بیان کلاسیک متضمن نگاه خاصی به طبیعت و یا واقعیت بوده است در عین استغراق در آن... و بنابراین، هرگز اندیشهٔ تغییر شکل طبیعت و یا خلق واقعیتی دیگر به ذهن نقاش خطور نمیکرده است. اما بیان جدید متضمن اِعراض از طبیعت و استغراق در خویشتن است و بنابراین، نقاشْ صورتی به اشیا میبخشد که با بیان انفعالات نفسانی او تناسب و همخوانی بیشتری دارد. لازمهٔ اِعراض از طبیعت همین استغراق در خویشتن است. نقاش مدرن خود را نه دیگر همچون جزئی از طبیعت و واقعیت خارجی، بلکه خالق آن میبیند و این، بیش از هر چیز، ریشه در تعلیمات کانت دارد.
محمد نیک
نقطهٔ آغاز فلسفهٔ معاصر حیرتی است همراه با وحشت؛ حیرتِ موجودی اهل تعقل که ناگاه خود را در فضایی ناشناخته، رهاشده در میان زمین و آسمان بازمییابد
محمد نیک
نقاشی نوین، چهرهای است عریان و بینقاب از انسان نوین با همهٔ پیچیدگیهایش؛ و حتی با همهٔ جستوجوهای فلسفیاش که پُر است از حیرت و وحشت و سرگردانی و بیحاصلی، و حتی جنون.
محمد نیک
نقاشی نوین، چهرهای است عریان و بینقاب از انسان نوین با همهٔ پیچیدگیهایش؛ و حتی با همهٔ جستوجوهای فلسفیاش که پُر است از حیرت و وحشت و سرگردانی و بیحاصلی، و حتی جنون.
محمد نیک