بریدههایی از کتاب حماسه حسینی (جلد اول)
۴٫۵
(۲۴۸)
در عقلهای مردم، در فکر مردم، در روح مردم، در اعماق باطن مردم گنجهایی مدفون است؛ گنجهایی عقلانی در عقل مردم وجود دارد، ولی روی این گنجها را خاک و غبار پوشانیده است؛ پیغمبران آمدهاند تا این غبارها و لایههای خاک را بزدایند و این گنجی را که مردم در درون خود دارند به خود آنها بنمایانند.
سعید
شجاعت و قوّت قلبی که اباعبداللّه در روز عاشورا از خود نشان داد، همه [شجاعان] را فراموشاند. این، سخن راویان دشمن است. راوی گفت: «وَاللّهِ ما رَاَیتُ مَکثورا قَطُّ قَدْ قُتِلَ اَهْلُ بَیتِهِ وَ وُلْدُهُ وَ اَصْحابُهُ اَرْبَطَ جَأْشا مِنْهُ» به خدا قسم در شگفت بودم که این چه دلی بود، چه قوّت قلبی بود؟! یک آدمی که اینچنین دلشکسته باشد که در جلوی چشمش تمام اصحاب و اهلبیت و فرزندانش را قلمقلم کرده باشند و اینچنین قویالقلب باشد! من که نظیری برایش سراغ ندارم.
F.V
دیدار یار غایب، دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنهای ببارد
...!
«فَالْمَوْتُ فی حَیاتِکمْ مَقْهورینَ وَ الْحَیاةُ فی مَوْتِکمْ قاهِرینَ» زندگی این است که بمیرید ولی فائق باشید و مردن این است که زنده باشید ولی توسری خور.
سعید
روانشناسها، خصوصا کسانی که بیوگرافی مینویسند، کوشش میکنند برای روحیهها یک کلید شخصیت پیدا کنند. میگویند شخصیت هر کس یک کلید معین دارد؛ اگر آن را پیدا کنید سراسر زندگی او را میتوانید توجیه کنید. البته بهدست آوردن کلید شخصیت افراد خیلی مشکل است، خصوصا شخصیتهای خیلی بزرگ. عباس محمود عَقّاد، دانشمند متفکر مصری، کتابی نوشته بهنام «عبقریهالامام» و در این کتاب اظهارنظر میکند که من کلید شخصیت علی را در فروسیت جستجو و پیدا کردم. علی مردی است که در سراسر زندگیاش (چه در میدان جنگ، چه در محیط خانواده، چه در محراب عبادت، چه در مسند حکومت و در هر جایی) روح مردانگی وجود دارد. «فروسیت» یعنی مردانگی، و مردانگی مافوق شجاعت است. او میگوید کلید شخصیت علی مردانگی است.
Abolfazl Moradi
وقتی که روح بزرگ شد جسم و تن چارهای ندارد جز آنکه به دنبال روح بیاید، به زحمت بیفتد و ناراحت شود. اما روح کوچک به دنبال خواهشهای تن میرود، هرچه را که تن فرمان بدهد اطاعت میکند. روح کوچک به دنبال لقمه برای بدن میرود اگرچه از راه دریوزگی و تملّق و چاپلوسی باشد. روح کوچک دنبال پست و مقام میرود ولو با گرو گذاشتن ناموس باشد. روح کوچک تن به هر ذلت و بدبختی میدهد برای اینکه میخواهد در خانهاش فرش یا مبل داشته باشد، آسایش داشته باشد، خواب راحت داشته باشد.
اما روح بزرگ به تن نان جو میخوراند، بعد هم بلندش میکند و میگوید شبزندهداری کن. روح بزرگ وقتی که کوچکترین کوتاهی در وظیفه خودش میبیند، به تن میگوید این سر را توی این تنور ببر تا حرارت آن را احساس کنی و دیگر در کار یتیمان و بیوهزنان کوتاهی نکنی! روح بزرگ آرزو میکند که در راه هدفهای الهی و هدفهای بزرگ خودش کشته شود؛ فرقش شکافته میشود، خدا را شکر میکند
Abolfazl Moradi
ایهاالنّاس! در دنیا بجز خدا چیزی پیدا نمیشود که این ارزش را داشته باشد که شما جان و نفس خودتان را به آن بفروشید؛ خودتان را نفروشید، آزادمرد باشید، خودفروش نباشید.
فاطمه الوهی
یهودی فلسطینی صد درجه شریفتر از یهودی غربی است. اگر مردم فلسطین یهودیهای ملی اهل همان فلسطین بودند که این جنایتها واقع نمیشد. این جنایتها همه مال یهودی غربی است.
♡F♡
در حادثه کربلا با کمال تأسف هر چه تحریف شده است، از ناحیه دوستان است.
h.s.y
من برای این دستهها حقیقتا احترام قائل هستم چون ابراز احساسات است، احساساتی صددرصد طبیعی ناشی از عقیده و ایمان. آنهایی که میدانند اگر در یک ملت احساسات طبیعی ناشی از عقیده و ایمان درباره قهرمانان بزرگ آن ملت وجود داشته باشد چقدر ارزش دارد، میدانند که من چه میگویم. نباید اینها را نسخ کرد، نباید با اینها مبارزه کرد، باید اینها را اصلاح کرد. باید این احساسات بسیاربسیار عظیم را که فقط ناشی از قدرت عقیده و ایمان است، اصلاح کرد. آیا اگر شما میلیاردها دلار خرج کنید، میتوانید یک چنین احساساتی در ملت به وجود بیاورید؟!
اینکه آن بابا از جیب خودش پول خرج میکند، خودش را بیکار میکند، زنجیر برمیدارد پشت خودش را سیاه میکند و اشک او هم متصل جاری است، ارزش دارد و نباید با آن مبارزه کرد و گفت این کارها وحشیگری است. ابراز احساسات برای قهرمانان بزرگ تاریخ وحشیگری نیست.
Abolfazl Moradi
آیا تاریخچه عاشورا فقط همین یک صفحه است؟ آیا فقط رثاء است؟ فقط مصیبت است و چیز دیگری نیست؟ اشتباه ما همین است. این تاریخچه یک صفحه دیگر هم دارد که قهرمان آن صفحه، دیگر پسر معاویه نیست، پسر زیاد نیست، پسر سعد نیست، شمر نیست. در آنجا قهرمان حسین است. در آن صفحه، دیگر جنایت نیست، تراژدی نیست، بلکه حماسه است، افتخار و نورانیت است، تجلی حقیقت و انسانیت است، تجلی حقپرستی است. آن صفحه را که نگاه کنیم، میگوییم بشریت حق دارد به خودش ببالد
zohre
بههرحال من جرأت نمیکنم بگویم جنایتی مثل جنایت کربلا در دنیا وجود نداشته است، ولی میتوانم بگویم در مشرقزمین وجود نداشته است.
از این نظر حادثه کربلا یک جنایت و یک تراژدی است، یک مصیبت است، یک رثاء است. این صفحه را که نگاه میکنیم، در آن کشتن بیگناه میبینیم، کشتن جوان میبینیم، کشتن شیرخوار میبینیم، اسب بر بدن مرده تاختن میبینیم، آب ندادن به یک انسان میبینیم، زن و بچه را شلاّق زدن میبینیم، اسیر را بر شتر بیجهاز سوار کردن میبینیم. از این نظر قهرمان حادثه کیست؟ واضح است، وقتی که حادثه را از جنبه جنایی نگاه کنیم، آن که میخورد قهرمان نیست، آن بیچاره مظلوم است. قهرمان حادثه در این نگاه یزیدبن معاویه است، عبیداللّهبن زیاد است، عمر سعد است، شمربن ذیالجوشن است، خولی است و یک عده دیگر.
zohre
فلسفهاش خیلی روشن است. گفتند نگذارید این حادثه فراموش بشود. حیات و زندگی شما بستگی به این حادثه دارد، انسانیت و شرف شما بستگی به این حادثه دارد، اسلام را با این وسیله میتوانید خوب زنده نگه دارید.
پس ترغیب کردند به این که مجلس عزای حسینی را زنده نگه دارید. راست است. عزاداری حسین بن علی واقعا فلسفه دارد، واقعا فلسفه صحیح دارد، فلسفه بسیار بسیار عالی هم دارد. هر چه ما در این راه کوشش کنیم، به شرط اینکه هدف این کار را تشخیص بدهیم بجاست. اما متأسفانه عدهای این را نشناختند، خیال کردند که بدون اینکه مردم را به مکتب حسین علیهالسلام آشنا کنیم، به فلسفه قیام حسینی آشنا کنیم، عارف به مقامات حسینی کنیم، همینقدر که مردمی آمدند و نشستند و یک گریهای را نفهمیده و ندانسته کردند، دیگر کفاره گناهان است!
