بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) | صفحه ۱۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السلام)

بریده‌هایی از کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السلام)

نویسنده:مرتضی مطهری
انتشارات:انتشارات صدرا
امتیاز:
۴.۶از ۲۶۲ رأی
۴٫۶
(۲۶۲)
و در حقیقت جذب و دفع دو رکن اساسی زندگی بشرند و به همان مقداری که از آنها کاسته شود، در نظام زندگی‌اش خلل جایگزین می‌گردد. و بالأخره آن که قدرت پر کردن خلأها را دارد دیگران را به خود جذب می‌کند و آن که نه تنها خلئی را پر نمی‌کند بلکه بر خلأها می‌افزاید، انسانها را از خود طرد می‌کند و بی‌تفاوتها هم همچو سنگی در کناری.
Arsalan.kh
علی علیه‌السلام پیش از آنکه امام عادل برای دیگران باشد و درباره دیگران به عدل رفتار کند، خود شخصا موجودی متعادل و متوازن بود. کمالات انسانیت را با هم جمع کرده بود. هم اندیشه‌ای عمیق و دوررس داشت و هم عواطفی رقیق و سرشار. کمال جسم و کمال روح را توأم داشت. شب، هنگام عبادت از ماسوی می‌برید و روز در متن اجتماع فعالیت می‌کرد. روزها چشم انسانها مواسات و ازخودگذشتگی‌های او را می‌دید و گوشهایشان پند و اندرزها و گفتارهای حکیمانه‌اش را می‌شنید، و شب چشم ستارگان اشکهای عابدانه‌اش را می‌دید و گوش آسمان مناجاتهای عاشقانه‌اش را می‌شنید. هم مفتی بود و هم حکیم، هم عارف بود و هم رهبر اجتماعی، هم زاهد بود و هم سرباز، هم قاضی بود و هم کارگر، هم خطیب بود و هم نویسنده. بالأخره به تمام معنی یک انسان کامل بود با همه زیباییهایش.
Arsalan.kh
شخصیت افراد از نظر عکس‌العمل سازی در روحها و جانها یکسان نیست. به هر نسبت که شخصیتْ حقیرتر است کمتر خاطرها را به خود مشغول می‌دارد و در دلها هیجان و موج ایجاد می‌کند، و هر چه عظیمتر و پرنیروتر است خاطره‌انگیزتر و عکس‌العمل سازتر است، خواه عکس العمل موافق یا مخالف.
Arsalan.kh
وظیفه امر به معروف و نهی از منکر قبل از هر چیز دو شرط اساسی دارد: یکی بصیرت در دین و دیگری بصیرت در عمل. بصیرت در دین ـ همچنان که در روایت آمده است ـ اگر نباشد زیان این کار از سودش بیشتر است. و اما بصیرت در عمل لازمه دو شرطی است که در فقه از آنها به «احتمال تأثیر» و «عدم ترتّب مفسده» تعبیر شده است و مآل آن به دخالت دادن منطق است در این دو تکلیف. خوارج نه بصیرت دینی داشتند و نه بصیرت عملی. مردمی نادان و فاقد بصیرت بودند بلکه اساسا منکر بصیرت در عمل بودند، زیرا این تکلیف را امری تعبدی می‌دانستند و مدعی بودند باید با چشم بسته انجام داد.
کاربر ۶۲۴۲۵۸۵
مکتب او، هم مکتب عقل و اندیشه است و هم مکتب ثوره و انقلاب و هم مکتب تسلیم و انضباط و هم مکتب حسن و زیبایی و جذبه و حرکت.
مهر دلدارها
قرآن سخن پیامبران گذشته را که نقل می‌کند می‌گوید همگان گفتند: «ما از مردم مزدی نمی‌خواهیم، تنها اجر ما بر خداست.» اما به پیغمبر خاتم خطاب می‌کند: قُلْ لا اَسْألُکمْ عَلَیهِ اَجْرا اِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی. بگو از شما مزدی را درخواست نمی‌کنم مگر دوستی خویشاوندان نزدیکم.
کاربر ۲۹۲۴۸۸۲
