بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب همرزمان حسین (ع) | طاقچه
تصویر جلد کتاب همرزمان حسین (ع)

بریده‌هایی از کتاب همرزمان حسین (ع)

امتیاز:
۴.۵از ۳۵۸ رأی
۴٫۵
(۳۵۸)
در منطق اسلام، آن وسیله‌ای که انسان را به هدف میرساند، آن وسیله نباید برخلاف هدف باشد، نباید نامقدّس و آلوده باشد. وسیله هم بایستی صحیح باشد، وسیله هم باید وسیله‌ای باشد که با هدف قابل تطبیق باشد.
آیه
سعدی میگوید: «یک نفری به من فحش داد، من نشنیدم؛ مثل تیری بود که انداخت و به من نخورد. تو این تیر را برداشته‌ای آمده‌ای در پهلوی من فرو میکنی؟ این فحش را به من میرسانی؟»
آسمان
. شما هر مسئله‌ای که برای ذهنتان مطرح شد اوّل نگاه کنید ببینید آیا این مسئله، مسئله‌ای است که برای زندگی شما، برنامهٔ شما، خطّ‌مشی شما، آیندهٔ شما تأثیری دارد یا ندارد؟
منم!
لا یلدغ المؤمن من جحرٍ مرّتین» _ ‌ مؤمن، راهِ یک‌باررفته را بار دیگر نمیرود
آسمان
امروز آن روزی نیست که ما هر مسئله‌ای را بخواهیم بفهمیم و هر مشکلی را بخواهیم حل کنیم؛ برای خاطر اینکه ما اوّلی‌ترین مشکلاتمان را هم هنوز ندانسته‌ایم. ما هنوز ضروری‌ترین مسائل زندگی‌مان را نمیدانیم؛ تعارف هم نداریم. هنوز در دست اوّل اعتقادات عالی اسلامی، عامل تحریف وجود دارد و بسیاری از حقایق از نظر ما پوشیده است؛ که یک مسئله، همین مسئله‌ای است که بنده ان‌شاءالله در این چند روزه بحث خواهم کرد و خواهید دید که دست تحریف چه کرده؛ غوغایی کرده. ما در مسائل اوّلی‌مان مبتلای به ناشناسی و عدم معرفت هستیم؛ پس چه لزومی دارد که دنبال مسائلی برویم که در زندگی ما، برای آیندهٔ ما، برای خطّ‌مشی ما اثری ندارد؟ چرا در این زمینه بحث کنیم؟
منم!
اگر شکر کردی، اگر نعمت را شناختی و دهندهٔ نعمت را شناختی و نعمت را در جای خود به کار بردی _ که معنای شکر این است: شناخت نعمت، شناخت منعم، به کار بردن نعمت در آنجایی که باید به کار رود و برای آن است _ خدا این نعمت را بر تو خواهد افزود.
آیه
ما نه به صورت آموزنده زندگی امام را فهمیده‌ایم و نه به صورت برانگیزاننده
Mahdi
موسی‌بن جعفر (علیه‌السّلام) _ همین موسی‌بن جعفر (علیه‌السّلام) خودمان، حضرت باب‌الحوائج _ ناشناخته و فراری در کوه‌ها و قریه‌های اطراف شام میگشت و متواری بود تا رسید به یک غاری. ما فقط به باب‌الحوائجیِ موسی‌بن جعفر (علیه‌السّلام) نظر دوخته‌ایم، برای اینکه قرضمان ادا شود، شکممان سیر شود و از این قبیل. امّا آخر، برادر! این باب‌الحوائج ما یک مدّتی از عمرش را در کوه‌های اطراف شام و در قریه‌های اطراف شام، به‌صورت ناشناخته، فراری بوده. زندانش را بگذار کنار، چون زندانش را هم آمیخته‌اند با یک حرفهایی که اصلاً آن وضع پرشکوه اوّلی خود را از دست داده. این موسی‌بن جعفر (علیه‌السّلام) است. موسی‌بن جعفر (علیه‌السّلام) در شام چه کار میکرده؟ در قریه‌های شام چه کار میکرده؟ چرا در کوه‌ها رفته بود؟ چرا فراری باشد؟ چرا متواری باشد؟ حالا شما به چه صورتی این را توجیه میکنید، اختیار با خودتان است. اجمالاً بدانید یک‌چنین فصلهایی در تاریخ زندگی ائمّهٔ ما وجود دارد
