بریده‌هایی از کتاب پنج رازی که هر کس قبل از مرگ باید بداند

شاید بیشتر اوقات ما به زنده بودنمان بیش از زندگی فكر كنیم. این بدان معناست كه ما معنای واقعی زنده بودن و زندگی را نمی‌دانیم و قادر نیستم آن دو را از هم تمیز دهیم. قطعاً شاد بودن و شادی همانند زنده بودن و زندگی متفاوت از یكدیگرند. زندگی به معنای زنده بودن است و زنده بودن به معنای ارتباط با هر چیز و هركس غیر از خود. در حقیقت شادی لحظه‌ای از زندگی است اما شاد زیستن به معنای لذت بردن از شادی‌ها در زندگی است. شاید در یك نگاه شادی برای زندگی كافی باشد، اما شاد زیستن و جست‌وجوی معنا و مفهوم آن می‌تواند تداوم لحظات شاد را در پی داشته باشد. به طور خلاصه شادی برای یك لحظه است و شاد زیستن برای یك عمر.

در حالت كلی شادی به معنی احساس خوب موقتی در قلب است به طوری كه با لبخند در چهره نمایان می‌شود. برای دستیابی به شادی، هر كسی می‌تواند از هر چیزی شروع كند. اگر چه مفهوم شادی برای هر كسی متفاوت از دیگری است، اما كمابیش در زندگی افراد یافت می‌شود و نمود خاصی دارد

به نظر می‌رسد كه همه‌ی افراد به دو چیز عمده در زندگی‌شان نیاز دارند. زیگموند فروید نیز می‌گوید: یكی از ضروری‌ترین نیازها در زندگی بشر لذت است. زیرا لذت درد را از انسان دور می‌كند. این گفته را در اظهارات ۹۰ درصد افرادی كه با آنها مصاحبه كردم، شنیدم. اما من معتقدم كه فروید و تمامی افرادی كه این نظر را دارند، كاملاً در اشتباه هستند. به عقیدۀ من، دو چیزی كه از ضروری‌ترین نیازهای انسان به شمار می‌روند، دستیابی به شادی و دیگری آشنایی با مفهوم شادی است.

نگرانی‌ها هرگز مشکلات فردا را برطرف نمی‌کنند، اما حتماً شادی‌های امروز را از بین می‌برند.

بهترین چیزی که از آن مرد شنیدم، ‌سخنی از حضرت محمد (ص) بود که در قرآن نوشته شده است: هرگز لحظه‌ای از شادی‌ها و عشق ورزیدن به یکدیگر غافل نشوید، حتی با کوچکترین نگاه به چهرۀ دیگران.

اگر همۀ ما از تمامی لحظات زندگی‌مان به نحو احسن استفاده کنیم و تمامی وظایف خود را به درستی انجام دهیم، در پایان زندگی با اشتیاق کامل مرگ را در آغوش خود می‌گیریم.

هرگاه از آنچه دلتان می‌خواهد پیروی کنید شاید موفقیتتان در زندگی حتمی نباشد، اما زندگی با نشاط‌تری خواهید داشت.

امروزه اکثر افراد به ویژه جوانان به سایت‌های‌ اینترنتی مراجعه می‌کنند تا نقاط مشترکی میان خود و دیگران بیابند. در حالی که بعضی‌ها تصور می‌کنند که آنها در حال اتلاف وقت خود هستند. اما آیا واقعاً این طور است؟

دانایی با دانش تفاوت دارد و حتی از آن مهم‌تر است. دانش فقط تعدادی از حقایق هستند كه ما نادانسته آنها را در ذهنمان حفظ می‌كنیم. اما دانایی در یك مدت زمان كوتاه حاصل نمی‌شود و پس از سال‌ها زندگی و كسب تجربیات فراوان به دست می‌آید.

از سه چیز می‌توان به دانایی افراد پی برد اول عكس‌العمل آنها كه مهمترین است. دوم تجربۀ آنها كه تلخ‌ترین است. سوم تقلید از آنها كه آسانترین است.