بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سه دختر حوا | طاقچه
تصویر جلد کتاب سه دختر حوا

بریده‌هایی از کتاب سه دختر حوا

نویسنده:الیف شافاک
انتشارات:نشر روزگار
امتیاز:
۳.۴از ۳۸ رأی
۳٫۴
(۳۸)
دیگر هیچ‌گاه نتوانست یک خواب راحت داشته باشد.
helya.B
والاترین موفقیتی که بشر می‌تونه کسب کنه، افزایش آگاهی‌اش است، چون هر قدر باهوش‌تر و بادانش‌تر باشید، حس آزادی بیشتری به شما دست می‌ده.
نیتا
«انقلابی اون کسیه که می‌خواد همه بچه‌ها به یه اندازه اسباب‌بازی داشته باشن، نه اینکه یکی با اسباب‌بازی‌هاش کوه بسازه و یکی هم نتونه اسباب‌بازی بخره.»
sepideh
اگر عاشقش باشی، او هم عاشقت خواهد بود.
helya.B
آن‌ها بر این باور بودند که سرنوشت هر انسانی قبل از تولدش مشخص شده، پس باید تمام مشقت‌های زندگی را تماماً تحمل کرد.
helya.B
تمام آرزوی پری این بود که به خوابی عمیق فرو برود و سپس در قامت شخصی دیگر، به دنیا بیاید. شاید او خودش هم فهمیده بود که دیگر بهشت را نمی‌خواهد.
helya.B
هر جا که این آدمای مذهبی ریختن، گناه بیشتر دیده می‌شه.»
نیتا
خیلی فرق بود میان آنچه که در دلش می‌گذشت و آنچه که به عنوان دین، در شناسنامه‌اش ثبت شده بود. اصلاً چه کسی گفته که از همان اول، وقتی نوزاد هستی، دینت باید در شناسنامه‌ات درج شود؟
نیتا
«هر دیدگاهی نسبت به خدا داشته باشم، او هم همان دیدگاه را خواهد داشت. اگر عاشقش باشی، او هم عاشقت خواهد بود.»
گلناز
پری از زمین تا آسمان با زندگی دلخواهش فاصله داشت و انگار نمی‌توانست آن را در محل تولدش پیدا کند.
helya.B
پرسید: «بابایی، چرا تو یه آدم مذهبی نشدی؟» «یه مشت آدم نصیحت‌کنندهٔ دروغگوی ریاکار رو می‌دیدم که فکر می‌کردن فقط خودشون خوبن و بقیهٔ مردم، جیزَن.»
نیتا
هر آدمی دوست دارد دیگری را به سمت عقاید و دین خود سوق دهد، چون با موفق شدن در این کار احساس شعف خاصی به فرد موعظه‌کننده دست می‌دهد.
kamand
همیشه مجذوب کسانی می‌شد که در گذشته، سختی‌های زیادی کشیده بودند، آن کسانی که می‌شد اندوه را از چهره‌شان دید و پی برد که روح‌شان در عذاب است. پری حاضر بود تمام زمانش را با عشق و تعهدی وصف‌ناپذیر، صرف این آشنایان و دوستان گلچین‌شده کند. اگر از کسی خوشش نمی‌آمد، که اکثریت اطرافیانش هم همین طور بودند، سعی می‌کرد از او دوری بجوید و حتی ممکن بود حس انزجار پیدا کند. او وقتی در این شرایط قرار می‌گرفت و گرفتار حرف‌های تکراری می‌شد، فقط دلش می‌خواست فرار کند.
helya.B
اگر صرفاً به آثار نویسندگان هم‌عقیدهٔ خود معطوف شوید، چیزی بر دانش‌تان افزوده نخواهد شد. ن
binahayat
شک، یه سعادته. ما اون رو گرامی می‌شماریم.
میس سین
من یه قانون طلایی دارم. به تو هم پیشنهاد می‌کنی پیش خودت داشته باشیش. تا وقتی با چشمات ندیدی و با گوشات نشنیدی، با دستات لمس نکردی و وقتی می‌بینی چیزی با عقل آمیزاد جور درنمیاد، اصلاً باورش نکن.
abar
«توی کشوری که دموکراسی باشه، وقتی مست کنی، با خودت می‌گی چه بلایی سر معشوقه‌ام اومد. اما اگه تو یه کشوری مست کنی که دموکراسی نداره، با گریه می‌گی سر کشور خوبم چه بلایی آوردن؟»
kamand
اگر نامت را اشتباه صدا بزنند می‌آیی؟ سال‌ها گریستم چون او را در آغوشم نداشتم یک شب، رازی به من گفته شد شاید آن نفری که خدا خطابش می‌کنی واقعاً او نیست و تنها یک نام مستعار است قرن هشتم، عراق: ربیع، اولین زن قدیس
kamand
«من خیلی عاشقت بودم. وقتی عاشق یکی هستی، اون معشوقه رو تا مرز خدا بودن، واسهٔ خودت بالا می‌بری. اون موقعی هم که می‌بینی نمی‌تونی بهش برسی، هرچی که از خدا واسهٔ خودت ساختی، از بین می‌بری. عشق خیلی به ایمان‌داشتن شباهت داره. توی هر دوتاشون، وقتی بیش از حد غوطه‌ور بشی، دیگه چشم‌وگوشت بسته میشه و حرف‌هایی می‌زنی و کارایی می‌کنه که می‌تونه حکم نابودیت رو امضاء کنه. اگه دوست داشتن از حد خودش بگذره، می‌تونه آسیب‌های زیادی بهت بزنه. وقتی این شرایط پیش بیاد، مطمئن باش خدایی که واسه خودمون ساختیم، میشه فرشتهٔ عذاب‌مون.»
MIM
او واقعاً گیر کرده بود بین خدایی که مادرش با ترس و تواضع صدایش می‌زد، و همان خدایی که پدرش از او بابت بی‌توجهی‌هایش گله‌مند بود.
helya.B

حجم

۳۷۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۲۲ صفحه

حجم

۳۷۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۲۲ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد