بریدههایی از کتاب طرح کلی اندیشه ی اسلامی در قرآن
۴٫۷
(۵۳۷)
وقتی انسان ایمانِ به هدف و راه آورد و دنبال این ایمان حرکت کرد، راه خودبهخود، خود را نشان میدهد. «یَهدیهِم رَبُّهُم بِایمانِهِم» بهوسیلهٔ ایمان، پروردگار آنها را هدایت خواهد کرد، راهها را درمقابل اینها باز میکند.
شادی
ایمان وقتی از روی تقلید و تعصب بود، زائل شدنش هم بهآسانی کسبِ خودِ ایمانِ تقلیدی، آسان است.
شادی
پُرگفتن هنر نیست، گفتن آنچه مورد نیاز است، هنر است.
شادی
بنبست چیست؟ ازنظر خدا بنبست نداریم ما. همهٔ بنبستها با دست قدرت خدا بُنباز است! راه دارد.
شادی
آنکسیکه امروز منکر خداست، عملش با عمل آنکسانیکه مدعی خدایند چه تفاوتی دارد؟ هر دو ظلم میکنند. هر دو در مادیات تا خرخره غرق شدند. هر دو برای این چند صباح زندگی، چند روز دیگر بیشتر نفسزدن و دو لقمهای خوردن و فضا را متعفّن کردن، برای دو صباح بیشتر راحت زیستن، حاضرند همهٔ فضیلتها را زیر پا بگذارند. منتها این یکی صاف میگوید من به خدا معتقد نیستم، آن دیگری مدعی است که به خدا معتقد است. این چهجور ایمانی است؟
شادی
یکی از آن دو شرط ایمان است، اعتقادی از روی آگاهی است، باوری است همراه با تعهدپذیری، قبولی همراه با تلاش و حرکت؛ این شرط اول. شرط دوم صبر، صبر یعنی چه؟ یعنی مقاومت، از میدان در نرفتن، کار را در لحظهٔ حساس و خطرناک رها نکردن.
هر جا شما در طول تاریخ نبوتها میبینید یک پیغمبری شکست خورده از طاغوت زمان، برای خاطر این بوده که پیروانش، اطرافیانش، ایمان کافی یا صبر کافی نداشتند. هر مرتبه که میبینید به حق پیش برده است، برای خاطر این است که ایمان سرشار و صبر لازم را دارا بودند.
molkeiran
اگر بخواهیم ایمانها استوار باشد، اگر بخواهیم ایمانها زائل نشود، اگر بخواهیم ایمان، ایمان آگاهانه باشد، باید دائماً آگاهی بدهیم به آنکسانیکه میخواهیم مؤمن باشند. از آگاه شدنِ اینها واهمه نکنیم، از چشموگوش بستهماندن اینها لذت نبریم. راهش این است تا خوب مایهٔ آگاهی در مغزها و دلها و فکرها بهوجود بیاید و با آن آگاهی، یک ایمان صحیح، مستحکم، یک بتنآرمه در دل او بنا بشود، آنوقت با توپ شرَپنِل هم بهقول جوانهای قدیمی، زائلشدنی نیست
ma.h
بعضیها دلشان خوش است که خودشان نماز میخوانند، بهجای هفده رکعت در شبانهروز، پنجاهویک رکعت میخوانند، غیر از نمازهای مستحبی دیگر. اگر بگویند، بابا، مردم گروهگروه از دین دارند رو برمیگردانند، غمشان نیست. گفت: آن گلیمِ خویش به در میبرد ز موج. میگوید آقا، ما گلیم خودمان را در ببریم خیلی کار است، خیلی هنر است، به دیگران نمیرسیم، بعضی اینجوریاند. آن عملی که نشانهٔ ایمان است، این عمل نیست. هرکسی نمازِ خوب بخواند، اما خودش بخواند، به دیگران کاری نداشته باشد، این درست نیست. درست نیست، یعنی کامل نیست؛ کامل.
ma.h
امام یعنی آن حاکم و پیشوایی که ازطرف پروردگار در جامعه معین میشود. اینیکه میگویم ازطرف خدا یعنی چه؟ یعنی یا خدا به نام و نشان معین میکند، مثل اینکه امیرالمؤمنین را، امام حسن را، امام حسین را، بقیهٔ ائمه را معین کرده؛ خود پیغمبر هم یک امام است؛ خود پیغمبر هم یک امام است
کاربر ۳۶۴۰۵۳۶
شیطان یعنی قدرتهای شرآفرینی که خارج از وجود انسانند. یک نوعش همین ابلیسیست که به آدم علیهالسلام، آدم ابوالبشر، سجده نکرده. آن شیطان، بدنامترین شیطانهای عالم است، بدنامی شیطانهای دیگر هم پای اوست بیچاره. هر فسادی، هر غلطی که هر شیطانی، اعم از انسی و جنّی در عالم میکند، مردم بدنامیاش را، لعنتش را، پای آن ابلیس مینویسند و از او میدانند، درحالیکه بعضی از این شیطانها استاد آن شیطانند.
«عَدُوًّا شَیاطینَ الاِنسِ وَ الجِنِّ یوحی بَعضُهُم اِلیٰ بَعضٍ» این شیطانهایی که دشمنان پیغمبر هستند، بعضیشان به بعض دیگر الهام میدهند، یاد میدهند.
molkeiran
«یا ربِّ، یا ربِّ، یا ربِّ»؛ پروردگار من! پروردگار من! پروردگار من! «قَوِّ عَلیٰ خِدمَتِک جَوارِحی» جوارح و اعضای مرا در خدمتت نیرومند کن، «وَ اشدُد عَلیٰ العَزیمَةِ جَوانِحی» دل مرا بر تصمیم قادر کن. بتوانم تصمیم بگیرم، بتوانم بر ضعفها، تردیدها، شکها، وسوسهها، دغدغهها غالب و فائق آیم، این انسان را زیاد در راه مینشاند، و از پیمودنِ راه باز میدارد.
Aseman📚🌿🌦
«وَ لَم یَلبِسوا ایمانَهُم بِظُلمٍ» با ستم، با ستمگری، ایمان خود را نیامیختند، «اُولٰئِک لَهُمُ الاَمنُ» امنیت برای آنهاست.
کاربر ۳۶۹۳۹۶۷
بنابراین مغفرت یعنی پرکردن آن خلأهایی که زخمهای روح انسانند، با پرکردن آنها انسان به کمال میرسد
کاربر ۶۷۱۵۹۳۲
انبیا دو هدف دارند، دو هدف مهم؛ یکی هدف اساسیست، ساختن انسان، پیراستن انسان از بدیها، آراستن انسان به نیکیها و فضیلتها و خوبیها؛ خلاصه انسان را انسان کردن؛ این هدف بالا، اما هدف دیگری که انبیا دارند، که در نیمهراه این هدف قرار دارد، این است؛ تشکیل جامعهٔ توحیدی، تشکیل نظام الهی، تشکیل حکومت خدا، تشکیل تشکیلاتی که با قوانین و مقررات الهی اداره بشود، این هدف همهٔ انبیاست.
Kargosha
انبیا دو هدف دارند، دو هدف مهم؛ یکی هدف اساسیست، ساختن انسان، پیراستن انسان از بدیها، آراستن انسان به نیکیها و فضیلتها و خوبیها؛ خلاصه انسان را انسان کردن؛ این هدف بالا، اما هدف دیگری که انبیا دارند، که در نیمهراه این هدف قرار دارد، این است؛ تشکیل جامعهٔ توحیدی، تشکیل نظام الهی، تشکیل حکومت خدا، تشکیل تشکیلاتی که با قوانین و مقررات الهی اداره بشود، این هدف همهٔ انبیاست.
molkeiran
انبیا فقط یک پاسخ دارند به این سؤال، که چگونه میتوان انسانها را ساخت؟ چگونه میتوان انسانها را برطبق الگوهایِ صحیحِ الهی تربیت کرد؟ یک جواب دارند، آن جواب این است، انبیا میگویند برای ساختن انسان باید محیطِ متناسب، محیط سالم، محیطی که بتواند او را در خود بپروراند، تربیت کرد و بس.
molkeiran
«وَ الَّذینَ جاهَدوا فینا» آنکسانیکه مجاهدت کنند در راه هدفها و خواستههای ما، خواستههای خدایی، «لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا» بیگمان و بیتردید، راههایمان را به آنها نشان میدهیم، گیجشان نمیگذاریم، گمراهشان نمیگذاریم
الف. میم
اساسیترینِ نقاطِ یک فلسفهٔ فکری که الهامبخش یک زندگی فردی و اجتماعی بشود، همین است: «رَبَّنا ما خَلَقتَ هذا باطِلاً». الهی است، معتقد به خداست؛ لذا میگوید پروردگارِ ما، تو این آسمان و زمین را، اینهمه غوغا را، به بیهوده و پوچی نیافریدهای، «سُبحانَک» تو از این منزه و پیراستهای که کار بیهوده بکنی؛ پس من مسئولیتی دارم، پس من باید راهی را بپیمایم
الف. میم
تربیت فردی هم نیست تربیت پیغمبر؛ دست یکییکی را بگیر و ببر گوشهٔ صندوقخانه بنشان، به گوششان ورد بخوان تا درست بشوند، تا آدم بشوند، اینجوری هم نیست؛ موعظهگری هم نیست که پیغمبر بنشیند به مردم موعظه کند؛ مردم اینجوری بد است، آنجوری کنید؛ نظام اجتماعیست. پیغمبر، در فضای جاهلی آن روز شالودهٔ اجتماع اسلامی را مثل پولادی مستحکم، با شکل و قالبی معیّن، ریخت. بعد انسانها را آورد در این قالب، انسانها را آورد در این مسیر و در این مجرا. و در این مسیر آوردن همان بود و آدم شدن و انسان شدن همان.
Amirmohammds
غفران یعنی التیامدادن و پُرکردن یک خلأ.
701
حجم
۴٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۹۳ صفحه
حجم
۴٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۹۳ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان