بریده‌هایی از کتاب بله را بگیرید؛ جلد اول

وقتی از مشکلاتش برای شما می‌گوید، حالا مستقیم یا غیرمستقیم، شماره کارتش را نگیرید و پول به حسابش بریزید (زیاد که واریز نکردید؟ نکند تیغتان زده باشد؟! اقلاً تا آخر این کتاب صبر می‌کردید!)، البته حس انسان‌دوستی (و دختردوستی) شما را درک می‌کنم، ولی چینی‌ها یک ضرب‌المثل دارند که می‌گوید «گوش مفت، بهتر از پول کلفت!‌» (البته خود چینی‌ها هم آن را نشنیده‌اند)، یعنی دلش می‌خواهد به حرف‌هایش گوش دهید نه این که زود پای پول را وسط بکشید. مشکلش را حل نکنید، مگر اینکه خودش از شما کمک بخواهد، راهنمایی بخواهد، در غیر این صورت راهنمایی و کمکتان را نگه دارید و اول چند تا «آخی،‌ آخی، بمیرم برات» خرج کنید. ولی نهایتاً همدردی کنید نه اینکه بدون توجه به وضعیت روحی او فوراً برای حل مشکلش اقدام کنید. او فقط می‌خواهد خودش را خالی کند، بگذارید هر چه می‌خواهد دل تنگش بگوید، خودش از پس مشکلاتش برمی‌آید

دخترها عاشق حرف‌های جدی و سرشار از اطلاعات نیستند، وگرنه به جای گپ زدن با شما الان پشت میز کتابخانه نشسته بودند. می‌خواهند اوقات خوشی داشته باشند.

اگر دائم از خودتان حرف بزنید، یعنی دارید «منم‌منم» می‌کنید و چندش‌آور است. اگر دائم از او سؤال کنید، گفتگوی شما شبیه مصاحبه‌های استخدامی می‌شود و باز هم چندش‌آور است. گفتگو باید عادی،‌ روان، و دوطرفه باشد. مثل پینگ‌پنگ. اگر قرار باشد دائم به سؤالات شما جواب بدهد معذب می‌شود. نباید به زور از او حرف بکشید. باید تله بگذارید تا خودش حرف بزند! مثلاً به جای این که بپرسید: «خونه‌تون کجاس؟» بگویید «من شرط می‌بندم خونه‌تون شمال شهره، درسته؟». لجش درمی‌آید، چه درست گفته باشید چه نادرست، این طرز گفتگو او را به چالش می‌کشد و خودش زبان در می‌آورد به چه درازی!

تلویحاً حالی‌اش می‌کنید که «ببین دخترجان، هر چقدر هم خوشگل باشی برای من مهم نیست، اگه تو رو از دست بدم هم برام مهم نیست»، این شما را قوی نشان می‌دهد، و در نتیجه جذابیت‌تان بیشتر می‌شود، چیزی که مال خودتان باشد زیاد جذاب نیست، چیزی که ندارید یا شک دارید می‌توانید به دست بیاورید یا نه، جذاب‌تر است.

عاشق پول است، و اگر شما پول داشته باشید، ‌...‌ عاشق پولتان است! شما مثل مرغ تخم طلای او هستید، اگر به شما دانه هم می‌دهد به خاطر تخم طلایی است که نصیبش می‌شود، پس محبت‌های ظاهری‌اش را جدی نگیرید. اگر نشانه‌های پولکی بودن او را تشخیص دادید خودتان را معطل نکنید، او را هم معطل نکنید، پسرهای زیادی هستند که حاضرند دانه بخورند و تخم طلا بگذارند و شخصیت‌شان در حد و اندازه‌های همین دخترهاست.

- روانی آرامش قبل از طوفان است. ظاهر آرامی دارد ولی مثل یک بمب آمادهٔ انفجار است. ممکن است سر یک موضوع کوچک به شما بپرد و دیگر ول نکند، تلافی همهٔ مشکلات دنیا را سر شما در بیاورد. اینها نمی‌توانند استرس و اضطراب و خشم خود را کنترل کنند. آنقدر احساسات خود را سرکوب می‌کنند که یک دفعه فوران می‌کند.‌ ممکن است عاشق شما باشند، آنقدر که تهدید کنند اگر ترکشان کنید رگشان را می‌زنند و فیلمش را به صورت زنده برای همه پخش می‌کنند!

سلفی این مظلوم‌نماها اخمالود است، ولی با آرایش کامل! یا یک مصیبت دیگر به سرش آمده که مردم باید با او همدردی کنند. این‌ها هم به توجه دائمی دیگران نیاز دارند، خودتان را علاف این افراد نکنید.

هر چه آدم علاف‌تر و پوچ‌تر، تعداد سلفی‌هایش بیشتر! هر چه اعتماد به نفس آدم کمتر، تعداد سلفی‌هایش بیشتر، چون کارکرد اصلی سلفی، دریافت «به‌به» و «چه‌چه» دیگران و ارضای میل آن فرد به خودنمایی است. این فرد هم ذهنش درگیر جای دیگریست. شما نقش زیادی در زندگی‌اش نخواهید داشت. بگذارید خوش باشد!

هر چقدر شما بخواهید به او انرژی مثبت بدهید و محبت خودتان را با تعریف کردن از او نشان دهید فایده ندارد، چاپلوسان اینترنتی ده برابر بهتر و بیشتر از زیبایی او (که شاید اصلاً زیبا نباشد) و سایر محسنات او (که شاید اصلاً نداشته باشد) تعریف می‌کنند، اینطور می‌شود که انگار زیاد به او توجهی ندارید، عکس پای شکسته‌اش را گذاشته بود و هزار لایک و دو هزار قربان‌صدقه دشت کرد، شما فقط یک لایک هستید! آنجا باحال‌تر است، کوزه‌لیسان بیشتری دارد، خودش هم راضی‌تر است! اگر با شما رابطه داشته باشد، محبت شما را زیاد لازم ندارد، شاید کیف پولتان را بیشتر نیاز داشته باشد!

آدمها دنبال گوش مفت می‌گردند که تجاربشان را در اختیار دیگران قرار دهند! - خانم، من می‌خوام برای دخترخاله‌م هدیه تولد بخرم، به نظر شما کدوم براش مناسبتره؟ - تا به حال از اینجا شیرینی خریدین؟ شیرینی‌هاش تازه‌س؟ - خانوم کدوم یکی از این پارچه‌ها جنسش بهتره؟ کش نمیاد؟

- سؤال بپرسید لازم نیست سعی کنید همان لحظهٔ اول او را تحت‌تأثیر قرار دهید. لازم نیست همان لحظهٔ اول با نگاه خریدار شما را برانداز کند یا مورد قضاوت قرار دهد. ابتدا وارد گفتگو شوید. همهٔ آدم‌ها چیزهایی برای گفتن دارند، مخصوصاً چیزهایی برای یاد دادن. مثلاً می‌دانند کدام فروشگاه لباس‌هایش ارزان‌تر است. سؤال کنید. وقتی جواب دادند وانمود کنید که از جوابشان خوشتان آمده و عجب آدم دانا، و جذابی است! توجه شما را جلب کرده! شما که سرتان به زندگی خودتان گرم بود! خودتان را بدبین نشان دهید، هر کسی که نمی‌توانست توجه شما را جلب کند، ولی این دختر موفق شده! چه اطلاعاتی دارد! چه سلیقه‌ای! تازه الان که دقت می‌کنید انگار کمی زیبا هم هست!

- خانم فلانی، این که با طناب از یه جای بلند می‌پرن پایین بهش چی می‌گن؟ - بانجی جامپینگ رو می‌گی؟ (عجب دختری، بانجی‌جامپینگ را بلد است و کارتینگ را نشنیده، اصلاً به ما چه، ادامه بدهیم) - آره، من عاشقشم، می‌خوام این هفته برم اوج هیجان رو تجربه کنم، شما که ظاهراً آشنا هستین یه جای خوب معرفی کنید - بانجی جامپینگ کُلنگ‌دره خیلی خوبه - عجب، پس معلومه شما هم رفتین و علاقه‌مندین، اگه خواستین این هفته بیاین با هم بریم، راهنمایی از شما، بلیط از من! حالا اگر درخواستتان را رد هم بکند آب از آب تکان نمی‌خورد. شما که به او درخواست بیرون رفتن نداده‌اید، شما فقط از او راهنمایی خواسته‌اید.

تظاهر کنید که خودش را نمی‌خواهید ولی نشانش دهید که خودش را می‌خواهید، با حرکات، حرفها، اشاره‌ها، و نشان دادن خودتان. حداقلش این است که کار بامزه و هیجان‌انگیزی است!‌ همین هیجان باعث می‌شود که برای او هم جذاب باشد و دم به تله بدهد! نکتهٔ مثبت این روش این است که دخترهای باکلاس‌تر و مشکل‌پسندتر را جذب می‌کند، و استفاده از آن برای بعضی دخترها وقت تلف کردن است، مثلاً دخترهایی که با یک چشمک جذب شما می‌شوند!

(مثل خنگ‌ها ساکت نمانید، منتظر نباشید او مکالمه را پیش ببرد، این نقشهٔ شما بوده، نه او!‌)‌.‌ باید او را هم داخل بازی بیاورید، و او هم چراغ سبز بدهد، لبخند بزند، عشوه‌هایی بیاید، در کش دادن گفتگو مشارکت کند.‌ زیادی در نقشتان فرو نروید، نکند یادتان رفته اصلاً برای چه به سراغ او رفتید؟! باید نشانش دهید چه آدم باحال و جذابی هستید. زن‌ها هم خنگ نیستند، می‌فهمند که چرا از بین این همه آدم سراغ آنها رفته‌اید، پس باید آن وسط مسط‌ها نشان دهید که به خودشان هم علاقه دارید تا این عملیات مؤثر باشد؛ و اگر مؤثر بود، به جای آنکه اطلاعاتی که ظاهراً درخواست کرده‌اید به شما بدهند، اطلاعاتی می‌دهند که واقعاً دنبال آن هستید! حتی اگر وسط مکالمه شما را متهم کنند که هدف اصلی‌تان از این گفتگوی ظاهراً تصادفی چیز دیگریست، انکار نکنید! صداقت بهترین سیاست است! فوقش قبول نمی‌کند که به درک! با شوخی به او بفهمانید که بله، اگر از نظر او اشکالی نداشته باشد هدف اصلی‌تان چیز دیگریست!

