بریده‌هایی از کتاب هنر شفاف اندیشیدن (خلاصه کتاب)

مهم نیست که تا کجای کتاب خواندی، ترم چند دانشگاه هستی یا چقدر پول برای سهام داده‌ای، اگر ارزیابی‌هایت از آینده سودی را نشان نمی‌دهد، آن را رها کن و هزینه کمتری بده.

«افراد موفق همیشه کسانی که از خودشان بهتر هستند را استخدام می‌کنند. اما افراد معمولی کسانی را استخدام می‌کنند که از خودشان پایین‌تر هستند.» در نهایت افراد موفق، موفقیت بیشتر بدست می‌آورند و افراد معمولی شکست می‌خورند. در نتیجه به افراد با استعداد بهاء بده، شاید فکر کنی در کوتاه مدت ضرر خواهی کرد اما در بلندمدت از آنها سود می‌بری.

پس اگر فروشنده هستی کاری کن که مشتری فکر کند دوستش داری و اگر خریدار هستی، فروشنده را کلا از معامله‌ات حذف کن و کالا را به تنهایی بررسی کن.

بنابراین اگر نظر مخالفی داشتی بیان کن. اگر هم رهبری گروهی را به عهده داری همیشه یک نفر را مسئول مخالفت کن تا بهتر تصمیم بگیرید.

فکر می‌کنیم هرکسی که با ما موافق نیست یا احمق است یا دشمن. این موضوع زمانی خطرناک می‌شوند که پیش‌بینی‌های نادرست از شرایط آینده در ذهن‌مان ایجاد می‌کند و ما آنها را باور می‌کنیم یا اینکه نسبت به دیگران احساس برتری می‌کنیم. پس سخت‌گیرترین منتقد خوت باش.

«اشکالی ندارد که حسادت کنی، اما به کسی حسادت کن که آرزو داری شبیه به او شوی.»

مثل زمانی که افراد در جلسه هستند. آنها از تمام ظرفیت فکری‌شان استفاده نمی‌کنند چون فکر می‌کنند دیگران این کار انجام می‌دهند

هیچ وقت حقوق وکیل خود را ساعتی پرداخت نکنید

نفرت از زیان چرا بدبختی بزرگ‌تر از خوشبختی به نظر می‌رسد؟ همین الان چه چیزهایی حال‌تان را خوب می‌کند؟ چه چیزهایی می‌تواند حالت‌تان را بد کند؟ معمولا لیست اتفاقاتی که حال‌مان را بدتر می‌کند، بسیار طولانی‌تر و البته مهمتر هستند. پس عجیب نیست که برای چیزهایی که بدست می‌آوریم ازش بیشتری قائل باشیم. اگر یک ۱۰۰ دلاری را از دست بدهید، احساس ناراحتی بیشتری به نسبت زمانی که ۱۰۰ دلار به دست می‌آورید خواهید داشت. به این اتفاق «نفرت از زیان» می‌گویند. اگر می‌خواهی کسی را متقاعد کنید به جای تمرکز روی مزایا، از معایبی که با آن کار از آنها خلاص می‌شود، صحبت کنید. وحشت از دست دادن چیزی بسیار موثرتر از انگیزه بدست آوردن آن است. حتی چهره‌های خشن و زشت هم بیشتر به چشم می‌آید. به همین خاطر هم بدبختی از خوشبختی بیشتر و قوی‌تر است.

پس همیشه اعداد پشت اتفاقات را بررسی کن و گول عکس‌ها و داستان موفقیت مدیرعامل‌ها را نخور.

چرا نمی‌توانیم به خوبی برنامه‌ریزی کنیم؟ چون رویاپردازیم، دوست داریم همه کارها را خودمان انجام دهیم و موفق باشیم. از سمت دیگر بیش از حد روی کاری که می‌خواهیم انجام دهیم تمرکز می‌کنیم و مسائل جانبی را در نظر نمی‌گیریم.