آیه
اتّفاقاً آن کسانی هم که میخواسته‌اند و میخواهند در طول تاریخ، ملّتها را ضعیف کنند، بی‌شخصیّت کنند، استقلال روحی و فکری را از اینها بگیرند، روی همین نقطه _ مسئلهٔ شخصیّتها و رهبران و چهره‌های درخشنده _ انگشت گذاشته‌اند؛ رهبران را از اینها میگیرند، چهره‌های محبوب را از اینها میگیرند؛
eskandari
تاکنون آنچه برای پیگیران از اعمال و افعال معصوم مطرح بوده است، عمل اینها در مسائل فردی بوده؛ و این از بدبختی‌های اسلام بوده است، از انحرافهای بزرگ اسلام بوده است.
منم!
برای اینکه کسی را تصرّف کنی، اوّل کوچکش کن، اوّل تحقیرش کن، اوّل به او حالی کن که چیزی نیست، اوّل در دل او این مطلب را فرو کن که هیچ نقطهٔ مثبتی در زندگی او وجود ندارد. وقتی که او خوب باورش آمد که هیچی نیست، وقتی باورش آمد که بی‌شخصیّت است، وقتی باورش آمد که حقیر است، وقتی باورش آمد که بی‌بُتّه و بی‌ریشه است، خیلی آسان میشود او را تصرّف کرد.
کاربر ۶۹۴۰۴۹۸
سیّدبن طاووس_صاحب لهوف_ در اوّل کتاب لهوف، که کتاب مرثیه و روضه و مقتل است، یک جمله‌ای دارد که خیلی مهم است. او میگوید: «اگر این فجایع نبود که در کربلا انجام گرفت، اگر این انسان‌کشی‌ها و انسانیّت‌کشی‌ها در کربلا نبود، اگر این وحشیگری‌هایی که اصلاً نباید از یک انسان ناشی شود، نبود _ کشتن علی اصغر، یک بچّهٔ شش‌ماهٔ تشنه‌لب در آغوش پدرش! دیگر انسانیّت کجاست! _ اگر این قضایای تکان‌دهنده نبود، روز عاشورا را ما عید میگرفتیم، در روز عاشورا لباس عید میپوشیدیم، برای خاطر اینکه روز شکوه و افتخار است»؛ میگوید: «ما این روز را عید میگرفتیم.» چرا؟ چون روز شکوه انسانیّت، روز شکوه تشیّع است، روز جلوهٔ شیعه است. واقعش هم همین است. امّا چه کنیم که در این روز فجایع زیادی انجام گرفته و ما وقتی به یاد آن فجایع می‌افتیم، بی‌اختیار منقلب و متأثّر میشویم و گریه میکنیم و اشک میریزیم؛ و این طبیعی است.
آسمان
ما این یازده امام را یک انسان فرض میکنیم _ یک انسان ۲۵۰ ساله _ برای خاطر اینکه خودشان فرموده‌اند که همهٔ ما در حکم انسان واحدیم. گاهی فرموده‌اند که آنچه از ما شنیدید، میتوانید به امام دیگری نسبت دهید.
f.r
برای اینکه کسی را تصرّف کنی، اوّل کوچکش کن، اوّل تحقیرش کن، اوّل به او حالی کن که چیزی نیست، اوّل در دل او این مطلب را فرو کن که هیچ نقطهٔ مثبتی در زندگی او وجود ندارد.
Mohanna Mohammadi
برداشت شیعیان معاصر آن حضرت از این حرکت جز این نبود که آن بزرگوار برای ایجاد یک محیط اسلامی تلاش میکند. بنابراین یک چیز ثالثی بود و اگر بنده بخواهم آن چیز ثالث را در یک عبارت _ اگرچه آن عبارت مجمل و مبهم باشد _ برای شما آقایان بیان کنم و تفصیل را موکول کنم به جای خود و فرصت مناسب، باید بگویم که امام حسین (علیه‌السّلام) حرکت کرد برای انجام یک واجبی که آن واجب تا آن ساعت در اسلام انجام نگرفته بود و حتّی شخص خود پیغمبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) هم نمیتوانست آن واجب را انجام دهد. این واجب جوری است که حتّی شخص پیغمبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) هم که بشیر و نذیر است _ یعنی رهبر انقلاب است، پدیدآورندهٔ انقلاب دینی است _ نمیتوانست آن را انجام دهد؛ یک نفر دیگری باید این واجب را انجام میداد که ادامهٔ وجود پیغمبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) باشد و بر همان خط و روی همان ممشا و خطّ‌مشی حرکت کرده باشد و او حسین‌بن علی (علیه‌السّلام) است.
العبد
سنّت خدا بر این نیست که دژخیم و دشمن همه‌جا خوب بفهمد؛ یک جاهایی را نمیفهمد.
آسمان
هرکه انسان است، بر این خاطره میگرید؛ چون خاطره، خاطرهٔ بزرگداشت انسانیّت است؛ خاطره، خاطرهٔ فضیلت است؛ و هرکه فضیلت‌دوست‌تر است، بیشتر در این واقعه و حادثهٔ عظیم تاریخی متأثر میشود. نمیخواهم بگویم که آن‌قدر گریه کنیم که غش کنیم امّا نفهمیم چرا گریه میکنیم؛ نه، این که بی‌ارزش است. گریه‌ای که با توجّه باشد، گریه‌ای که با فهم واقعه باشد، گریه‌ای که با فقه حقیقت همراه باشد، نشان انسانیّت و نشان فضیلت است
f.r
هر روزی که میگذرد، حق یک قدم به مقصد خود نزدیک میشود. آن جاهلها و ظاهربین‌ها و نفهم‌هایند که خیال میکنند روزبه‌روز حق ضعیف میشود؛ نه، لحظه‌به‌لحظه و روزبه‌روز حق نیرومندتر، استوارتر، پرفروغ‌تر و شعله‌ورتر میشود و به هدف نزدیک‌تر میشود؛ سنّت خدا بر این است و اصلاً عالم این‌جوری خلق شده: ما خلقنٰهمآ الّا بالحق؛ زمین و آسمان بحق خلق شدند و بر جریان حق و بر شیوهٔ حق. این است که باید ظالم اشتباه کند، باید دشمن نتواند یا نفهمد.
آسمان
بعضی چیزها هست که اعتقاد به یک طرفش اثری در زندگی ندارد، اعتقاد به آن طرف دیگر هم اثر مخالف ندارد. شما هر مسئله‌ای که برای ذهنتان مطرح شد اوّل نگاه کنید ببینید آیا این مسئله، مسئله‌ای است که برای زندگی شما، برنامهٔ شما، خطّ‌مشی شما، آیندهٔ شما تأثیری دارد یا ندارد؟ جهت‌بخش است یا نیست؟ اگر نیست، رهایش کنید. امروز آن روزی نیست که ما هر مسئله‌ای را بخواهیم بفهمیم و هر مشکلی را بخواهیم حل کنیم؛ برای خاطر اینکه ما اوّلی‌ترین مشکلاتمان را هم هنوز ندانسته‌ایم. ما هنوز ضروری‌ترین مسائل زندگی‌مان را نمیدانیم؛ تعارف هم نداریم. هنوز در دست اوّل اعتقادات عالی اسلامی، عامل تحریف وجود دارد و بسیاری از حقایق از نظر ما پوشیده است؛ که یک مسئله، همین مسئله‌ای است که بنده ان‌شاءالله در این چند روزه بحث خواهم کرد و خواهید دید که دست تحریف چه کرده؛ غوغایی کرده.
آیه
ببینید قضیّه فرق میکند. نماز خواندن یک‌وقت جهاد است، یک‌وقت جهاد نیست؛ انفاق کردن یک‌وقت جهاد است، یک‌وقت جهاد نیست؛ شعر گفتن همین‌جور، چیز نوشتن همین‌جور، فکر کردن همین‌جور؛ راه رفتن گاهی در یک صورتی جهاد است، در یک صورتی جهاد نیست.
egm

حجم

۳۷۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

حجم

۳۷۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۵۰صفحه بعد