بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بوطیقای ناسیونال‌سوسیالیسم؛ شرحی بر کتاب «نبرد من» هیتلر | طاقچه
کتاب بوطیقای ناسیونال‌سوسیالیسم؛ شرحی بر کتاب «نبرد من» هیتلر اثر آلبرشت کوشارکه

بریده‌هایی از کتاب بوطیقای ناسیونال‌سوسیالیسم؛ شرحی بر کتاب «نبرد من» هیتلر

انتشارات:نشر اسم
امتیاز:
۳.۷از ۷ رأی
۳٫۷
(۷)
هیتلر با برنامه‌ای که برای حزب ناسیونال‌سوسیالیست کارگران آلمان (نازی) در سر می‌پروراند، اطمینان داشت که می‌توان هر دو وعده -برنامهٔ ناسیونالیستی و برنامهٔ سوسیالیستی- را در آنِ واحد عملی کرد. از حیث مخاطب، چنین اقدامی به این معنا بود که هم قشر خرده‌بورژوازی متمایل به ناسیونالیسم را که دارای تمایلات بیگانه‌ستیزانه هستند، جذب می‌کند و هم کارگران را که به شعارهای مبارزهٔ طبقاتی دل بسته بودند. از منظر جامعه‌شناسی، این فرایند دقیقاً مطابق است با سیر تکامل خود هیتلر که به عنوان فرزند یک خانوادهٔ خرده‌بورژوازی توانست به درجات بالا ارتقا پیدا کند.
esrafil aslani
اغلب مواقع، سخنران‌ها با لحن آرام پیام خود را منتقل می‌کنند و به‌این‌ترتیب راه میانه را برمی‌گزینند تا با این شیوه دل هم‌پیمانان سیاسی خود را قرص و محکم کنند. اما در زمان‌هایی که تنش‌های اجتماعی پایدار وجود دارند، چنین رویه‌ای نمی‌تواند موفقیت چندانی به دنبال داشته باشد. پس در چنین مواقعی، شیوهٔ سخنرانی به گونه‌ای خواهد بود که گروه‌هایی که توسط خودِ سخنران شستشوی مغزی شده‌اند، او را تشویق می‌کنند و از این طریق، او را به سمتی سوق می‌دهند که تندروی و افراط بیشتری را محقق کند. بدین‌ترتیب افراط‌گرایی و استراتژی، و نیز تعصب‌گرایی و فرصت‌طلبی سیاسی در تناسب با یکدیگر پیش می‌روند. با یک حساب سرانگشتی، می‌توان فهمید که حتی غلتیدن به وضعیتی ظاهراً احمقانه و مضحک معقول به نظر خواهد رسید، اگر بتواند مبنایی برای برانگیختن هیجانات مخاطبان ایجاد کند. در این حالت، خودی‌ها هستند که مخاطب سیگنال‌های ارسال‌شده از سخنرانی هستند و در مقابل، نظر و رأی و اجماع غیرخودی‌ها هیچ اهمیتی نخواهد داشت.
☆Nostalgia☆
۲. تعصب‌گرایی لزوماً از ایمان قلبی ناشی نمی‌شود. همان‌طور که مثال هیتلر نشان می‌دهد، منشأ آن معمولا فردی است که به صورت اتفاقی بتواند گزینه‌هایی را که در عرصهٔ نظر عرضه شده‌اند، بشناسد. در این مرحله، هدف اصلی آن است که بتواند به سخن‌گوی ایده‌ای تبدیل شود که تا اینجا یا مغفول مانده یا با بی‌میلی دنبال شده است. در این جایگاه، ممکن است شخص ادعای تبحر و لیاقت در یک حوزهٔ خاص یا نمایندگی و طرف‌داری از گروه ما را مطرح کند. نسبتی که هر فرد با شیوهٔ بیان نظرهایش دارد معین می‌کند که موضعش را با چه محتوایی سروسامان بدهد. عموماً اکثر افراد به سراغ آرای میانه‌رو می‌روند. اما همین‌جا هر سخنران می‌تواند با طرح اظهارات تند و افراطی، جایگاه سخنوری مستحکم‌تری برای خودش دست‌وپا کند. شکل و ساختار چنین اظهاراتی به تأثیر بیانات قبلی او بر مخاطبان بستگی دارد.
☆Nostalgia☆
البته این خنده فقط ناشی از اختلاف فاحش بین قدرت اجرایی یک طرف و ضعف رقیبش نیست، بلکه ناشی از این است که آن فردِ دارای قدرتِ اجرایی (به صرفِ داشتن اسلحه) این آزادی را دارد که در موضعی فراتر از تقلای طرف مقابل برای ایجاد ارتباط و تفاهم بایستد.
☆Nostalgia☆
