بریدههایی از کتاب دانشکده
۳٫۶
(۱۱)
جنگوجدل، زنها را واقعاً سرِ حال میآورد و ما مردها را ازپا میاندازد.
n re
به این فکر میکنم که چهقدر از کنارش رد شدم، بیآنکه یک کلمه با او حرف زده باشم زندگی یعنی همین: ما با هم بیگانهایم، همدیگر را میبینیم، اما فقط مثل هواپیماها در دل شب
Negin
تا وقتیکه آدمها با من حرف میزنند حرفهاشان را باور میکنم، مهم هم نیست چه حرفی باشد. اما تا تنها میشوم یقینام محو میشود و مقابل حفرهای قرار میگیرم که یادآوری آن حرفها نمیتواند آن را پر کند.
n re
با پایان تحصیل و اخذ مدرک آکادمیک، دیگر آن دورهٔ مبهم و ناروشن زندگیام را پشتسر گذاشته بودم. با سی سال سن فقط یک ورق کاغذ پوستی در اختیار داشتم و میدانستم که دوران جوانی دیگر سپری شده و بیبروبرگرد یک زندگی جدی در انتظارم است و میبایست به فکر همسر و کار باشم.
ali fattahi
اومرو بروکّا طی مدتی که مشغول خواندن بودم، آنسوی در، آخرین فصل اثرش را حکواصلاح میکرد. هیچ منتقدی تاکنون از چنین امتیاز بزرگی برخوردار نبوده؛ من حتا خشخش قلم را روی کاغذ میشنیدم. صدا چنان زمخت بود که تصویر صفحاتی با تکههای باریکِ بریدهشده به ذهنمام آمد که با بیتابی منتظر انضمام کلمات بودند.
Mostafa F
«نگران نباشید، میرو. در عصر تراژدیها و قهرمانان تراژیک بود که کماکان گناه پدران به پسران میرسید. امروز دیگر اینطور نیست.»
Mostafa F
«کار بیمعنا کردن بهترین روش خودشناسیست. هرچهقدر کار آدم بیمعناتر باشد، به همان اندازه برای انضباط فردی مفیدتر است، چراکه فرد درد را به خودش ارجاع میدهد. اگر تکلیفی بیمعناست، باید خودت معنایی کشف کنی. برای استاد ذِن هر اقدامی با یک دنیا معنا تؤام است: فرق نمیکند خانه جارو کنی، ظرف بشوری و یا چایی درست کنی.»
Mostafa F
«مردک بیچاره. به این فکر میکنم که چهقدر از کنارش رد شدم، بیآنکه یک کلمه با او حرف زده باشم زندگی یعنی همین: ما با هم بیگانهایم، همدیگر را میبینیم، اما فقط مثل هواپیماها در دل شب.»
SFatemehM
ما حرف میزنیم تا حداقل گاهی این حس را داشته باشیم که جهان را میفهمیم.
SFatemehM
حجم
۱۸۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۹۹ صفحه
حجم
۱۸۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۹۹ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد