بریدههایی از کتاب پیامبر
۴٫۶
(۱۵)
و کار کردن با عشق چیست؟
بافتن جامه است با نخهای برون کشیده از دلتان، چندان که گویی قرار است دلدارتان آن جامه را بر تن کند.
ساختن سرای است به عاطفت، چندان که گویی قرار است دلدارتان در آن سرا بیاساید.
افشاندن بذر است با نرم دلی و درودن خرمن است با شادمانی، چندان که گویی قرار است دلدارتان آن میوه را بخورد.
مهدی
خودشناسی
و مردی گفت، با ما از خودشناسی بگوی.
و او پاسخ داد، گفت:
دلهاتان در خاموشی رازهای روزان و شبان را بشناسند.
لیک گوشهاتان تشنهی شنیدن آوای شناخت دلتان است.
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
برخی از شما میگویید: "شادی از اندوه والاترست،" و برخی میگویید: "نی، اندوه والاترست."
لیک من به شما میگویم، آنان جداناشدنیاند.
آنان با هم میآیند، و آن گاه که یکی به تنهایی با شما بر خوانتان مینشیند، به یاد دارید که آن دیگری بر بسترتان خفته است.
هرآینه همانند کفههای ترازو میان شادمانی و اندوهتان اندروایید.
تنها آن گاه که تهی هستید هم سنگ و برابرید.
آن گاه که بادگان شما را بردارد تا زر و سیم خویش سنجد، به ناگزیر باید شادمانی یا اندوهتان بیافرازد یا فروافتد.
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
هستند کسانی که به شادمانی میبخشند و همان شادمانی پاداش ايشان است.
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
زندگی و مرگ یکیاند، چنان که رود و دریا یکی هستند.
در ژرفای امیدها و آرزوهایتان آگاهی خموش آن سوی خفته است،
و همانند دانههایی که در زیر برف رؤیا بینند دلتان رؤیای بهار را میبیند.
به رؤیاها پشت گرمی کنید، زیرا بدانها دروازهی جاودانگی نهفته است.
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
نیکوست دهش به هنگام خواهش، لیک دهش ِ بی خواهش خوشتر است، از سر اندریافت؛
و برای گشاده دست جست و جوی کسی که بستاند شادمانی والاتری است از بخشیدن.
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
زیبایی جاودانگی است که در آینهای بر خویش چشم دوخته است.
لیک شما جاودانگی و شما آن آینهاید.
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
نیچه، برای گزارش اندیشههایاش، آنها را بر زبان زرتشت روان ساخت و جبران بر زبان المصطفی. نیچه دلدادهی پیامبر پارسی بود و جبران دلدادهی پیامبر تازی. او در جایی گفته است: «من ترسایام و بدان میبالم، لیک به پیامبر تازی مهر میورزم و ناماش را بزرگ میدارم ...»
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
آن گاه که با عشق کار میکنید خود را به خود، و به یکدیگر، و به خدای پیوند میزنید.
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
عشق نی داراست نی دارایی.
زیرا عشق را عشق بسنده است.
آن گاه که عشق میورزید مباید بگویید: «خداوند در دل من است»، بلک بهترست بگویید: «من در دل خداوندم.»
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
و پیش از آن که بازار را ترک گویید، بنگرید که هیچ کس با دستان تهی به راه خویش نرفته باشد.
زیرا مهین جان زمین آشتی جویانه برباد نیارامد تا نیاز خردترینتان برآورده شود.
Hassan Sedaghat
بارها میگویید: «خواهم بخشید، لیک به شایگانان.»
نی درختان به باغستانتان، نی گلهها در چراگاهتان چنین نمیگویند.
آنان میبخشند که زنده بمانند، زیرا دریغ داشتن تباهی است.
Hassan Sedaghat
دیروز یادگار امروز است و فردا تنها رؤیای امروز.
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
"پروردگارا! ای من پرّان ما، این خواست تو در ماست که میخواهد.
این آرزوی تو در ماست که آرزو میکند.
این شور تو در ماست که شبهایمان را، که از آن توست، به روزهایمان که باز از آن توست دگرگون میسازد.
ما از تو هیچ نمیتوانیم خواست، زیرا تو نیازهایمان را، زان پیش که در ما زاده شوند می دانی:
تو نیاز مایی؛ و با بیش بخشیدن از خودت به ما همه چیز به ما میبخشی.
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
بازگشتن به خانه در شامگاهان با سپاس داری؛
و آن گاه خفتن با نیایشی برای دلدار در دل و سرود ستایشی بر لب.
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
خرد و شوریدگیتان سکان و بادبان روان دریانوردتاناند.
اگر بادبان یا سکانتان درهم شکند، شما تنها میتوانید پرت و رانده شوید، وگرنه در وقفهای در دل دریاها بازبمانید.
زیرا خرد، فرمان ران به تنهایی، نیرویی است بازدارنده؛ و شوریدگی، نپاییده، افرازهای است که خویش را تا خود ویران گری میسوزاند.
از این رو بگذارید روانتان خردتان را تا اوج شوریدگی برکشد، تا آن بتواند نغمه بسراید،
و بگذارید روانتان شوریدگیتان را با خرد راهبر شود، باشد که شوریدگیتان بتواند در رستاخیز روزانهی خویش زندگی کند، و همانند ققنوس از خاکستر خویش برخیزد.
آرزو دارم داوری و خواهشتان را هم سان دو میهمان دلبند شمردید در خانهی خویش.
بیگمان شما میهمانی را بیش از دیگری گرامی نمیدارید؛ زیرا آن کو به یکی بیشتر از دیگری توجّه کند مهر و باورداشت هر دو را از دست میدهد.
هـ.ن
حجم
۱۴۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۱۴۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد