حل شدن مشکل فاضلاب از اولین کارهای بزرگی بود که با پیگیریهای امین به سلامت تمام شد اما آخرین کارش نبود. تعویض و تقویت ترانسهای برق، تعریض پل کانال، تأمین کتاب برای کتابخانههای عمومی مساجد سلیج و خیلی کارهای ریز و درشت دیگر که توی سه چهار سال بعد انجام گرفت، اگر از طرف امین و رفقای محل دنبال نمیشد، شاید به این زودی به ثمر نمینشست.
آر-طاقچه
ولی آن جمعیت خیریهٔ ده پانزده نفره، به عنوان یادگاری امین برای محلهاش باقی ماند و نه تنها باقی ماند که بزرگتر و بابرکتتر از زمان حضورش شد.
آر-طاقچه
ولی کسی نمیدانست دور از چشم همه با همان شندرغاز حقوقی که میگرفت، جمعیت خیریهای تشکیل داده
آر-طاقچه
وقتی خبرش آنقدر دهان به دهان میچرخید و میچرخید و میچرخید که به امین هم میرسید، دیگر فقط مشکلِ آن آدم نبود. تبدیل به یکی از دغدغههای امین هم میشد. دغدغهای که راحتش نمیگذاشت و حتی تا سر کار هم همراهش میرفت و وادارش میکرد با همکاران و همشیفتیهایش بنشیند و ازشان مشورت بگیرد بلکه بشود کمکی کرد. مشورت میگرفت، حرف میزد، بحث میکرد و راهی برای حل کردنش پیدا میشد.
آر-طاقچه
آشناییاش با آدمهای شناخته شده، همانهایی که چندین و چند بار توی اختتامیهٔ مسابقات از دستشان جایزه گرفته بود، برای رسمی شدنش توی حراست استفاده نکرد. از هیچ کدامشان هم نخواست برایش وام مسکن جور کنند.
آر-طاقچه