بریدههایی از کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السلام)
۴٫۶
(۲۶۲)
آن که قدرت پر کردن خلأها را دارد دیگران را به خود جذب میکند و آن که نه تنها خلئی را پر نمیکند بلکه بر خلأها میافزاید، انسانها را از خود طرد میکند و بیتفاوتها هم همچو سنگی در کناری.
erfan
وَ ما اَرْسَلْناک اِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ.
نفرستادیم تو را مگر که مهر و رحمتی باشی برای جهانیان.
y,mol
مشکلترین مبارزهها مبارزه با نفاق است که مبارزه با زیرکهایی است که احمقها را وسیله قرار میدهند.
پیر غلام
فیلسوفان شاگرد میسازند نه پیرو، رهبران اجتماعی پیروان متعصب میسازند نه انسانهای مهذّب، اقطاب و مشایخ عرفان ارباب تسلیم میسازند نه مؤمن مجاهد فعال.
فاطمه
پیغمبر فرمود:
دوستی علی ایمان است و دشمنی وی نفاق
kordelia
در مثنوی، دفتر دوم، داستان شیرینی را آورده است:
حکیمی زاغی را دید که با لکلکی طرح دوستی ریخته، با هم مینشینند و با هم پرواز میکنند! دو مرغ از دو نوع. زاغ نه قیافهاش و نه رنگش با لکلک شباهتی دارد. تعجب کرد که زاغ با لکلک چرا؟! نزدیک آنها رفت و دقت کرد دید هر دو تا لنگند.
آن حکیمی گفت دیدم هم تکی
در بیابان زاغ را با لکلکی
در عجب ماندم، بجستم حالشان
تا چه قدر مشترک یابم نشان
چون شدم نزدیک و من حیران و دنگ
خود بدیدم هر دوان بودند لنگ
این یک پایی بودن، دو نوع حیوان بیگانه را با هم انس داد. انسانها نیز هیچ گاه بدون جهت با یکدیگر رفیق و دوست نمیشوند، کما اینکه هیچوقت بدون جهت با یکدیگر دشمن نمیشوند.
Armin
وَ ما اَرْسَلْناک اِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ.
نفرستادیم تو را مگر که مهر و رحمتی باشی برای جهانیان.
یعنی نسبت به خطرناکترین دشمنانت نیز رحمت باشی و به آنان محبت کنی.
اما محبتی که قرآن دستور میدهد آن نیست که با هر کسی مطابق میل و خوشایند او عمل کنیم، با او طوری رفتار کنیم که او خوشش بیاید و لزوما به سوی ما کشیده شود. محبت این نیست که هر کسی را در تمایلاتش آزاد بگذاریم و یا تمایلات او را امضا کنیم. این محبت نیست بلکه نفاق و دورویی است. محبت آن است که با حقیقت توأم باشد. محبت خیر رساندن است و احیانا خیر رساندنها به شکلی است که علاقه و محبت طرف را جلب نمیکند. چه بسا افرادی که انسان از این رهگذر به آنها علاقه میورزد و آنها چون این محبتها را با تمایلات خویش مخالف میبینند به جای قدردانی دشمنی میکنند
zahra
غالبا خیال میکنند که حسن خلق و لطف معاشرت و به اصطلاح امروز «اجتماعی بودن» همین است که انسان همه را با خود دوست کند. اما این برای انسان هدفدار و مسلکی ـ که فکر و ایدهای را در اجتماع تعقیب میکند و درباره منفعت خودش نمیاندیشد ـ میسر نیست (چنین انسانی خواهناخواه یکرو و قاطع و صریح است مگر آنکه منافق و دورو باشد)
|قافیه باران|
پیغمبر به من گفت: من بر امتم از مؤمن و مشرک نمیترسم، زیرا مؤمن را خداوند به سبب ایمانش باز میدارد و مشرک را به خاطر شرکش خوار میکند، ولکن بر شما از هر منافقدلِ دانا زبان میترسم که آنچه را میپسندید میگوید و آنچه را ناشایسته میدانید میکند.