«ادعای قدرت» تظاهرکننده‌ای که جلوی یک تکاور رایشسور ایستاده‌اند «بی‌اساس» است؛ اما تهدید به خشونت از جانب جوخهٔ شبه‌نظامی نیز «بی‌اساس» است، همان‌طور که مداخلات نیروهای نظامی و قلدرهای اشتورمابتایلونگ (اس ای) که «نیروی خشن» و «عملیات بی‌رحمانهٔ» آن‌ها هیتلر را مشعوف می‌کرد، بی‌اساس بود. سرکیفی یونگر به رضایت خاطر او از مشروعیت بیشترِ کنش‌های طرف مورد حمایتش ربطی ندارد، بلکه ناشی از رضایت از این موضوع است که همهٔ تلاش‌ها برای رسیدن به تفاهم طرفینی به بن‌بست رسیده است. وقتی به سر لولهٔ اسلحه زل زده‌ای نمی‌توانی بگویی من بیشتر می‌دانم، مگر اینکه بخواهی مصداقی از آن اقدام آشکارا مضحکی باشی که در همهٔ طغیان‌ها و شورش‌های ناکارآمد دیده می‌شود. در مقابل، آن طرف هم که اسلحه دارد نیازی نمی‌بیند که واژه‌پردازی کند، مسائل را از دید رقیبش ببیند، مذاکره کند، یا حتی بکوشد کسی را قانع کند. در اینجا امکان ایجاد تفاهم به‌کلی قطع شده است.
☆Nostalgia☆
ممکن است یک کنش مستبدانهٔ برآمده از قدرت مطلق، که خودش را از هر توضیح و توجیهی برای قربانی‌اش مبرا می‌داند، به خندهٔ ناخواسته منجر شود.
☆Nostalgia☆
هیتلر تأکید می‌کند که «وقتی بخشی از اصول شما غلط قلمداد می‌شود، باید بدون توجه به مسائلی مثل محبوبیت و نفرت و مبارزه و مانند آن‌ها، موضع محکمی مخالف افکار عمومی اتخاذ کنید». به عبارت دیگر، حزب حقِ کُرنش در برابر افکار عمومی را ندارد و در عوض، موظف است که آن را هدایت کند. در اینجا و جاهای دیگر، هیتلر موضوع را در قالبی جنسیتی بیان می‌کند: «نه نوکر توده‌ها، بلکه باید ارباب آن‌ها بود.» نکتهٔ این جمله در این است که قرار نیست مخاطب را با زور و اجبار به انقیاد کشید، بلکه باید نوعی صمیمیت آمرانه را اتخاذ کرد که متناسب با «زنانگی» مردم است. از آن سو نیز باید از آن‌ها در برابر «اغواگرانی» که در جبههٔ دشمن‌اند و می‌خواهند آن‌ها را از راه به در کنند، محافظت کرد.
☆Nostalgia☆
زمانی که «صحت یا عدم صحت پروپاگاندا» را صرفا بر اساس «موفقیت» ش بسنجیم، درون یک دور خودتأییدگرِ توتولوژیک حبس خواهیم شد: چنین حلقه‌ای می‌تواند باور مردم را به خود جلب کند، چون خود را حقیقت معرفی می‌کند و ازآن‌رو که توده‌های مردم به آن باور دارند، حقیقت به حساب می‌آید.
☆Nostalgia☆
تنها از طریق گفتار، و نه دستورالعمل مکتوب، است که می‌توان بر «مقاومت احساسات» غلبه کرد. این اظهارات به‌خودی‌خود چندان بدیع نیستند، اما هیتلر آن‌ها را صیقل می‌دهد تا نکتهٔ بسیار مهمی را گوشزد کند: یعنی این نکته را که آثار تهییج کلامی، تنها معیار اندازه‌گیری «درستی» آن‌هاست. دراین‌باره، فراز بلندی از کتاب نبرد من راهگشا خواهد بود: همهٔ پروپاگاندا باید مردمی و سطح فکری آن باید متناسب با گروهی از طیف مخاطبان باشد که هوش محدودتری دارند. بنابراین هرچه توده‌ای که قرار است مخاطب واقع شود بزرگ‌تر باشد، سطح فکری پروپاگاندا باید پایین‌تر باشد. ...هرچه وزنهٔ تعادل فکری آن سبک‌تر باشد و عواطف توده را به صورت انحصاری‌تر در نظر بگیرد، مؤثرتر خواهد بود. و این بهترین معیار برای صحت یا عدم صحت هر برنامهٔ تبلیغاتی است، نه موفقیت در به دست آوردن دلِ تعدادی دانشمند یا هنردوست جوان.
☆Nostalgia☆
«هیتلر به اضافهٔ قدرت مخوف است؛ اما هیتلر منهای قدرت کمدی است.»
hossein

حجم

۸۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۳۳ صفحه

حجم

۸۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۳۳ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد