کن. روح بزرگ وقتی که کوچکترین کوتاهی در وظیفه خودش میبیند، به تن میگوید این سر را توی این تنور ببر تا حرارت آن را احساس کنی و دیگر در کار یتیمان و بیوهزنان کوتاهی نکنی! روح بزرگ آرزو میکند که در راه هدفهای الهی و هدفهای بزرگ خودش کشته شود
سحر
روح بزرگ به تن نان جو میخوراند، بعد هم بلندش میکند و میگوید شبزندهداری کن. روح بزرگ وقتی که کوچکترین کوتاهی در وظیفه خودش میبیند، به تن میگوید این سر را توی این تنور ببر تا حرارت آن را احساس کنی و دیگر در کار یتیمان و بیوهزنان کوتاهی نکنی! روح بزرگ آرزو میکند که در راه هدفهای الهی و هدفهای بزرگ خودش کشته شود؛
سحر
روح کوچک به دنبال لقمه برای بدن میرود اگرچه از راه دریوزگی و تملّق و چاپلوسی باشد. روح کوچک دنبال پست و مقام میرود ولو با گرو گذاشتن ناموس باشد. روح کوچک تن به هر ذلت و بدبختی میدهد برای اینکه میخواهد در خانهاش فرش یا مبل داشته باشد، آسایش داشته باشد، خواب راحت داشته باشد.
سحر
وقتی که روح بزرگ شد جسم و تن چارهای ندارد جز آنکه به دنبال روح بیاید، به زحمت بیفتد و ناراحت شود.
سحر
حسین بن علی علیهالسلام یک روح بزرگ و یک روح مقدس است. اساسا روح که بزرگ شد تن به زحمت میافتد، و روح که کوچک شد تن آسایش پیدا میکند.
سحر
یهودی فلسطینی صد درجه شریفتر از یهودی غربی است. اگر مردم فلسطین یهودیهای ملی اهل همان فلسطین بودند که این جنایتها واقع نمیشد. این جنایتها همه مال یهودی غربی است.
Sarina Asadi
به خدا قسم من میترسم زیانی که ما از راه امر به معروف و نهی از منکر جاهلانه کردهایم یا صدمههایی که از این راه به اسلام زدهایم، از زیان ترک امر به معروف و نهی از منکرمان بیشتر باشد.
فاطمه علوی
اقبال لاهوری میگوید پدرم سخنی به من گفت که در سرنوشت من فوقالعاده اثر بخشید. میگوید: روزی در اتاق خود نشسته و مشغول خواندن قرآن بودم. پدرم آمد از جلوی اتاق من بگذرد، رو کرد به من و گفت: محمّد! قرآن را آنچنان بخوان که گویی بر خودت نازل شده است. از آن وقت، من هرگاه به آیات قرآن مراجعه میکنم و آنها را مطالعه میکنم، چنین فرض میکنم که این خدای من است که با من که محمّد اقبال هستم دارد حرف میزند.
Yas
در روز عاشورا مثل این بود که یک نوع مسابقه میان خصلتهای حسینی برقرار شده بود، یعنی فضایل حسینی هر کدام با دیگری مسابقه میداد: صبر حسین میخواست از سایر صفاتش جلو بیفتد، رضای حسین به آنچه که رضای خداست میخواست از صبرش جلو بیفتد، اخلاص حسین میخواست از همه اینها پیشی بگیرد، شجاعت حسین میخواست گوی سبقت را از صفات دیگر او برباید. من عرض میکنم ـ البته من نمیتوانم درباره اخلاص حسینی کوچکترین سخنی بگویم؛ کوچکتر از این هستم، ولی میتوانم بگویم ـ چیزی که در روز عاشورا بیش از هر چیز دیگر جلوهگر و نمایان است طمأنینه حسین، اطمینان حسین، آرامش و استقامت حسین است.
Yas
شاید خیال کنید علما یا مخترعین و مکتشفین و ثروتمندان بیشتر به بشر خدمت کردهاند؛ خیر، هیچکس به اندازه شهدا به بشریت خدمت نکرده است، چون آنها هستند که راه را برای دیگران باز میکنند و برای بشر آزادی را به هدیه میآورند، آنها هستند که برای بشر محیط عدالت بهوجود میآورند که دانشمند به کار دانش خود مشغول باشد، مخترع با خیال راحت به کار اختراع خودش مشغول باشد، تاجر تجارت کند، محصل درس بخواند و هر کسی کار خودش را انجام بدهد. اوست که محیط [مناسب] را برای دیگران بهوجود میآورد. مثَل آنها مثل چراغ و مثل برق است؛ اگر چراغ یا برق نباشد ما و شما چکار میتوانیم انجام دهیم؟
mohammad
من نمیدانم کدام جانی یا جانیهایی جنایت را به شکل دیگری بر حسین بن علی وارد کردند و آن اینکه هدف حسین بن علی را مورد تحریف قرار دادند و همان چرندی را که مسیحیها در مورد مسیح گفتند درباره حسین گفتند که حسین کشته شد برای آنکه بار گناه امّت را به دوش بگیرد، برای اینکه ما گناه بکنیم و خیالمان راحت باشد، حسین کشته شد برای اینکه گنهکار تا آن زمان کم بود، بیشتر بشود.
کاربر ۴۷۷۶۵۷۲
سالکان چهار سیر مختلف دارند:
۱. سیر من الخلقِ الی الحقّ، یعنی سیر از خلق و طبیعت به سوی خداوند.
۲. سیر بالحقّ فی الحقّ، سیر در خداوند یعنی کشف معارف الهی.
۳. سیر من الحقّ الی الخلق، سیر از خداوند به سوی خلق، یعنی آمدن برای ارشاد مردم.
۴. سیر بالحقّ فی الخلق.
درواقع میخواهند بگویند آن کسی شایستگی دارد که دستگیر دیگران باشد، هادی و راهنمای دیگران باشد، آمر به معروف و ناهی از منکر باشد که خودش به آن منزل رفته است و بعد مأموریت یافته که مردم را به آنجایی که خودش در آنجا قرار گرفته، ببرد.
Yas
از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده «روضهخوانی». روضهخوانی یعنی خواندن کتاب روضة الشهداء، همان کتاب دروغ. از وقتی که این کتاب در دست و بالها افتاد، دیگر کسی تاریخ واقعی امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانهسازی روضة الشهداء خواندن. ما شدیم روضهخوان، یعنی روضة الشهداء خوان، یعنی افسانهها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن.
فرسا
حجم
۴۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۹۹ صفحه
حجم
۴۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۹۹ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۹,۶۰۰۶۰%
تومان