Edoardo
امام حسین در شب عاشورا اصحاب خودش را ستایش کرد؛ نگفت یک عده مردم بیگناه و بیچاره فردا کشته میشوید و به عمر شما خاتمه داده میشود، بلکه آنها را ستایش کرد و فرمود: «فَاِنّی لا اَعْلَمُ اَصْحابا اَوْفی وَلا خَیرا مِنْ اَصْحابی» من یارانی در جهان بهتر از یاران خودم سراغ ندارم؛ یعنی من شما را بر یاران «بدر» (که یاران پیغمبر بودند) ترجیح میدهم، بر یاران پدرم علی ترجیح میدهم، بر یارانی که قرآن کریم برای انبیاء ذکر میکند (وَ کاَینْ مِنْ نَبِی قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیونَ کثیرٌ فَما وَهَنوا لِما اَصابَهُمْ فی سَبیلِاللّهِ وَ ما ضَعُفوا وَ مَا اسْتَکانوا وَاللّهُ یحِبُّ الصّابِرینَ) ترجیح میدهم، یعنی اعتراف میکنم که همه شما قهرمان هستید.
Abolfazl Moradi
میگویند افراسیاب از ماوراءالنّهر و از یک ملت دیگری بوده و رستم از ملت ایران بوده است قهرا دلمان میخواهد که همیشه تفوّق با رستم باشد، و افسانهساز هم افسانهها را چنان ساخته است که با ذائقه ما جور دربیاید، یعنی همیشه آن طرف مغلوب و محکوم و این طرف غالب و قاهر باشد. این حماسهها حماسههای قومی است، یعنی اختصاص به یک قوم و نژاد معین و یک آب و خاک معین دارد.
اما مطلب در مورد حسین علیهالسلام غیر از این است. حسین یک شخصیت حماسی است اما نه آنطور که جلالالدین خوارزمشاه یک شخصیت حماسی است و نه آنطور که رستم افسانهای یک شخصیت حماسی است. حسین یک شخصیت حماسی است اما حماسه انسانیت، حماسه بشریت، نه حماسه قومیت.
Abolfazl Moradi
دیدند عجب! قبر حسین هم مصیبتی برای ما شده است. تصمیم گرفتند که قبرش را از بین ببرند. قبرش را خراب کردند، تمام آثار آن را محو کردند، پستی و بلندیهای زمین را یکسان کردند، به محل قبر آب انداختند بهطوری که احدی در آن سرزمین نفهمد که قبر حسین در کدام نقطه بوده است. اما مگر شد؟ حتی روی آوردن مردم به آن بیشتر هم شد.
خود متوکل یک سر مغنّیه دارد. یک وقتی با او کار داشت و سراغ او را گرفت. گفتند نیست. گفت کجاست؟ گفتند به مسافرت رفته است. بعد از مدتی که آمد، متوکل از او سؤال کرد: کجا رفته بودی؟ جواب داد: برای زیارت به مکه رفته بودم. متوکل گفت: الان که وقت زیارت مکه نیست؛ نه ماه ذیالحجّه است که وقت حج باشد و نه ماه رجب است که وقت عمره باشد، و اصرار کرد که باید بگویی کجا رفته بودی. بالأخره معلوم شد این زن به زیارت حسین بن علی رفته بود، که متوکل آتش گرفت، فهمید نام حسین را نمیشود فراموشاند.
مادربزرگ علی💝
سخن حسین، عمل حسین، حادثه حسین، روح حسین، همهچیز حسین هیجان است
h.s.y
شرقی هرگز از نظر جنایت به غربی نمیرسد.
Ali
حسین علیهالسلام شخصیت اسلامی مسلمین را زنده کرد
heaven
شخصیت دادن به یک ملت به این است که به آنها عشق و ایدهآل داده شود و اگر عشقها و ایدهآلهایی دارند که رویش را غبار گرفته است، آن گرد و غبار را زدود و دومرتبه آن را زنده کرد.
heaven
حجم
۴۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۹۹ صفحه
حجم
۴۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۹۹ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۹,۶۰۰۶۰%
تومان