محبت منطقی و عاقلانه آن است که خیر و مصلحت جامعه بشریت در آن باشد نه خیر یک فرد و یا یک دسته بالخصوص. بسا خیر رساندن‌ها و محبت کردن‌ها به افراد که عین شر رساندن و دشمنی کردن با اجتماع است
zeinab
اسلام نیز قانون محبت است. قرآن، پیغمبر اکرم را «رحمه‌للعالمین» معرفی می‌کند: وَ ما اَرْسَلْناک اِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ. نفرستادیم تو را مگر که مهر و رحمتی باشی برای جهانیان. یعنی نسبت به خطرناکترین دشمنانت نیز رحمت باشی و به آنان محبت کنی. اما محبتی که قرآن دستور می‌دهد آن نیست که با هر کسی مطابق میل و خوشایند او عمل کنیم، با او طوری رفتار کنیم که او خوشش بیاید و لزوما به سوی ما کشیده شود. محبت این نیست که هر کسی را در تمایلاتش آزاد بگذاریم و یا تمایلات او را امضا کنیم. این محبت نیست بلکه نفاق و دورویی است. محبت آن است که با حقیقت توأم باشد. محبت خیر رساندن است و احیانا خیر رساندن‌ها به شکلی است که علاقه و محبت طرف را جلب نمی‌کند.
zeinab
در فلسفه هندی و مسیحی از جمله مطالبی که بسیار به چشم می‌خورد محبت است. آنها می‌گویند باید به همه چیز علاقه ورزید و ابراز محبت کرد و وقتی که ما همه را دوست داشتیم چه مانعی دارد که همه نیز ما را دوست بدارند، بدها هم ما را دوست بدارند چون از ما محبت دیده‌اند. اما این آقایان باید بدانند تنها اهل محبت بودن کافی نیست، اهل مسلک هم باید بود و به قول گاندی در این است مذهب من «محبت باید با حقیقت توأم باشد» و اگر با حقیقت توأم بود باید مسلکی بود، و مسلکی بودن خواه‌ناخواه دشمن ساز است و در حقیقت دافعه‌ای است که عده‌ای را به مبارزه برمی‌انگیزد و عده‌ای را طرد می‌کند.
zeinab
غالبا خیال می‌کنند که حسن خلق و لطف معاشرت و به اصطلاح امروز «اجتماعی بودن» همین است که انسان همه را با خود دوست کند. اما این برای انسان هدفدار و مسلکی ـ که فکر و ایده‌ای را در اجتماع تعقیب می‌کند و درباره منفعت خودش نمی‌اندیشد ـ میسر نیست (چنین انسانی خواه‌ناخواه یکرو و قاطع و صریح است مگر آنکه منافق و دورو باشد) زیرا همه مردم یک جور فکر نمی‌کنند و یک جور احساس ندارند و پسندهای همه یکنواخت نیست.
zeinab
انسان نیاز دارد که دوست بدارد و او را دوست بدارند و هم می‌توانیم بگوییم نیاز دارد که دشمن بدارد و او را دشمن بدارند.
zeinab
مصالح حیاتی و ساختمان فطری، انسان را جاذب و دافع پرورده است تا با آنچه در آن خیری احساس می‌کند بجوشد و آنچه را با اهداف خویش منافر می‌بیند از خود دور کند و در مقابلِ آنچه غیر از اینهاست که نه منشأ بهره‌ای هستند و نه زیانبارند بی‌احساس باشد؛ و در حقیقت جذب و دفع دو رکن اساسی زندگی بشرند و به همان مقداری که از آنها کاسته شود، در نظام زندگی‌اش خلل جایگزین می‌گردد.
zeinab
قسمت عمده‌ای از دوستیها و رفاقتها، و یا دشمنیها و کینه‌توزیها، همه مظاهری از جذب و دفع انسانی است. این جذب و دفع‌ها بر اساس سنخیت و مشابهت و یا ضدیت و منافرت پی‌ریزی شده است و در حقیقت علت اساسی جذب و دفع را باید در سنخیت و تضاد جستجو کرد، همچنان که از نظر بحثهای فلسفی مسلّم است که: اَلسِّنْخِیةُ عِلَّةُ الاِْنْضِمام.
zeinab
قانون «جذب و دفع» یک قانون عمومی است که بر سرتاسر نظام آفرینش حکومت می‌کند. از نظر جوامع علمی امروز بشر مسلّم است که هیچ ذره‌ای از ذرات جهان هستی از دایره حکومت جاذبه عمومی خارج نبوده و همه محکوم آنند. از بزرگترین اجسام و اجرام عالم تا کوچکترین ذرات آن دارای این نیروی مرموز به نام نیروی جاذبه هستند و هم به نحوی تحت تأثیر آن می‌باشند.
zeinab
معروف است که یکی از شاگردان بوعلی سینا به استاد می‌گفت اگر تو با این فهم و هوش خارق‌العاده مدعی نبوت شوی، مردم به تو می‌گروند، و بوعلی سکوت می‌کرد. تا در سفری در فصل زمستان که باهم بودند، سحرگاه بوعلی از خواب بیدار شد و شاگرد را بیدار کرد و گفت: تشنه‌ام، قدری آب بیاور. شاگرد تعلّل کرد و شروع کرد به عذر تراشیدن. هرچه بوعلی اصرار کرد، شاگرد حاضر نشد در آن زمستان سرد بستر گرم را ترک کند. در همین وقت فریاد مؤذن از بالای مأذنه بلند شد که «اَللّه‌ُ اَکبَرُ، اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه‌ُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّه‌ِ» . بوعلی فرصت را مناسب دید که جواب شاگرد را بدهد. گفت: تو که مدعی بودی اگر من ادعای پیغمبری کنم مردم ایمان خواهند آورد، اکنون ببین فرمان حضوری من به تو که سالها شاگرد من بوده‌ای و از درس من بهره برده‌ای آنقدر نفوذ ندارد که لحظه‌ای بستر گرم را ترک کنی و آبی به من بدهی، اما این مرد مؤذن پس از چهارصد سال فرمان پیغمبر را اطاعت کرده، از بستر گرم خارج شده و رفته بر روی این بلندی و به وحدانیت خدا و رسالت او گواهی می‌دهد. ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا!
zeinab
خودپرستی محدودیت و حصار است.
کاربر ۱۴۰۵۲۲۰
امتیاز اساسی علی علیه‌السلام و سایر مردانی که از پرتو حق روشن بوده‌اند این است که علاوه بر مشغول داشتن خاطرها و سرگرم کردن اندیشه‌ها، به دلها و روحها نور و حرارت و عشق و نشاط و ایمان و استحکام می‌بخشند.
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
شخصیت افراد از نظر عکس‌العمل سازی در روحها و جانها یکسان نیست. به هر نسبت که شخصیتْ حقیرتر است کمتر خاطرها را به خود مشغول می‌دارد و در دلها هیجان و موج ایجاد می‌کند، و هر چه عظیمتر و پرنیروتر است خاطره‌انگیزتر و عکس‌العمل سازتر است، خواه عکس العمل موافق یا مخالف.
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
عشق است که دل را دل می‌کند و اگر عشق نباشد دل نیست، آب و گل است.
nasrin
تنها کسی موفق می‌شود دوستی طبقات مختلف و صاحبان ایده‌های مختلف را جلب کند که متظاهر و دروغگو باشد و با هر کسی مطابق میلش بگوید و بنمایاند. اما اگر انسانْ یکرو باشد و مسلکی، قهرا یک عده‌ای با او دوست می‌شوند و یک عده‌ای نیز دشمن؛ عده‌ای که با او در یک راهند به سوی او کشیده می‌شوند و گروهی که در راهی مخالف آن راه می‌روند او را طرد می‌کنند و با او می‌ستیزند.
کاربر ۴۲۳۱۹۳۰

حجم

۱۲۸٫۳ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۵۴ صفحه

حجم

۱۲۸٫۳ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۵۴ صفحه

قیمت:
۲۲,۰۰۰
۸,۸۰۰
۶۰%
تومان