بریدههایی از کتاب سه دقیقه در قیامت
۴٫۵
(۴۶۸۰)
بنده از نوجوانی یاد گرفتم که هر کار خوبی انجام میدهم یا اگر صدقهای میدهم، ثواب آن را به روح تمام کسانی که به گردن من حق دارند، از آدم تا خاتم و تمام اموات شیعه و پدران و مادرانم نثار کنم.
در آن سوی هستی، پدر بزرگم را همراه با جمعی که در کنارش بودند مشاهده کردم.
آنها مرتب از من تشکر میکردند و میگفتند: ما به وجود اولادی مثل تو افتخار میکنیم.
leila13
بعد از آن، هیچوقت دیگر سراغ قلیان و سیگار نرفتم. اما در آن وانفسا، این صحنه را به من نشان دادند و گفتند: تو که میدانستی سیگار ضرر دارد چرا همان یکبار را کشیدی؟ تو حق النفس را رعایت نکردی و باید جواب بدهی. همین باعث گرفتاریام شد!
در آنجا برخی افراد را دیدم که انسانهای مذهبی و خوبی بودند. بسیاری از احکام دین را رعایت کرده بودند، اما به حق النفس اهمیت نداده بودند.
آنها به خاطر سیگار و قلیان به بیماری و مرگ زودرس دچار شده بودند و در آن شرایط، به خاطر ضرر به بدن گرفتار بودند.
leila13
کلتون برپو (Colton Burpo) که مطالب او در کتاب عرش واقعی منتشر شد، یک پسر ۴ ساله بود که در سال ۲۰۰۳ در حین عمل جراحی، بهطور موقت جان خود را از دست داد. بعد از به هوش آمدن، در مورد ملاقات با خواهرش که قبل از تولد او در هنگام تولد مرده بود سخن گفت! برای پدر و مادرش عجیب بود، زیرا هیچ کس به او چیزی دربارهٔ این خواهر نگفته بود.
leila13
یکی از مشهورترین موارد، مربوط به آقای محمد زمانی است. او در سال ۱۳۵۶ در سانحه رانندگی از دنیا رفت. او علائم حیات را کاملاً از دست داده بود، اما بعد از احیاء و به هوش آمدن، توانسته بود جزئیات آنچه در سردخانه و اتاق عمل رخ داده را کاملاً دقیق برای پزشکان و پرستاران بازگو کند!
leila13
البته ساعتها طول کشید تا ایشان را راضی کنیم که اجازه چاپ مطالب را بدهند. در ضمن، شرط ایشان برای چاپ کتاب، عدم ذکر راوی ماجرا بود. لذا از بیان جزئیات و مشخصات و نام ایشان معذوریم.
در این کتاب سعی بر اختصار گویی بوده و برخی موارد که ایشان راضی به بیانش نبوده را حذف کردیم.
این کتاب در درجه اول بر روی اعضای گروه بسیار تأثیرگذار بود. امیدواریم که ماحصل پیگیری ما، در بهبود اوضاع معنوی ما مؤثر باشد.
mahdi
افرادی که تجربه نزدیک مرگ داشتهاند میگویند: زمان به شدّت متراکم است و هیچ شباهتی به زمان عادی دنیا ندارد، آنها میگویند: زمان در جریان تجربه نزدیک به مرگ مثل حضور در ابدیت است. یعنی ممکن است اتفاقات بسیاری رخ دهد، اما تمام اینها فقط در چند ثانیه باشد!
حمیدرضا
گفت: خوب نگاه کن. هر چه سن و سالت بیشتر میشد، ریا و خودنمایی در اعمالت زیاد میشد. اوایل خالصانه به مسجد و هیئت میرفتی اما بعدها، مسجد میرفتی تا تو را ببینند. هیئت میرفتی تا رفقایت نگویند چرا نیامدی! اگر واقعاً برای خدا بود، چرا به فلان مسجد یا هیئت که دوستانت نبودند نمیرفتی؟
کاربر ۱۱۹۶۵۲۳
ممکن است عدهای این گونه تصور کنند که این گزارشها میتوانند دروغ باشند و برای کسب توجه ساخته و پرداخته شده باشند.
حمیدرضا
جوان گفت: صدقه مرگ تو را عقب انداخت. اما آن روحانی که لگد خورد؛ ایشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را میخورد. ولی به نفرین ایشان، پای تو هم شکست.
بعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم اشاره کرد و آیه ۲۹ سوره فاطر را خواند: «کسانی که کتاب الهی را تلاوت میکنند و نماز را بر پا میدارند و از آنچه به آنها روزی دادهایم پنهان و آشکار انفاق میکنند، تجارت (پرسودی) را امید دارند که نابودی و کساد در آن نیست.»
سِدحُسِین
جوان پشت میز به من گفت: خدا را شکر کن که بیت المال برگردن نداری وگرنه باید رضایت تمام مردم ایران را کسب میکردی!
Erfan Behrouz
اگر واقعاً برای خدا بود، چرا به فلان مسجد یا هیئت که دوستانت نبودند نمیرفتی؟
Erfan Behrouz
«اگر علاقمند باشی و برای شما شهادت نوشته باشند، هر نگاه حرامی که شما داشته باشید، شش ماه شهادت شما را به عقب میاندازد ...»
گمنام
جوان پشت میز به من گفت: خدا را شکر کن که بیت المال برگردن نداری وگرنه باید رضایت تمام مردم ایران را کسب میکردی!
اتفاقاً در همان جا کسانی را میدیدم که شدیداً گرفتار هستند. گرفتار رضایت تمام مردم، گرفتار بیت المال.
گمنام
اما رفقای ما آن شب به خط دشمن زدند. سجاد مرادی و سیدیحیی براتی که سر ستون قرار گرفتند، اولین شهدا بودند، مدتی بعد مرتضی زارع، بعد شاهسنایی و عبدالمهدی و... در طی مدت کوتاهی تمام رفقای ما که با هم بودیم، همگی پرکشیدند و رفتند. درست همانطور که قبلاً دیده بودم.
moallem
اشاره کرد به حدیثی از پیامبر (ص) که میفرماید: سرعت نفوذ آتش در خوردن گیاه خشک به پای سرعت اثر غیبت در نابودی حسنات یک بنده نمیرسد.
هانی
مثلاً در مورد امام عصر (عج) و زمان ظهور پرسیدم.
ایشان گفت: باید مردم از خدا بخواهند تا ظهور مولایشان زودتر اتفاق بیفتد تا گرفتاری دنیا و آخرتشان برطرف شود. اما بیشتر مردم با وجود مشکلات، امام زمان (عج) را نمیخواهند. اگر هم بخواهند برای حل گرفتاری دنیایی به ایشان مراجعه میکنند.
بنده خدا
خیلیها کارهاشون رو برای خدا انجام میدهند، اما باید تلاش کنند تا آخر این اخلاص را حفظ کنند. بعضیها کارهای خالصانه رو در همان دنیا نابود میکنند!
Alireza Mohammadkhani
بنده دوستی داشته و دارم که بسیاری از اتفاقات آینده را در خواب میبیند. او به توصیه شهید نیرّی عمل کرد. شهید نیری در نامهای که در کتاب عارفانه چاپ شده میگوید: اگر چند روز گناه نکنید، شگفتیها را در خواب میبینید. و اگر به چهل روز برسد در بیداری خواهید دید. که البته برای چهل روز، روایت معتبر داریم.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
علیرضا قزوه:
وقتی که غزل نیست شفای دل خسته
دیگر چه نشینیم به پشت در بسته؟
رفتند چه دلگیر و گذشتند چه جانسوز
آن سینه زنان حرمش دسته به دسته
میگویم و میدانم از این کوچه تاریک
راهی است به سرمنزل دلهای شکسته
در روز جزا جرئت برخواستنش نیست
پایی که به آن زخم عبوری ننشسته
قسمت نشود روی مزارم بگذارند
سنگی که گل لاله به آن نقش نبسته
من زنده ام و غزل فکر میکنم
در جایی نشست که هیچ کسی در مقابلش نباشد. تا یک وقت آلوده به نگاه حرام نشود.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
حجم
۳۷۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۳۷۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
۶,۰۰۰۵۰%
تومان