بریدههایی از کتاب همرزمان حسین (ع)
۴٫۵
(۳۵۹)
بعد از منصور، مهدی عبّاسی پسرش و بعد هادی پسر مهدی، و بعد هارون برادر هادی _ پسر دیگر مهدی و نوهٔ منصور _ به حکومت رسیدند
جوان انقلابی
ضربهٔ دوّم؛ امام صادق (علیهالسّلام) نمیگذارد منصور جانشین او را بشناسد؛ جانشینِ خودش را مکتوم میکند. منصور تا خبر فوت امام صادق (علیهالسّلام) را میشنود، فوراً یک نامهای میفرستد به حاکم مدینه که: «ببین اگر جعفربن محمّد وصیّتی کرده و کسی را وصیّ خودش کرده، فوراً او را بکش.»
جوان انقلابی
گرفت. گریهٔ سوّم هم گریهای است که امام باقر (علیهالسّلام) بسی حسابشده و دقیق معیّن و مقرّر کرد.
جوان انقلابی
گرفت. گریهٔ سوّم هم گریهای است که امام باقر (علیهالسّلام) بسی حسابشده و دقیق معیّن و مقرّر کرد.
جوان انقلابی
گریهٔ دیگر، گریهٔ امام سجّاد (علیهالسّلام) است که چهل سال به هر مناسبتی برای حسینبن علی (علیهالسّلام) گریه کرده.
جوان انقلابی
یکی گریهٔ حضرت زهرا (علیهاالسّلام) است، دختر پیغمبر (صلّیاللهعلیهوآله) که به یک شکل خاصّی گریه کرده و وضع را به گونهای فراهم آورده که رقبا و مخالفین از آن گریه احساس خطر کردند.
جوان انقلابی
گریههای حسابشده در تاریخ تشیّع
جوان انقلابی
میگوید اگر چنانچه من را مجبور کنند که نبیذ بخور، نمیخورم و تقیّه نمیکنم. «تقیّه نمیکنم» یعنی چه؟ یعنی اگر بگویند تو را میکُشیم، میگویم بکُشید، من نبیذ نمیخورم، شراب نمیخورم، مسکرات نمیخورم. چرا؟ برای خاطر اینکه او امام است، او پیشوا است؛ اسلام و تشیّع پیشوای مست نمیخواهد. خب، وقتی امام صادق (علیهالسّلام) در یک مسئلهای اینقدر حسّاسیّت دارد که مسئلهٔ رهبری و پیشوایی را ملاحظه میکند و روی تقیّهای که بحق، دین او و دین پدران او است و باید هم باشد، تکیه میکند _ «التّقیّة دینی و دین آبائی»، «من لاتقیّة له لا دین له»؛ هرکه تقیّه ندارد، دین ندارد، و واقعاً همینطور است _ در عین حال میگوید اگر بنا باشد من مست شوم، تقیّه نمیکنم؛ اگر میکشند، بکشند؛ این مسئلهٔ رهبری است.
جوان انقلابی
آنجا یک روزی فحشی جعل کردند و به امام صادق (علیهالسّلام) نسبت دادند، تو حالا برداشتی این فحش را و در طول تاریخ با خودت حمل میکنی و با جدیّت یک بار دیگر محکم در پهلوی امام صادق (علیهالسّلام) فرو میکنی؛ این خوب است؟ این درست است؟ این را میگویند شیعهٔ امام صادق (علیهالسّلام)؟ این را میگویند علاقهمند به امام صادق (علیهالسّلام)؟ چرا وقتیکه نمیفهمید و نمیتوانید استنباط کنید، قضاوت میکنید؟ همین روایاتی که الان خواندم و ترجمه کردم، تمام اینها مدارکش موجود است؛ همین کتاب بحارالانوار است دیگر. در مقابل این روایات چه میگویی؟ میگویی تقیّه است؟ تقیّه را هم معنا میکنم. نخیر، تقیّه اینجوری نیست. یک روز بهطور جانبی و حاشیهای، بحثی در باب تقیّه میکنیم. فعلاً بهطور خلاصه این را بگویم، چون میترسم نرسم به تقیّه.
جوان انقلابی
آن حدیثی را که دیروز یا پریروز نقل کردم که امام سجّاد (علیهالسّلام) به یزید میگوید من بردهٔ ذلیل تو هستم! مجلسی در بحار نقل کرده؛ آن شعر حماسی پرشور امام سجّاد را هم که به یزید خطاب میکند و میگوید: «ما با شما یک روز هم کنار نخواهیم آمد و با شما خوب نمیشویم، شما میخواهید ما را بکشید، ما میخواهیم شما را بکشیم»، مجلسی در بحار نقل کرده؛ این بهعهدهٔ من و شما است که اینها را کنار هم بگذاریم و تشخیص بدهیم کدام درست است.