اگر این تردید چند روز، چند هفته یا بیشتر طول بکشد، غولی که ساخته‌اید بزرگتر می‌شود و شکست دادنش سخت‌تر. پس بهتر است در اولین فرصت پیش آمده اقدام کنید، یعنی وقتی که غول هنوز بچه است و می‌توان او را شکست داد!

من که می‌دانم شما منتظر چه هستید! منتظرید جایی دختر زیبایی را ببینید و او هم محو شخصیت شما و مهارت شما در برنامه‌نویسی کامپیوتری یا اشعار عارفانه‌ای که در سبک عراقی (یا خراسانی) سروده‌اید شود و خودش جلو بیاید، سر صحبت را باز کند، ته صحبت را هم ببندد و خودش دستتان را بگیرد و دست در دست هم به سوی افق پیش بروید! البته احتمالش وجود دارد، ولی شاید عمرتان کفاف ندهد و در دوران حیات خود به چنین شخصی برخورد نکنید!‌ متأسفانه بار این کار هم مثل بقیهٔ کارهای سخت به گردن مردهاست!‌ مردها باید جلو بروند، درخواست کنند، ناز بکشند، ناز بخرند، و دخترها ناز بفروشند!‌

وقتی تمام تمرکزتان را روی یک نفر بگذارید بیخودی برایتان بزرگ می‌شود و می‌ترسید که نزدیکش شوید، می‌ترسید که از دستش بدهید، و برای یک مرد ترس بزرگترین عیب است. وقتی ریلکس باشید، پیش‌فرضتان این باشد که «این نشد، یکی دیگه»، بی‌خیالی و بی‌توجهی خاصی در رفتارتان دیده می‌شود که شبیه اعتماد به نفس است! و این اعتماد به نفس، طرف مقابل را جذب می‌کند.

وقتی خودتان هم خودتان را قبول ندارید، از دختر مردم که شما را نمی‌شناسد چه انتظاری دارید؟ او دارد یک مرد بزدل و متزلزل را روبروی خودش می‌بیند، تصویری غیرواقعی که شما به او نشان می‌دهید. برای اکثر دخترها، اعتماد به نفس مرد مهمتر از ظاهر مرد است. این همه مرد کج‌وکوله و بدریخت و قیافه را در کنار زن‌های زیبا می‌بینید و شاید فکر کنید به خاطر پول آن مرد جذبش شده‌اند، ولی خیلی از این مردها چندان پولدار هم نیستند. اعتماد به نفس مرد، مهمترین سرمایهٔ اوست.

مردم بهترین قسمتهای خود و زندگی خود را به نمایش می‌گذارند، آن روی سگش را ندیده‌اید! شما کتاب‌های فلسفی (مثل این کتاب!) می‌خوانید، و او دنبال رنگ مورد علاقهٔ فلان بازیگر جلف است، شما لیگ‌های برتر فوتبال دنیا را دنبال می‌کنید و او پخش مجدد سریال‌های آبکی خاله‌زنکی را. منظورم این است که کلاً اسیر و مات و مبهوت ظاهر کسی نشوید، شاید درونش پوچ باشد، مگر اینکه به درونش هیچ کاری نداشته باشید و دنبال یک رابطهٔ «بزن در رو» باشید

تا به حال پیرزن فرتوتی از شما سؤالی نپرسیده؟ آیا حس حقارت کرده‌اید؟ آیا ترسیده‌اید جلو بروید و جوابش را بدهید؟ ولی اگر یک خانم شیک و خوش‌تیپ و زیبا بخواهد از شما آدرس بپرسد، تا دهانش را باز می‌کند و می‌گوید «ببخشید...؟» اصلاً آدرس را که گم می‌کنید هیچ، چهار جهت اصلی هم فراموشتان می‌شود! چون حس می‌کنید از شما برتر است، چرا؟ به این علت که زیباتر است! از بس در ذهن خودتان به او ارزش می‌دهید، از او یک غول می‌سازید، و از این غول می‌ترسید. همین دختر ۵۰ سال دیگر برایتان ترسناک نیست (البته شاید هم ترسناک‌تر شود!) به زیبایی‌اش زیاد اهمیت ندهید، او هم یک انسان است با هزار عیب و نقص (حالا هزار تا نه، ۹۹۹ تا! ولی به هر حال او هم نقص‌هایی دارد). از او برای خودتان اسطوره نسازید، سعی نکنید خودتان را بالا بکشید تا هم‌سطح او شوید، برایش ارزش بیش از حد قائل نشوید