دلتنگِ ماه
تو مپندار که مجنون سر خود مجنون شد
از سمک تا به سماکش کشش لیلی برد
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذرهای بودم و عشق تو مرا بالا برد
خم ابروی تو بود و کف مینوی تو بود
که در این بزم بگردید و دل شیدا برد
دلتنگِ ماه
هر وقت جاهلها و نادانها و بیخبرها مظهر قدس و تقوا شناخته شوند و مردم آنها را سمبل مسلمان عملی بدانند، وسیله خوبی به دست زیرکهای منفعتپرست میافتد
Mohamad
از محبت تلخها شیرین شود
از محبت مسها زرین شود
S@n@z
علی دو طبقه را سخت دفع کرده است:
۱. منافقان زیرک
۲. زاهدان احمق
پیر غلام
همیشه منافقان بیدین، مقدسان احمق را علیه مصالح اسلامی برمیانگیزند؛ اینها شمشیری میگردند در دست آنها و تیری در کمان آنها
parnian
همیشه منافقان بیدین، مقدسان احمق را علیه مصالح اسلامی برمیانگیزند؛ اینها شمشیری میگردند در دست آنها و تیری در کمان آنها.
F313
محبت مانند سیم برقی است که از وجود محبوب به محب وصل گردد و صفات محبوب را به وی منتقل سازد، و اینجاست که انتخاب محبوب اهمیت اساسی دارد.
صالح دانائی
مَنْ عَشِقَ وَ کتَمَ وَ عَفَّ وَ ماتَ ماتَ شَهیدا.
آن که عاشق گردد و کتمان کند و عفاف بورزد و در همان حال بمیرد، شهید مرده است.
t.ftm.s
عشق است که از بخیل، بخشنده و از کم طاقت و ناشکیبا متحمل و شکیبا میسازد.
اثر عشق است که مرغ خودخواه را که فقط به فکر خود بود، دانهای جمع کند و خود را محافظت کند، به صورت موجودی سخی درمیآورد که چون دانهای پیدا کرد جوجهها را آواز دهد؛ یا یک مادر را که تا دیروز دختری لوس و بخور و بخواب و زودرنج و کم طاقت بود، با قدرت شگرفی در مقابل گرسنگی و بیخوابی و ژولیدگی اندام، صبور و متحمل میسازد، تاب تحمل زحمات مادری به او میدهد
Armin
علی علیهالسلام میفرمود:
... اَنَّکمْ لَنْ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتّی تَعْرِفُوا الَّذی تَرَکهُ.
هرگز حق را نخواهید شناخت و به راه راست پی نخواهید برد مگر آن کس که راه راست را رها کرده بشناسید.
دلتنگِ ماه
اصول عقاید خوارج
ریشه اصلی خارجیگری را چند چیز تشکیل میداد:
۱. تکفیر علی و عثمان و معاویه و اصحاب جمل و اصحاب تحکیم (کسانی که به حکمیت رضا دهند) عموما، مگر آنان که به حکمیت رأی داده و سپس توبه کردهاند.
۲. تکفیر کسانی که قائل به کفر علی و عثمان و دیگران ـ که یادآور شدیم ـ نباشند.
۳. ایمان، تنها عقیده قلبی نیست، بلکه عمل به اوامر و ترک نواهی جزء ایمان است. ایمان امر مرکبی است از اعتقاد و عمل.
۴. وجوب بلاشرط شورش بر والی و امام ستمگر. میگفتند: امر به معروف و نهی از منکر مشروط به چیزی نیست و در همه جا بدون استثناء باید این دستور الهی انجام گیرد.
اینها به واسطه این عقاید، صبح کردند در حالی که تمام مردم روی زمین را کافر و همه را مهدورالدّم و مخلّد در آتش میدانستند.
دلتنگِ ماه
حجم
۱۲۸٫۳ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۵۴ صفحه
حجم
۱۲۸٫۳ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۵۴ صفحه
قیمت:
۲۲,۰۰۰
۸,۸۰۰۶۰%
تومان