جوان انقلابی
دستهای از این روایات، امام صادق (علیهالسّلام) را در حضور منصور، یک آدم رامِ ذلیلِ دستبستهٔ مطیعِ عافیتطلبِ عزیزجانی معرّفی میکند که از یک شلّاق منصور میترسد. وقتی منصور او را میخواهد، بنا میکند هایهای گریه کردن و بعد هم راه میافتد میرود و بعدش هم آنجور پیش منصور اظهار ذلّت میکند. دستهای دیگر از این روایات، همین امام صادق (علیهالسّلام) را در مقابل همان منصور _ نه در مقابل یک منصور دیگر _ بهصورت یک آدم پرخاشجوی بهانهگیرِ مخالف معرّفی میکند؛ در برخوردهایش بنا میکند منصور را کوبیندن؛ به او «جبّار» خطاب میکند
جوان انقلابی
منصور عبّاسی امام صادق را خواست، یا خود امام به دربار منصور رفت؛ آنجا منصور بنا کرد تندی کردن و امام (علیهالسّلام) در جواب گفت که: «ای امیرالمؤمنین! ایّوب مبتلا شد و صبر کرد، یوسف نعمت یافت و شکر کرد و تو بازماندهٔ آن دودمانی؛ صبر کن!» یعنی بدیهایی را که از ما میبینی، تحمّل کن، صبر کن. در برخی از این روایتها آمده که منصور عصبانی شد، مثلاً گفت برو؛ در بعضی جاها هم محبّتی پیدا کرد و حضرت را در آغوش گرفت و بوسید. چند روایتِ اینجوری هست. ما باید وارد شویم و اصلاً ببینیم این روایات چیست.
جوان انقلابی
یک روایتی نقل میکنم که در کتاب شریف «وسائل الشّیعة» است که کتاب معروفی است و مورد استناد همهٔ علما، فقها و بزرگان است. در «کتاب الجهاد»، باب سیزدهم این روایت را میبینیم. امام میفرماید: «لَوَدَدتُ انّ الخارجی من آل محمّد خرج و عَلَی نفقة عیاله»؛ دوست میدارم که شورشگران آل محمّد (علیهمالسّلام) مشغول اقدامات حادّشان بشوند، مخارجشان با من، مخارج داخلی و شخصی و کارهایشان با من.
بهطور کلّی آن کسانی که معتقدند امام صادق (علیهالسّلام) با جریانات حادّ زمان خود مخالف بود، در مقابل این روایات فراوانی که یک نمونهاش را قبلاً گفتم، یک نمونهٔ دیگرش را هم حالا میگویم، چه میگویند؟ شما واقعاً روی این نکته فکر کنید، تأمّلی کنید،
جوان انقلابی
امام صادق (علیهالسّلام) وقتیکه داشت در کوچه میرفت، دید از پشت سرش صدای پا میآید؛ برگشت، دید که موسی (علیهالسّلام) و عبداللهاند. فرمود: چرا آمدید؟ گفتند که: «یا ابتا! محمّدبن عبدالله به ما گفت شما هم بروید.» فرمود: «برگردید بروید پیش محمّدبن عبدالله. من که آمدم، بهخاطر جان نیامدم. من که با محمّد بیعت نکردم، نه بهخاطر این بود که جانم را دوست داشتم. من مصلحت نبود باشم، شما بروید.» امام دو فرزندش را مجدّداً فرستاد پیش محمّدبن عبدالله.
جوان انقلابی
محمّدبن عبدالله رو کرد به این دو آقازاده و گفت: «شما هم با پدرتان بروید، بیعتم را از شما [هم] برداشتم.» شما از این جملهٔ «بیعتم را از شما برداشتم» چه استفادهای میکنید؟ تا برسیم به دنبالهٔ حدیث. معلوم میشود بیعت کرده بودند. «بیعتم را از تو برداشتم» یعنی چه؟ یعنی بیعتی را که با من کردی، از گردنت برداشتم. پس موسیبن جعفر و عبداللهبن جعفر _ دو فرزند امام صادق (علیهالسّلام) _ با بودن پدرشان، با محمّدبن عبداللهبنحسن (علیهالسّلام) بیعت کرده بودند. آیا این بیعت، بدون اجازهٔ امام صادق (علیهالسّلام) و با مخالفت امام صادق (علیهالسّلام) بوده؟ چنین چیزی را اگر شما برای موسیبن جعفر (علیهالسّلام) احتمال بدهید، من احتمال نمیدهم؛ با اشارهٔ امام صادق (علیهالسّلام) بوده است.
جوان انقلابی
بیعت کردن امام کاظم (ع) و برادرش با محمّدبن عبدالله؛ شاهدی بر رضایت امام صادق (ع) از قیام او
جوان انقلابی
امام صادق (علیهالسّلام) با زبان شعر، پیام خود را به تمام پیروانش و تمام مسلمانانِ آن زمان و زمانهای بعد رساند.
جوان انقلابی
بنیالعبّاس گرفتاریهایی داشتند، دشمنانی بودند از شام و از یمن و از جاهای دیگر که بنیعبّاس باید با اینها میجنگیدند، باید امور را اداره میکردند و لذا به اینکه به امام صادق (علیهالسّلام) بخواهند بپردازند نمیرسید. در نتیجه مجالی برای امام صادق (علیهالسّلام) بهوجود آمد. این چندین هزار روایت را ما از آن ده سال داریم.
جوان انقلابی
استفادهٔ امام صادق (ع) از ده سال اوّل حکومت بنیعبّاس برای ترویج معارف شیعی
جوان انقلابی
امام صادق باید از نو همان مرحلهای را که امام سجّاد (علیهالسّلام) شروع کرد، شروع کند؛ مبارزات تبلیغاتی و ایدئولوژیکی خود را با کمال شدّت، آنچنان که میتواند، تعقیب کند؛ حزب شیعه را سروسامان دهد؛ جمعیّتی را که از دست رفتهاند، باز دور هم جمع کند و گرد بیاورد؛ باز همان تشکیلات منظّم را از نو احیاء و زنده کند؛ وقتیکه زمینه آماده شد، حرکت کند و قیام کند.
جوان انقلابی
حجم
۳۷۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۳۷۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰۵۰%
تومان