حقیقت این است که ما بازیچه احساسات‌مان هستیم، نه عقل‌مان. پس لبخند بزن و مثبت باش

چرا تیم‌ها تنبل‌اند؟ کم‌کاری اجتماعی یعنی عملکرد یک فرد به تنهایی قابل مشاهده نباشد و با تلاش گروهی درهم آمیخته شود. مثلا اگر دونفر یک طناب را بکشند، هر کدام از ۹۳ درصد از توان‌شان استفاده می‌کنند و اگر ۸ نفر شوند، از ۴۹ درصد توانشان استفاده می‌کنند. کم‌کاری اجتماعی در ذهن هم اتفاق می‌افتد، مثل زمانی که افراد در جلسه هستند. آنها از تمام ظرفیت فکری‌شان استفاده نمی‌کنند چون فکر می‌کنند دیگران این کار انجام می‌دهند. در نتیجه مردم وقتی تنها هستند نسبت به وقتی در گروه‌اند رفتارهای متفاوتی دارند. وقتی عملکرد فردی‌تان را افزایش دهید، در گروه‌ها هم بهتر عمل خواهید کرد.

نیکولاس تصمیم گرفت برای کاهش وزن ورزش کند و در بین ورزش‌ها، شنا را انتخاب کرد، چون تمام شناگران بدن‌هایی خوش فرم و عضله‌ای دارند. او بعد از دو هفته تمرین فهمید دچار توهم بدن شناگر شده. شناگران حرفه‌ای به خاطر تمرین‌هایشان، بدن‌هایی زیبا ندارند، بلکه به خاطر اندام مناسب‌شان است که شناگران خوبی می‌شوند. هرگاه ما عوامل انتخاب را با نتایج آن اشتباه می‌گیریم، طعمه «توهم بدن شناگر» می‌شویم.

یاد جمله سامرست موام بیفت که گفت: «اگر ۵۰ میلیون نفر چیز احمقانه‌ای بگویند آن چیز کماکان احمقانه است.»

چیزی به نام از هر دست بدی از همان دست می‌گیری وجود ندارد.

ما در زندگی در مورد همه چیز، باورهایی ایجاد می‌کنیم. اگر باور داشته باشی که همه مردم خوب هستند، هر روز شواهدی برای تایید آن پیدا می‌کنی و اگر یک روز نظرت را کاملا تغییر دهی، شواهد هم کاملا برعکس می‌شوند. اقتصاددان‌ها و نویسندگان از کسانی هستند که از این خطاها به نفع خود استفاده می‌کنند

می‌خواهیم همزمان چند کار را با هم انجام دهیم و همین موضوع همه چیز را نابود می‌کند. بنابراین کارهایی که نباید در زندگی انجام دهی را بنویس تا هر شرایطی پیش آمد براساس آن تصمیم بگیری. یادت باشد بیشتر درها ارزش باز شدن ندارند.

«اگر تنها ابزار تو چکش باشد، همه مشکلات تو میخ خواهد بود.

افرادی که پیشرفت یا تغییری در شغل‌شان ایجاد می‌شود، بسیار خوشحال می‌شوند اما این خوشحالی بعد از حدود ۳ ماه از بین می‌رود و همه چیز عادی می‌شود. در اتفاقات بد هم اینگونه است. وقتی یک زوج از هم جدا می‌شوند فکر می‌کنند که دنیا به پایان رسیده و هیچ روز خوشی نخواهد آمد، اما بعد از چند ماه همه چیز عادی می‌شود. برخی از کارهایی که برای جلوگیری از خطای تردمیل خوشبختی می‌توانید انجام دهید، این است: از چیزهای منفی که ناراحتت می‌کنند دوری کن. از چیزهای مادی انتظار شادی کوتاه‌مدت داشته باش. علایق خود را دنبا کن و روی دوستی‌ها و روابط سرمایه‌گذاری کن.