بریدههایی از کتاب دیلماج
۴٫۱
(۳۰۸)
ای عزیز اگر ارادهای بزرگ چون خدای خدایان بر فراق باشد با ارادهٔ چون من و تویی وصل ممکن نمیشود. ای بسا نیمهٔ گمشدهٔ تو نه در این سو که در آن سوی دنیا، جایی که نمیدانی کجاست باشد. جایی که هیچگاه پای تو به آن نخواهد رسید و آن نیمهٔ گمشده هیچگاه تو را در نخواهد یافت. پس درد فراق درد ابدی آدمیان است که آن را التیامی نیست.
hooman
چرا که حکومت بر مردم جاهل بسیار آسانتر است از حکومت بر مردمی که بدانند و پیوسته حق خود را مطالبه کنند
Niloufar
«اگر امید به وصل در دل عاشق باشد و معشوق را دور از دست نینگارد در هجران لذتی است که در وصل نیست. چرا که اصل عاشقی در هجران است و عشق را معنایی جز فراق نیست.»
neutrinok
در محلهٔ عودلاجان در نیمههای شب پس از پایان همه سروصداها یک نفر که هنوز معلوم نیست چه کسی بوده با اثر زغال روی بیشتر از پنجاه دیوار محله مینویسد "من عاشق شدهام". صبح فردا جمعی از اهالی غیور محل که خود سواد خواندن نداشتند پس از اینکه توسط افراد باسواد از موضوع باخبر میشوند برآشفته شده بنای داد و فریاد گذاشته و در پی یافتن نویسنده برمیآیند. خصوصاً آنها که دختران جوان در خانه دارند
ravansorkh
سر گذرها شترها با بار بته ایستاده بودند و صاحبان آنها که از دهات اطراف آمده بودند با صدای بلند مردم را به خریدن بته و افروختن آن در شب چهارشنبه آخر سال میخواندند. مردم هم بتهها را با اشتیاق میخریدند و در میان کوچهها و بیرونی خانهها کپهکپه میچیدند تا مهیای آتش زدن به هنگام غروب باشد.
ravansorkh
گاهگاه کوچهها و خیابانهای اینجا را با آنچه در فرنگ دیدهام مقایسه میکنم، حاصل این مقایسه دردناک است. ما هیچگاه به پایهٔ آن دیار نخواهیم رسید. اما در خون مردم اینجا چیزی هست که آنجا یافت نمیشود، اینجا اگر قحطی نباشد. اگر مردم مختصر معاش خود را داشته باشند، زندگی بهسختی فرنگ نیست اینجا ابول پلویی هر روز به ده نفر مسکین غذای مجانی میدهد، پس ماندهٔ غذای مشتریانش هم یکسره از آنِ فقراست. اینجا اگر جلوی نانوایی بایستی و بگویی پول ندارم لقمهای نان را اگر نانوا به تو ندهد مشتریان خواهند داد، چه بهشتی میشد ایران اگر حاکمانش اهل بودند.»
پوریا
«لکهای بودم بر آیینهٔ وجود. به جا خواهم ماند یا نه خود نمیدانم. اگر بمانم از این پس هر که به قصد دیدار خود در این آیینه نظر کند، یوسف دیلماج را خواهد دید.»
فاطیما
به نظر تو فقر این ملت مقدم بر جهلشان است و یا جهلشان مقدم بر فقرشان؟
Parastoo Khosravi
باید اندیشه کنیم. تو هم اندیشه کن اگر امروز من نتوانستم. فردا تو خواهی توانست. این تقدیر را میتوان شکست.»
Armin
«... باید کاری کرد. این درست که اول باید اندیشه کنیم. اما اندیشه به تنهایی کافی نیست. باید کاری کرد.
Armin
حجم
۱۱۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۱۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۴۵,۵۰۰۳۰%
تومان