بریدههایی از کتاب حماسه حسینی (جلد اول)
۴٫۵
(۲۴۸)
یک بچه سیزده ساله معلوم است در جمع مردان شرکت نمیکند، پشت سر مردان مینشیند. مثل اینکه پشت سر نشسته بود و مرتب سر میکشید که دیگران چه میگویند؟ وقتی که امام فرمود همه شما کشته میشوید، این طفل با خودش فکر کرد که آیا شامل من هم خواهد شد یا نه؟ با خود گفت آخر من بچهام، شاید مقصود آقا این است که بزرگان کشته میشوند، من هنوز صغیرم. یک وقت رو کرد به آقا و عرض کرد: «وَ أَنَا فی مَنْ یقْتَلُ؟» آیا من جزء کشتهشدگان هستم یا نیستم؟ حالا ببینید آرزویش چیست؟ آقا جوابش را نداد، فرمود: اول من از تو یک سؤال میکنم جواب مرا بده، بعد من جواب تو را میدهم. شاید (من اینطور فکر میکنم) آقا مخصوصا این سؤال را کرد و این جواب را شنید، خواست این سؤال و جواب پیش بیاید که مردم آینده فکر نکنند این نوجوان ندانسته و نفهمیده خودش را به کشتن داد، دیگر مردم آینده نگویند این نوجوان در آرزوی دامادی بود، دیگر برایش حجله درست نکنند، جنایت نکنند. آقا فرمود که اول من سؤال میکنم. عرض کرد: بفرمایید. فرمود: «کیفَ الْمَوْتُ عِنْدَک»؟ پسرکم، فرزند برادرم، اول بگو مردن، کشته شدن در ذائقه تو چه طعمی دارد؟ فورا گفت: «اَحْلی مِنَ الْعَسَلِ
راء
وجود مبارک اباعبداللّه از بدبختی آن مردم متأثر بود، نمیخواست حتی یک نفرشان به این حال بماند؛ با مردم لج نمیکرد بلکه به هر زبانی بود میخواست یک نفر هم که شده از آنها کم بشود.
乙_みG
جاهل بهتر است امر به معروف و نهی از منکر نکند، چرا؟ «لاَِنَّهُ ما یفْسِدُهُ اَکثَرُ مِمّا یصْلِحُهُ» چون جاهل هنگامی که امر به معروف و نهی از منکر میکند، میخواهد بهتر کند بدتر میکند. و چقدر در این زمینه مثالها زیاد است!
乙_みG
نَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فی اُمَّةِ جَدّی،
y,mol
بعد از قضیه امام حسین، مردم مدینه تعجب کردند که عجب! پسر پیغمبر را کشتند؟ هیئتی را برای تحقیق به شام فرستادند که چرا امام حسین کشته شد. پس از بازگشت این هیئت، مردم پرسیدند: قضیه چه بود؟ گفتند: همینقدر در یک جمله به شما بگوییم که ما در مدتی که در آنجا بودیم، دائم میگفتیم خدایا! نکند از آسمان سنگ ببارد و ما به این شکل هلاک بشویم، و نیز به شما بگوییم که ما از نزد کسی میآییم که کارش شرابخواری و سگبازی و یوزبازی و میمونبازی است، کارش نواختن تار و سنتور و لهو و لعب است، کارش زناست حتی با محارم. دیگر حال، تکلیف خودتان را میدانید.
این بود که مدینه قیام کرد، قیامی خونین
乙_みG
گاهی ما امر به معروف و نهی از منکر میکنیم، ولی نه تنها به این اصل ارزش نمیدهیم بلکه ارزشش را پایین میآوریم. الان در ذهن عامه مردم، به چه میگویند امر به معروف و نهی از منکر؟
乙_みG
ما را اگر اسلام بپذیرد که اسلام افتخار ما باشد، اسلام اگر بپذیرد که به صورت مدالی بر سینه ما باشد، ما خیلی هم ممنون هستیم. ما شدیم مدالی به سینه اسلام؟! ماها ننگ عالم اسلام هستیم، اکثریت ما مسلمانها ننگ عالم اسلام هستیم.
乙_みG
شرقی هرگز از نظر جنایت به غربی نمیرسد. شما اگر در تمام تاریخ مشرق زمین بگردید، دو جنایت را حتی در دستگاه اموی پیدا نمیکنید: یکی آتشزدن زنده زنده و دیگر قتل عام کردن زنان، ولی در تاریخ مغربزمین این دو نوع جنایت فراوان دیده میشود. زن کشتن در تاریخ مغربزمین یک امر شایعی است. هنوز هم باور نکنید که اینها روح انسانی داشته باشند. آنچه در ویتنام صورت میگیرد ادامه روحیه جنگهای صلیبی و جنگهای اندلس آنهاست. این کار که چندصدهزار نفر را زندهزنده در کوره آتش بگذارند ـ ولو این افراد جانی هم باشند ـ کار مشرقزمینی نیست و از عهده مشرقزمینی چنین جنایتی برنمیآید. این کار فقط از عهده مغربزمینی قرن بیستم برمیآید.
سیما
! «هذَا ابْنُ قَتّالِ الْعَرَبِ» این، پسر کشنده عرب است، پسر علی بنابی طالب است
y,mol
. یک جا گفتیم حسین بن علی قیام کرد که کشته بشود برای اینکه کفاره گناهان امّت باشد، کشته شد برای اینکه گناهان ما آمرزیده شود.
y,mol
در رثای قهرمان بگریید برای اینکه احساسات قهرمانی پیدا کنید، برای اینکه پرتوی از روح قهرمان در روح شما پیدا شود و شما هم تا اندازهای نسبت به حق و حقیقت غیرت پیدا کنید، شما هم عدالتخواه بشوید، شما هم با ظلم و ظالم نبرد کنید، شما هم آزادیخواه باشید، برای آزادی احترام قائل باشید، شما هم سرتان بشود که عزت نفس یعنی چه، شرف و انسانیت یعنی چه، کرامت یعنی چه. اگر ما صفحه نورانی تاریخ حسینی را خواندیم، آن وقت از جنبه رثائیاش میتوانیم استفاده کنیم وگرنه بیهوده است. خیال میکنیم حسین بن علی در آن دنیا منتظر است که مردم برایش دلسوزی کنند یا ـ العیاذ باللّه ـ حضرت زهرا علیهاالسلام بعد از هزار و سیصد سال، آنهم در جوار رحمت الهی منتظر است که چهار تا آدم فکسنی برای او گریه کنند تا تسلّیخاطر پیدا کند!
بامداد
اینکه گفتهاند رثای حسین بن علی باید همیشه زنده بماند، حقیقتی است و از خود پیغمبر گرفتهاند و ائمه اطهار نیز به آن توصیه کردهاند. این رثاء و مصیبت نباید فراموش بشود، این ذکری، این یادآوری نباید فراموش بشود و باید اشک مردم را همیشه بگیرید، اما در رثای یک قهرمان. پس اول باید قهرمان بودنش برای شما مشخص بشود و بعد در رثای قهرمان بگریید، وگرنه رثای یک آدم نفلهشده بیچاره بیدست و پای مظلوم که دیگر گریه ندارد، و گریه ملتی برای او معنی ندارد.
بامداد
اما اشکی که از راه قصّابی کردن بخواهد از چشم شما بیاید، اگر یک دریا هم باشد ارزش ندارد. «داد بکشید» یعنی چه؟! چرا داد بکشید؟!
LiLy !
قرآن وقتی داستان آدم و شیطان را ذکر میکند، برای آدم اصالت و برای حوّا تبعیت قائل نمیشود. اول که میفرماید ما گفتیم؛ میگوید: ما به این دو نفر گفتیم که ساکن بهشت شوید (نه فقط به آدم)، «لا تَقْرَبا هذِهِ الشَجَرَةَ» به این درخت نزدیک نشوید (حالا آن درخت هر چه هست). بعد میفرماید: «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیطانُ» شیطان ایندو را وسوسه کرد. نمیگوید که یکی را وسوسه کرد و او دیگری را وسوسه کرد. «فَدَلیهُما بِغُرورٍ». باز «هما» ضمیر تثنیه است. «وَ قاسَمَهُما اِنّی لَکما لَمِنَ النّاصِحینَ» آنجا که خواست فریب بدهد، جلوی هر دوی آنها قسم دروغ خورد. آدم همان مقدار لغزش کرد که حوّا، و حوّا همان مقدار لغزش کرد که آدم. اسلام این فکر را، این دروغی را که به تاریخ مذهبها بسته بودند زدود و بیان داشت که جریان عصیان انسان چنین نیست که شیطان زن را وسوسه میکند و زن مرد را
Afsaneh Habibi
گاهی ما امر به معروف و نهی از منکر میکنیم، ولی نه تنها به این اصل ارزش نمیدهیم بلکه ارزشش را پایین میآوریم. الان در ذهن عامه مردم، به چه میگویند امر به معروف و نهی از منکر؟ یک مسائل جزئی، نمیگویم مسائل نادرست (بعضی از آنها نادرست هم هست)، ولی اینها وقتی در کلّش واقع شود زیباست. مثلاً اگر امر به معروف و نهی از منکرِ کسی فقط این باشد که آقا! این انگشتر طلا را از دستت بیرون بیاور، این در جای خودش درست است، حرف درستی است اما نه اینکه انسان هیچ منکری را نبیند جز همین یکی، جز مسئله ریش، جز مسائل مربوط به مثلاً کت و شلوار.
یکی از آقایان میگفت: شخصی را دیدم که درباره شخص دیگری خیلی غُر میزد. دیدم در حد تکفیر و تفسیق، درباره او عصبانی است. گفتم: مگر او چه کرده که تو او را اینقدر بد میدانی (یک آدم بد ملعون جهنمی)؟ گفت: آخر او «لببرگردون پیرهن آدمیه» یعنی پیراهنش یقهدار است (خنده حضار).
Afsaneh Habibi
گناه کنیم، بعد در مجلسی شرکت کنیم و بگوییم خوب دیگر گناهانمان بخشیده شد. گناه آنوقت بخشیده میشود که روح ما پیوندی با روح حسین بن علی بخورد؛ اگر پیوند بخورد، گناهان ما قطعا بخشیده میشود ولی علامت بخشیده شدنش این است که دومرتبه دیگر دنبال آن گناه نمیرویم. اما اینکه از مجلس حسین بن علی بیرون برویم و دومرتبه دنبال آن گناهان برویم، نشانه این است که روح ما با روح حسین بن علی پیوند نخورده است.
Laya Sadegh
. برعکسِ آنچه ما غالبا میشنویم و مخصوصا در بعضی کتب درسی مینویسند، دعوت مردم کوفه علت نهضت امام نیست، نهضت امام علت دعوت مردم کوفه است.
h.s.y
غالبا در جوامعی که مردم افکار مذهبی دارند، وقتی که دستگاههای جبّار میخواهند خودشان را توجیه کنند، جبرگرا میشوند یعنی همه چیز را مستند به خدا میکنند: کار خدا بود که این جور شد، اگر مصلحت نبود که این جور نمیشد، خدا خودش نمیگذاشت که اینجور بشود. اینکه «آنچه هست همان است که باید باشد و آنچه نیست همان است که نباید باشد» خودش یک منطق است، منطق جبرگرایی؛ منطق ابن زیاد است که وقتی با زینب (سلاماللّه علیها) مواجه میشود فورا مسئله خدا را طرح میکند
سعید
زندگی این است که بمیرید ولی فائق باشید و مردن این است که زنده باشید ولی توسری خور.
sh
شعارهای اباعبداللّه شعار احیای اسلام است، این است که چرا بیتالمال مسلمین را یک عده به خودشان اختصاص دادهاند؟ چرا حلال خدا را حرام، و حرام خدا را حلال میکنند؟ چرا مردم را دو دسته کردهاند: مردمی که فقیر فقیر و دردمندند، و مردمی که از پرخوری نمیتوانند از جایشان بلند شوند؟
F.V
حجم
۴۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۹۹ صفحه
حجم
۴۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۹۹ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۹,۶۰۰۶۰%
تومان