بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آقا و خانم ریواز | طاقچه
کتاب آقا و خانم ریواز اثر کاترین لووی

بریده‌هایی از کتاب آقا و خانم ریواز

نویسنده:کاترین لووی
انتشارات:نشر کتاب کوچه
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأی
۵٫۰
(۱)
گفته بودم کسانی که مانند او از نداشتن پول کافی می‌نالیدند، تنها باید خود را شماتت می‌کردند. چرا که تحمل و ظرفیت پایداری نداشتند تا بدون لحظه‌ای تأمل تنها در اندیشه پول باشند.
محبوبه غلامی
به باور من دلیل اصلی تنها همین بود، و شاعرترین آدم‌ها در میان ما همیشه می‌توانستند از این امر به خود ببالند. به تأکید گفته بودم که من در پی فضیلتی اصیل‌تر بودم، و همه امور دیگر را تنها زخم‌هایی سطحی می‌دانستم، از جمله گستاخی را که به ادا و اصول مطرود دوران ما تبدیل شده
محبوبه غلامی
تأکید کرده بود هیولاها دیگر در تاریکی جنگل پنهان نمی‌شوند، حالا با چهره‌ای پنهان در کنار ما گام برمی‌دارند
محبوبه غلامی
همه می‌دانند که نخستین پادزهر هر بیماری، همانا زیبایی و هماهنگی است، در حالی که من برای یک بار دیگر شاهد بودم که چطور در مکانی که ادعای تسکین و درمان داشت، با لجاجت سعی شده بود هر گونه نشانی از زیبایی و هماهنگی را حذف کنند.
محبوبه غلامی
راهروهای پیچ در پیچ بیمارستان‌ها را عامدانه به این شکل طراحی می‌کردند تا بیماران، حتی خوشبین‌ترین آنها و ساده‌انگارترین آنها بی‌درنگ بفهمند که علاوه بر سردرگمی در بیماری خود، در این راهروهای در هم و بر هم، با تابلوهای راهنمای ضد و نقیض، درهای ورود ممنوع، آسانسورهای غیرمجاز، دیوارهای تخته چندلا، رنگ‌های تیره و تار و بوهای شیمیایی نیز گمگشته بودند. هر آدم طبیعی و سالمی در چنین مکانی، بدون نگرانی برای خود یا برای نزدیکانش بی‌درنگ برمی‌گشت، در حالی که بسیاری آدم‌های دیگر، از ترس گمگشتگی با سماجت در این راهروها سرگردان بودند.
محبوبه غلامی

حجم

۲۹۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۴۰ صفحه

حجم

۲۹۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۴۰ صفحه

قیمت:
۳۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد