میدونین این روزا واسه بردن جایزهٔ اسکار چیکار باید کرد؟ اینکه قهرمان دست یا پاشو ازدستبده یا پدر و مادرشو، اگه هر چار تاشو باهم ازدستبده که چه بهتر. بدبختی، فلاکت و پستی اونقدری باشه که اشک شما رو دربیاره و تحسینش کنین، ولی به خندوندن و خیالبافی توجهی نمیشه. حالم از این برتری فرهنگی افسردگی به هم میخوره.
parnian
تعریف کردن زندگی واسه یه غریبه بدون ترس از قضاوت شدن خوشاینده.
farez
من خیلی خرافاتیام و از چیزی که قبلاً مال یکی دیگه بوده استفاده نمیکنم. باید بدونم اون آدم خوشبخت بوده یا نه. مسخرهم نکنین، ولی من به خاطرهٔ اشیاء اعتقاد دارم. اونا موج خوب یا بد منتشر میکنن.
Aa
روزی در نظریه زندگی خواهم کرد،
زیرا آنجا همهچیز بهخوبی پیش میرود...
n re
- شما بچه دارین؟
- نه.
- پس صبر کنین تا مادر بشین، به بچههاتون از زاویهٔ دیگهای نگاه میکنین و نگاهتون به مادرتون کاملاً عوض میشه.
میس سین
غیرممکن بودن دیدار و لمس کردن باعث شده بود عرصهٔ خیال جدیتر بشه
Aa
بیستساله که بودم عاشق یه نیویورکی شدم. بهنظرم، فاصله احساساتم نسبت به اونو دهبرابر کرده بود. غیرممکن بودن دیدار و لمس کردن باعث شده بود عرصهٔ خیال جدیتر بشه. یه روز پولامو جمع کردم و بلیت هواپیما خریدم. یکی از بهترین هفتههای زندگیمو گذروندم. بهخاطر این سفر ازخودبیخود شده بودم، پر از امید و ایده واسه پیدا کردن راهی برای برگشتن و اونجا زندگی کردن.
marie
تعریف کردن زندگی واسه یه غریبه بدون ترس از قضاوت شدن خوشاینده.
marie
«اینجا خوشبختی؟»
- آره، یعنی اینطور فکر میکنم.
- فکر میکنی؟
- کی میتونه مطمئن باشه که خوشبخته؟
marie
دیگه نمیخوام عقیدهٔ یکی دیگه رو دوست داشته باشم، حقیقتی رو میخوام که مطابق نظر خودم باشه. زمان حالو میخوام. فقط زمان حال.
محدثه محمدیان