بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا اثر عالیه خانم شیرازی

بریده‌هایی از کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا

۳٫۹
(۶۸)
زنی با وجوهی گسترده، هم تلاشگر، هم پر احساس و پرجاذبه و پرنفوذ. زنی که به اندرونی میرزای شیرازی، آن مرجع بزرگ راه دارد و وقتی به تهران می آید، مدت‌ها در اندرونی ناصرالدین‌شاه به رتق و فتق امور دختران و ازدواج آنان می‌پردازد. این سفرنامه سرشار از داده‌های باارزش از هر آن چیزی است که بر سر راه او بوده؛ سفرنامه‌ای پر احساس.
مينا
برای من شب، شب کور است، روز، روز قیامت. نمی‌دانم چه بنویسم که چه می‌گذرد.
n re
آیا اعمال من مقبول باشد یا نباشد. الهی که بعد از همه سختی مقبول باشد.
n re
. بنده و زن آقا که مادر عروس باشد، رفتیم جنس‌ها را جور کردیم. یکی از شاگردهای حاجی هادی گفت این حاجی خانم کرمانی کیست و کجا است. گفتم چه کار داری؟ گفت کاری دارم به او. زن آقا گفت این حاجی خانم کرمانی است. آن وقت بعد از تعارفات رسمی گفت: حاجی به شما سلام رسانده، گفته یکی از دخترهای شاهزاده را برای من درست کنید. من گفتم مشکل است به شما بدهند ولی بنده عرض می‌کنم. آمدیم خانه. حضرت والا عرض کردیم چون مدتی است شاه زور آورده، می‌خواهد این دختر شاهزاده را هم بگیرد. به واسطهٔ این که دو خواهر در یک جا خوب نیست، فرمودند می‌دهم. از دست شاه هم باشد خواهم داد، اگر اصرار کرد این را هم به من بده، چه کنم. خیلی مایل است. همیشه شاه به خانم شاهزاده می‌گوید خواهرت را بده به من. به خصوص این روزها که خیلی اصرار دارد. فرمودند صبح استخاره می‌کنم.
ماری کوری
امین‌اقدس که کور کور است، هیچ نمی‌بیند. می‌گویند آب سیاه است، معالجه هم ندارد اما به شاه دروغ می‌گوید. می‌گوید من کمی می‌بینم، سایه و آفتاب را تمیز می‌دهم ولی دروغ می‌گوید. حکیم‌های فرنگی هم فهمیدند دروغ می‌گوید.
ماری کوری
امروز که پنج‌شنبه چهارم بود باز روزه گرفتم. ولی عصری باز احوالم به هم خورد. خیلی ضعف آورد روزه برایم. باز امشب تا سحر هی زن‌های شاه آمدند و رفتند. ای، راستی روز عید هم از خانهٔ سردار برای نواب علیه تاج‌السلطنه عیدی آورده بودند، ده خنچه شیرینی، دو خنچه گل طاقچه، دو خنچه هفت سینی و آجیل، چند شمع گلدار، دو خنچه ماهی ریزه و نان و ماست و پنیر و سبزی، یک طاقه شال و یک جفت النگو الماس و پنجاه دانه اشرفی و پنجاه دانه پنج‌هزاری آورده بودند.
سید علی ۲
این که می‌گویند بار به بارخانه گران است، راست گفته‌اند.
💟m̺͆a̺͆h̺͆b̺͆a̺͆n̺͆o̺͆o̺͆💟
برخلاف تصور عامه، زنان دورهٔ قاجار دست‌وپابسته و بی‌خبر از همه جا نبودند. به گواه منابع تاریخی، زنان در جامعه حضور داشتند و تعدادی از آنان حتی در تصمیم‌گیری‌های مملکتی هم مؤثر بودند. مجموعهٔ «سفرنامه‌های قدیمی زنان» به خوبی نشان می‌دهد که نویسندگان این متون هویت شکل یافته و شخصیت اجتماعی داشتند و به اتفاق‌های جامعه از زاویهٔ دید خاص خودشان می‌نگریستند.
💟m̺͆a̺͆h̺͆b̺͆a̺͆n̺͆o̺͆o̺͆💟
هر ساعت که نگاه به دریا و موج دریا می‌کنم، اسباب وحشت می‌شود ولی خودشان متصل توی بکاره‌ها و کشتی‌ها نشسته، یا آدم پای غُراب می‌برند یا بار می‌زنند. بچه‌هاشان توی کناره بازی می‌کنند، شنو می‌کنند. سبحان‌الله، غریب حکایتی است که شخصی چطور راضی می‌شود که برود توی این کشتی‌های کوچک که پارو می‌زند.
ts4
بنده یک نفری از عهده برنمی‌آیم. به هزار اصرار چند سطری در صفحه اول مرقوم فرمودند. مجبور شدم لابد به این خط نحس نجسِ خودم شرح حالی بنویسم که یادگار بماند. آیا بنده زنده برگردم یا بمیرم، به امید خداوند آنچه مقدر گردد خوب است.
ts4

حجم

۱۵۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۵۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۳۸,۵۰۰
۳۰,۸۰۰
۲۰%
تومان