اسب گفت: «هیچی بهتر از مهربونی نیست. آروم و بیصدا فراتر از همهٔ چیزهای دیگهست.»
Mina
اسب گفت: «هرکی یه دلیل و قوت قلبی نیاز داره تا باهاش به راهش ادامه بده. دلیل شما چیه؟»
Mina
پسرک گفت: «بعضی وقتها میترسم شماها بفهمین من معمولیام.»
موش کور گفت: «عشق و علاقه نیازی به خاصبودن نداره.»
Mina
اسب گفت: «درخواست کمک بهمعنی تسلیمشدن نیست.»
«بهمعنی اینه که حاضر نیستی تسلیم بشی.»
Mina
پسرک پرسید: «کِی از همیشه قویتر بودی؟»
«وقتی جرئت کردم ضعفهام رو نشون بدم.»
Mina
«اشکها به دلیلی سرازیر میشن و نشونهٔ قدرت تو هستن نه ضعفت.»
Mina
اسب گفت: «همه یه کم میترسن.»
«ولی وقتی با همیم کمتر میترسیم.»
Mina
«اغلب بخشیدن خودت سختترین نوع بخشیدنه.»
Mina
موش کور گفت: «معمولاً منتظر مهربونی میمونیم... ولی مهربونی با خودمون رو میشه همین الان شروع کنیم.»
Mina
موش کور گفت: «اینکه با خودت مهربون باشی از بهترین انواع مهربونیه.»
Mina
بهنظرت عجیب نیست؟ ما فقط میتونیم بیرونِ خودمون رو ببینیم، ولی تقریباً همهٔ چیزهای مهم درونمون اتفاق میافتن.
Mina
اسب گفت: «هیچی بهتر از مهربونی نیست. آروم و بیصدا فراتر از همهٔ چیزهای دیگهست.»
azar
اسب گفت: «هرکی یه دلیل و قوت قلبی نیاز داره تا باهاش به راهش ادامه بده. دلیل شما چیه؟»
azar
پسرک پرسید: «کِی از همیشه قویتر بودی؟»
«وقتی جرئت کردم ضعفهام رو نشون بدم.»
azar
پسرک پرسید: «شجاعانهترین حرفی که تا حالا زدهای چی بوده؟»
اسب گفت: «کمک.»
azar
«فقط همین یک قدم را بردار...»
«افق خودش مراقب خودش است.»
nardoon
«همیشه یادت باشه که تو ارزش داری، تو مهمی، تو عزیزی، و چیزی رو به دنیا اضافه میکنی
که هیچکس دیگهای از پسش برنمیآد.»
nardoon
پسرک پرسید: «اگه قلبمون زخمی شد چیکار کنیم؟»
«با دوستی و همدردی و زمان باندپیچیش میکنیم، تا اینکه دوباره با امید و خوشحالی بیدار بشه.»
nardoon
موش کور پرسید: «بهترین کشفت توی زندگی چی بوده؟»
پسرک جواب داد: «اینکه من کافیام، همین جوری که هستم.»
nardoon
«وقتی ابرهای تاریک پیداشون میشه...
... به راهت ادامه بده.»
nardoon